همانطور که بیان شد، مشتری عاملی کلیدی و محوری در تقویت چابکی سازمان قلمداد می­ شود. تغییر، باثبات ترین مشخصه­ای است که می­توان برای دنیای کنونی کسب وکار معرفی کر د(الفت، زنجیرچی، 1389). امروزه شرکت ها با رقابتی بسیار شدید رو به رو هستند که از تغییرات تکنولوژیکی و تغییر در تقاضای مشتریان ناشی می­ شود. این وضعیت باعث زیر سؤال رفتن صحت مدل­های سنتی مدیریت شده است( جعفرنژاد و درویش،1388). شرکت­ها باید به طور مؤثر بر تغییرات مستمر و غیرمنتظره و همچنین چالش­های جدید مشتریان با هزینه اندک فایق آیند؛ بنابراین، توانایی واکنش سریع و اثربخش ، رقابت مبتنی بر زمان و تأمین نیازهای مشتری، مشخصه­ی قطعی رقابت جویی شده است. در واقع چابکی ضرورتی برای بقا در مقابل رقبا، تحت محیط­های متغیر برای برخورد با چالش­های تحویل سریع محصولات و خدمات، کیفیت و رضایت مشتری است(صدیقه و محفوظی،1389). توانایی پاسخگویی سریع به تغییرات بازار، چابکی نامیده می­ شود که امروزه عامل اصلی بقای بنگاه­ها تلقی می­ شود(محمدی و امیری،1391).

همچنین شایان ذکر است که در این تحقیق منظور از چابکی استراتژیک همان چابکی سازمان می­باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1-2-  تعریف مساله

گرایش بازار به طور کلی بیانگر پاسخ یک شرکت به نیازهای فعلی بازارش است (چانگ[1]، 2011). نارور[2] و اسلاتر[3] (1990) گرایش بازار را به این صورت تعریف کردند: “فرهنگ سازمانی­ای که به موثرترین و کاراترین شکل، رفتارهای ضروری جهت ایجاد ارزش افزوده برای خریداران و در پی آن عملکرد بالاتری برای کسب و کار را به وجود می­آورد. “بازارگرایی نه تنها برای خارج از سازمان بلکه در داخل سازمان و نه تنها در بازارهای داخل یک کشور و بلکه در بازارهای بین المللی و جهانی هم مورد توجه می­باشد (لی و همکاران، 2006). تمرکز بر نیازهای مشتری به شرکت این اجازه را می­دهد تا ارزش افزوده بالاتری را تأمین کرده و بدین ترتیب منجر به سطوح بالاتری از رضایت مشتری می­ شود (دیبرل[4]، 2011). یک سازمان بازارگرا با نظارت مستمر بر نیازهای مشتریان، سعی در جلب رضایت آنها به وسیله اصلاح خروجی­های خود با حفظ سود قابل قبول می­نماید (کوهلی[5] و جاروسکی[6] ،1990، نارور و اسلاتر، 1990).

از طرفی دیگر به­ کارگیری چابکی استراتژیک[7] در سازمان­ها، راهبردی برای موفقیت در محیط­های رقابتی و نامطمئن امروزی است. بنابراین چابکی استراتژیک در محیط­های فوق رقابتی امروز بسیار نیاز است. مفهوم چابکی برای اولین بار توسط ناگل و داو[8](1992) در مؤسسه­ی آیوکوک معرفی شد. همانطور که سازمان­ها در محیط­هایی متلاطم فعالیت می­کردند، این مفهوم توجه زیادی را به خود جلب نمود و سازمان­ها اهمیت پاسخگویی سریع به نیازها و تقاضاهای متغیر محیطی با روش­های کارآمد هزینه­ای را دریافتند.(سیگور و همکاران[9]، 2000). گلدمن و همکاران[10](1995) بیان نمودند”سازمانی چابک نامیده می­ شود که بتواند به طور سودآوری در محیط متلاطم با نیازهای متغیر و غیر قابل پیش ­بینی امروزی فعالیت نماید. بنابراین چابکی راهی است برای مدیریت سازمان­ها که با یک واکنش سریع و موثر به بازارهای در حال تغییر از طریق تولید محصولات و خدماتی که مشتری محور است، عمل می­نماید و به ابزاری برای رقابت تبدیل شده است.(ژانگ و شریفی[11]، 2007). سازمان­های چابک با تغییر، عدم قطعیت و غیرقابل پیش بینی بودن محیط کسب و کارشان و پاسخ مناسب دادن به این تغییرات عجین شده ­اند. در بر داشتن استراتژی­ های چابکی برای سازمان­ها منافعی دارد مانند پاسخ­هایی سریع و مؤثر به نیازهای در حال تغییر بازار، قابلیت سفارشی کردن محصولات و خدمات تحویل داده شده به مشتری، هزینه های تولید کاهش یافته، افزایش رضایت مشتری و حذف فعالیت­هایی که ارزش افزوده­ای ایجاد نمی­ کنند.(سافورد؛گوش و مورثی[12]،2006).

بنا بر تحقیقات انجام شده، توانایی شناسایی تغییرات ایجاد شده در نیازهای مشتریان از طریق بازارگرایی، پیش­زمینه­ای ضروری در توانایی برای پاسخ به این تغییرات است. بهبود برنامه­ های چابکی، برای توسعه­ قابلیت ­های سازمانی جهت پاسخ سریع و مؤثر به تغییرات ایجاد شده در نیازهای مشتری، طراحی شده است(زلباست، گرین جی آر؛ ابشایر و ساوور[13]؛ 2010). براون شیدل و سوره(2009) در تحقیق خود دریافتند که بازارگرایی بطور غیرمستقیم از طریق انسجام سازمانی بر چابکی اثر می­گذارد. لین(2004) دریافت که بازارگرایی بطور مثبتی بر شبکه­ نوآوری چابکی اثر می­گذارد. زلباست و همکاران(2010) در تحقیق خود دریافتند که بازارگرایی بطور مستقیم و مثبت بر تولید به موقع، مدیریت کیفیت جامع و چابکی تولید، اثر می­گذارد. در این پژوهش، چابکی استراتژیک معادل چابکی سازمانی در نظر گرفته می­ شود.

همچنین بنابر مطالعه­ پیشینه­ی تحقیق، دریافت شد که تحقیقات متعددی به بررسی رابطه­ میان فرهنگ سازمانی و روش­های چابک پرداخته­اند(رابینسون و شارپ[17]،2005؛ شرهی و کاروسکی[18]،2007؛ استرود و هاف و ترتیاکو[19]،2009؛ تولفو و وازلاویک[20]،2008).  جوهان لیواری و نتا لیواری[21] (2011) به بررسی رابطه­ فرهنگ سازمانی و روش­های چابک پرداختند و به این نتیجه رسیدند که هر فرهنگی به جز فرهنگ سلسله مراتبی، کاربرد روش­های چابک را افزایش می­دهد. جیم

پایان نامه

 شفیلد و جولین لمتایر[22](2013) بیان می­ کنند که توسعه­ برنامه­ های چابکی توسط محیط سازمان( فرهنگ سازمانی) و توانمندی اعضای سازمان، تحت تأثیر قرار می­گیرد.

بنابراین با توجه به اینکه فرهنگ سازمانی بر دو متغیر بازارگرایی و چابکی اثرگذار است و از طرفی بازارگرایی بر چابکی نیز تأثیر دارد، در این تحقیق بر آن شدیم که به بررسی رابطه­ بازارگرایی و چابکی و نقش تعدیل­گر فرهنگ سازمانی بپردازیم.

در این فصل به مباحث کلی پژوهش شامل اهداف، فرضیات و سؤالات تحقیق و مباحث دیگری از قبیل تعریف واژگان پرداخته می­ شود.

1-3-  اهمیت و ضرورت تحقیق

1-4-  اهداف تحقیق

هدف اصلی این تحقیق” تعیین تأثیر بازارگرایی بر چابکی استراتژیک با تأکید بر فرهنگ سازمانی در صنعت دارو” می­باشد و در این راستا اهداف فرعی عبارتند از:

  1. تعیین وضعیت چابکی استراتژیک در صنعت دارو؛
  2. تعیین وضعیت بازارگرایی در صنعت دارو؛
  3. تعیین وضعیت فرهنگ سازمانی در صنعت دارو.

1-5-  سؤال­های تحقیق

آیا بازارگرایی چابکی استراتژیک را  در صنعت دارو تحت تأثیر قرار می دهد؟

آیا فرهنگ سازمانی، چابکی استراتژیک را  در صنعت دارو تحت تأثیر قرار می دهد؟

1-6-  فرضیه ها/ پیش فرض ها

1-6-1-  فرضیه ­های اصلی

  1. بازارگرایی[23]، چابکی استراتژیک سازمان را در صنعت دارو تحت تأثیر قرار می­دهد.

    • مشتری گرایی[24]، چابکی استراتژیک در صنعت دارو را تحت تأثیر قرار می­دهد.
    • رقابت مداری[25]، چابکی استراتژیک را در صنعت دارو تحت تأثیر قرار می­دهد.
    • هماهنگی بین بخشی[26] ، چابکی استراتژیک را در صنعت دارو تحت تأثیر قرار می­دهد.
  2. فرهنگ سازمانی، رابطه ی بین بازارگرایی و چابکی استراتژیک را تحت تأثیر قرار می­دهد.

[1] – Chung

[2] – Narver

[3] – Slater

[4] – Dibrell

[5] – Kohli

[6] – Jaworski

7-Strategic agility

8-Nagl & Dove

9-Siegore

1-Goldman

2-Zhang & Saarifi

3-P.M.Swafford, S.Ghosh, N.Murthy

4- Pamela J. Zelbst, Kenneth W. Green, Jr, Roger D. Abshire, Victor E. Sower

[14] – Hill Charles

[15] –Schein

[16] – Gebhardt et al

[17]– H. Robinson, H. Sharp

[18] -B. Sherehiy, W. Karwowski, J.K. Layer

[19] – D.E. Strode, S.L. Huff

[20] – C. Tolfo, R.S. Wazlawick

[21] – Juhani Iivari, Netta Iivari

[22] – Jim Sheffield , Julien Lemétayer

1-Market-Orientation

2-Customer-Orientation

3-competieor-Orientation

4-Interfunctional-Coordination

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت