کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آبان 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    



 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



  فیدهای XML
 



 1-2     بیان مسئله

1-3     ضرورت و اهمیت پژوهش

با توجه به اهمیت موضوع رضایتمندی زناشویی در حفظ و تحکیم خانواده از یک طرف و از طرف دیگر بر سلامت روان زوجین و هنچنین در پویایی و نشاط جامعه، لازم است تاثیر عوامل تاثیر گذار بر فرد و اجتماع بر میزان رضایتمندی زناشویی مورد بررسی قرار گیرد. بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی از متغیر های تاثیر گذار محسوب می شوند .هدف این مطالعه بررسی نقش واسطه ای بهزیستی روانشناختی در کیفیت زندگی بر میزان رضایتمندی زناشویی می باشد که بتواند اطلاعات مفیدی را برای پژوهشگران این حیطه و مراکز مشاوره و مراکز وابسته که در امر زوج درمانی فعالیت می کنند فراهم کند

1-4     اهداف پژوهش

هدف اصلی:

هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش واسطه ای بهزیستی روانشناختی در کیفیت زندگی بر رضایتمندی زناشویی در دانشجویان متاهل شهر کرمانشاه در سال تحصیلی1394 – 1393است.

 اهداف پژوهشی :

  • تعیین رابطه بین بهزیستی روانشناختی با رضایتمندی زناشویی در دانشجویان متاهل
  • تعیین بین بهزیستی روانشناختی با کیفیت زندگی در دانشجویان متاهل

 1-5     فرضیه های پژوهش

  • بهزیستی روانشناختی پیش بینی کننده کیفیت زندگی دانشجویان متاهل است
  • بهزیستی روانشناختی پیش بینی کننده رضایتمندی زناشویی دانشجویان متاهل است.

1-6     تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش

  • رضایتمندی زناشویی:
  • تعریف مفهمومی: رضایت زناشویی حالتی است که طیّ آن زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و با هم بودن احساس شادمانی و رضایت دارند(سلیمانیان، 1373).
  • تعریف عملیاتی: رضایتمندی زناشویی از نمرات پرسشنامه رضایتمندی زناشویی اینریچ بدست آمده است.
  • بهزیستی روانشناختی:
  • تعریف مفهومی: بهزیستی به معنای تلاش برای استعلا و ارتقاست که در تحقق استعدادها و توانایی های فرد متجلی میشود(کول، 2007)
  • تعریف عملیاتی: جهت سنجش بهزیستی روانشناختی از نمرات حاصل از پرسشنامه روانشناختی ریف بدست آمده است.
  • کیفیت زندگی:
  • تعریف عملیاتی: مقیاس کیفیت زندگی از نمرات پرسشنامه کیفیت زندگی SF-36 بدست آمده است.

در این فصل به بررسی پیشینه نظری و تجربی پژوهش حاضر می پردازیم.

مقالات و پایان نامه ارشد

 

2-1     رضایتمندی زناشویی

بر طبق تعریف، رضایتمندی زناشویی وضعیتی  است که طیّ آن زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و با هم بودن احساسی از شادمانی، خرسندی درونی و رضایتی باطنی دارند (سینها و ماکرجی، 1991 به نقل از میراحمدی زاده، نخعی امرودی، طباطبایی و شفیعیان، 1382). و ینچ معتقداست که رضایت زناشویی انطباق بین وضعیّت موجود و وضعیت مورد انتظار است. طبق این تعریف رضایت زناشویی زمانی حاصل می گردد که وضعیت کنونی در روابط بین زن و شوهر با وضعیت مورد انتظار آنها منطبق باشد. هم چنین الیس در 1989 بیان می کند که رضایت زناشویی احساسات عینی از خرسندی، رضایت و لذت تجربه شده و در عین حال بیان شده توسّط زن و شوهر است هنگامی که همه جنبه های ازدواج شان را در نظر می گیرند (سلیمانیان، 1373). اردبیلی رضایتمندی زناشویی را وجود یک رابطه ی دوستانه، گرم و صمیمی همراه با حس تفاهم و درک یکدیگر، و وجود یک تعادل منطقی فراگیر بین نیازهای مادی و معنوی زوجین می داند (کجباف, آقایی و کاویانی, 1383). رضایتمندی زناشویی را می توان خرسندی عمومی از زندگی مشترک، رضایت از روابط جنسی و رضایتمندی عاطفی و هیجانی دانست(عباسی، رسول زاده ی طباطبایی، ابراهیم پور و عباسی، 2010).

 رضایتمندی از ازدواج مبحثی از نهاد خانواده است. شروع تحقیقات و پژو هش ها در این زمینه به دهه 1950 در کشورهای پیشرفته بر می گردد(گلدنبرگ و گلدنبرگ، 1388). نظریه پردازانی از رشته های مختلف منجمله جامعه  شناسی، مردم شناسی و … در مورد ساختار خانواده، نظریه پردازی کرده اند. اما خانواده ساختاری روانی – اجتماعی است  به این معنی که هر فرد در ساختار خانواده متاثر از شرایط درونی (روانی ) و بیرونی (اجتماعی ) است(اعزازی،1376). از آنجایکه مفهوم رضایتمندی زناشویی مساله ای مربوط به حوزه روان شناسی اجتماعی است نظریه های پیرامون خانواده را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: نخست نظریه های جامعه شناسی(عمدتا”خرد)؛ دوم نظریه های روانشناسی اجتماعی؛ و سوم به نظریه های روانشناسی در حیطه خانواده درمانی. از جمله جامعه شناسانی که در این زمینه نظریه پردازی کرده اند، می توان به اسکانزونی[7]، بات[8] و هیل[9] اشاره کرد که نظریات آنان عمدتا” به ویژگی های ساختاری خانواده مربوط می شوند. نظریه های روانشناسی اجتماعی نیز شامل : نظریه های نیاز، نظریه های انتظار، نظریه ی یادگیری اجتماعی می شوند. همچنین نظریه پردازان در حیطه خانواده درمانی کسانی بودند مثل کمپلر[10]و بالبی[11].(محمد تقی ایمان، زهرا یادعلی جمالویی،1391) . اسکانزونی (1972) از جمله جامعه شناسانی است که در مکتب تضاد در زمینه تعارض بین همسران تحقیقاتی گسترده انجام داده  است. در اواخر دهه 1940 برای نخستین بار جامعه شناسان خانواده، مثل ایولین دووال و روبن هیل در تلاش برای تنظیم چارچوبی معین در زندگی خانوادگی، یک چهارچوب تحول نگر را برای بررسی خانواده مطرح نمودند(گلد نبرگ و گلدنبرگ، 1388).

2-1-1                     مهارت های ارتباطی[12]:

2-1-2                     عمل متقابل[16]:

یک منبع فوق العاده مهم در  رضایتمندی ازدواج عبارت است از پاداش هایی که طرفین به یکدیگر می دهند. زن و شوهرهای شادکام وخرسند  در عوض پاداش ها و عواطف مثبتی  که از یکدیگر دریافت می کنند به همدیگر پاداش و عاطفه مثبت را به یکدیگر انعکاس  می دهند، اما رفتارهای تنبیه کننده و ناخوشایند طرف مقابل را نادیده می گیرند. آنها در مورد رفتار خوب تقابل دارند اما رفتار ناخوشایند طرف مقابل را تلافی نمی کنند، بر عکس، زوج های ناراضی و ناخشنود، رفتار پاداش دهنده یکدیگر را نادیده می گیرند اما دائماً با تنبیه کردن رفتار نامطلوب طرف مقابل، دست به مقابله به مثل می زنند(ساپینگتون، 1382). به عبارت دیگر تعامل ها در زوج های ناخرسند، اغلب با رفتار منفی متقابل مشخص می شود. اگر یکی از طرفین، رفتاری منفی از خود نشان دهد، طرف دیگر نیز پاسخی شبیه آن می دهد و بدین ترتیب، زنجیره تعامل منفی پیش رونده آغاز می شود(اشمالینگ و دیگران، 1383).

2-1-3                     مهارت های حل مسئله[17]:

2-1-4                     سیتم های شناختی [19]:

 پژوهش های بسیاری نشان داده اند که شیوه های درک، تفسیر و ارزیابی زوج از یکدیگر و رویدادهایی که در روابط شان اتفاق می افتند، تأثیر مهمی بر کیفیت روابط و نحوه تعامل آنها می گذارد (باوکام، اپستین، سایر زوشر [20]1989 به نقل از ترکان 1385). آلبرت الیس [21](1976، به نقل از اپستین و دیگران، 2005) تاثیر منفی “باورهای غیر منطقی” یا معیارهای غیر واقع نگرانه ای که افراد در مورد روابط صمیمانه انتظار دارند را بر الگوهای تعامل و رضایت همسران از یکدیگر مورد تاکید قرار داده است. سلیمانیان (1373) نشان داد که میزان تفکرات غیر منطقی باعث نارضایتمندی زناشویی می گردد. هالفورد (1384) بیان می کند زوجین مشکل دار، بیشتر مشکلات رابطه شان را به همسرشان نسبت می دهند و فکر می کنند وی از روی عمد به گونه ای ناخوشایند با آنها رفتار می کند. در مقابل، زوجین خوشبخت و خرسند، بیشتر رفتارهای منفی را به شرایط محیطی موقت، نسبت می دهند.

2-1-5                     مهارت های هیجانی [22]:

هیجانــات و عواطف آمیخته با رفتارها و روابط انسانی اســـــــت. پژوهشگران زیادی به بررسی هیجانات بروی رفتار فرد و نیز تاثیر آن بر دیگران پرداخته اند. این موضوع نیز در خصوص زوجین بررسی شده است. کووفا، گی و وارن [23] (2005) بیان می کنند پژوهش در زمینه هیجان، در چندین دسته بررسی شده اند. دسته  اول به وقوع، ظرفیت و شدت پاسخدهی هیجانی در ازدواج می پردازد. مثلاً بررسی گاتمن (1994) در این دسته مشخص کرده است که زوج های آشفته نسبت به غیر آشفته، تقابل و عاطفه منفی تری را نشان می دهند. دسته  دوم، نقش هیجانات نامطلوب، از قبیل افسردگی و اضطراب را در سلامت زناشویی مورد بررسی قرار داده اند. این دسته از  پژوهش ها یک رابطه نیرومند میان خلق افسرده و آشفتگی زناشویی را نشان داده اند. یا مثلاً پژوهش های بیچ[24] (2001) در دسته سوم، نقش هیجانات را در زوج درمانی بررسی نمود. این دسته معتقدند که اصل یا ریشه آشفتگی با عواطف منفی که در تعامل با همسر آشکار می شود، رابطه دارد (جانسون، سولیوان و برادبری[25]).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1400-05-05] [ 01:50:00 ق.ظ ]




یکی از مؤلفه‌های متزلزل کننده‌ی پایه‌های خانواده، تعارضات زناشویی می‌باشد. ازدواج یکی از مهم‌ترین رویدادهای زندگی است که ممکن است برای هر فرد رخ دهد. اکثر زوج‌ها زندگی خود را با عشق، و به امید داشتن یک زندگی موفق و همچنین خوشبخت شدن شروع می‌کنند. در اوایل زندگی دو طرف فکر می‌کنند که هیچگاه مشکلی پیش نخواهد آمد. اما به مرور زمان و با شناخت بیشتر از یکدیگر مشکلات کم‌کم شروع شده و عدم تفاهم آشکار می‌شود. این اختلافات ممکن است در نتیجه حساسیت‌ها به وجود آید و باعث اختلافات جزئی تا تعارضات شدید شود. در واقع پیش درآمد جدایی و طلاق زوجین، تعارضات زناشویی است که از بگومگوهای ساده شروع شده و تا درگیری‌های شدید لفظی، نزاع و کتک‌کاری و گاهاً جدایی گسترش می‌یابد (لانگ و یانگ[2]، 1998). نخستین نشانه‌های هشدار دهنده در مورد اینکه تعارض در حال افزایش و شدت می‌باشد اغلب همراه با رخ دادن مسائلی از قبیل طعنه‌زنی، کنایه‌ای بودن، سر به سر همدیگر گذاشتن، بهانه‌گیری و انتقادگرایی، فریاد یا نعره کشیدن، دوری از همدیگر و سکوت سنگین می‌باشد. نارضایتی و ناسازگاری مفاهیمی هستند که با تعارض رابطه دارند، بدین معنی که با افزایش تعارض در ارتباط‌های زوجی، ناسازگاری افزایش یافته و نارضایتی بیشتر می‌شود (سودانی، نظری‌فر و مهرابی‌زاده هنرمند، 1385).

وجود تعارضات زناشویی در خانواده می‌تواند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، تاب‌آوری کودکان را تحت تأثیر قرار دهد. در سال‌های اخیر، رویکرد روانشناسی مثبت، با هدف توجه به استعدادهای انسان، مورد توجه پژوهشگران حوزه‌های مختلف روانشناسی قرار گرفته است. این رویکرد هدف غایی خود را شناسایی سازه‌ها و شیوه‌هایی می‌داند که بهزیستی و شادکامی انسان را فراهم می‌کند (جوکار، 1386). تحقیقات متعدد حاکی از آن است که وقایع استرس‌زای زندگی نقش مهمی را در آسیب‌های روانشناختی و جسمانی ایفا می‌کنند. از این‌رو، شناخت عواملی که سبب سازگاری هر چه بیشتر آدمی با نیازها و تهدیدهای زندگی گردند، امری ضروری به نظر می‌رسد. در این میان تاب‌آوری، یکی از عواملی است که باعث ایجاد سازگاری مثبت با شرایط استرس‌زا می‌شود.

کامینگز و دیویس[5] (1994)، مدلی را بر اساس امنیت هیجانی[6] ارائه دادند که فرض می‌کرد، کودکان به دلیل تعارضات والدینی، استرس زیادی را متحمل می‌شوند. چون این تعارضات، امنیت هیجانی آنها را تهدید می‌کند که می‌تواند به صورت امنیت شخصی و یا امنیت رابطه‌ای با والدینشان باشد، فرزندان را تحریک می‌کند تا استرس را کاهش دهند. یکی از روش‌هایی که توسط فرزندان استفاده می‌شود تا با استرس ناشی از تعارضات روبرو شوند، راهبردهای مقابله ای است. فروید سال‌ها قبل اظهار داشت که شخصیت انسان مرکب از سه قسمت نهاد، من و من برتر می‌باشد. در درون شخصیت انسان، تعارض و تضاد دائمی وجود دارد. زمانی که نهاد تحت فشار باشد اضطراب پدید می‌آید. نهاد برای دفاع از خود در برابر اضطراب از شیوه‌هایی بهره می‌گیرد که فروید آن‌ ها را ساز و کارهای دفاعی نامیده است که همان شیوه‌های مقابله می‌باشد (شولتز و شولتز[7]؛ 1998؛ ترجمه‌ی محمدی،1381).

همچنین، لازاروس و فولکمن[8](1984)، چارچوبی را برای درک استرس، مقابله و انطباق ارائه دادند که مبین آن است که اثرات استرس (در اینجا تعارضات زناشویی در نظر گرفته می‌شود) بر سازگاری و انطباق، تحت تاثیر راهبردهای مقابله‌ای مورد استفاده می‌باشد که تابعی از منابع شخصی و محیطی است (برزگرکهنمویی، یاقوتی آذر و خلیل شعار، 1389). در واقع، راهبردهای مقابله‌ای یکی از سازه‌های مرتبط با تاب‌آوری است. شیوه‌های مقابله، راهبردهای شناختی و رفتاری است که توسط افراد استفاده می‌شود تا با موقعیت‌های استرس‌زا مقابله کنند (فولکمن و موسکوویتز[9]، 2004). این راهبردها نقش اساسی وتعیین کننده‌ای در سلامت جسمانی و روانی آنها ایفا می‌کنند. در واقع، سلامت روانی در یک تعامل دو طرفه از سویی از نتایج انتخاب و استفاده از راهبردهای مقابله‌ای موثر و متناسب با تغییر و تنش محسوب می‌گردد و از سویی دیگر خود زمینه‌ساز فضای روانی سالمی است که در پرتو آن شناخت صحیح و ارزیابی درست موقعیت تنش‌زا جهت انتخاب راهکار مقابله‌ای موثر، میسر می‌گردد (غضنفری و قدم‌پور، 1387).

پایان نامه

 

از مسائل مهم دیگری که می‌تواند با تعارضات زناشویی رابطه داشته و بر آن تاثیر بگذارد، مسائل جمعیت شناختی یا همان عوامل دموگرافیک می‌باشد. عواملی چون میزان تحصیلات و موقعیت شغلی زوجین، جدا از عوامل درون زوجی همچون کیفیت رابطه‌ی کلامی و غیرکلامی، حل تعارض و اختلاف و …، به طور غیرمستقیم می‌تواند بر سلامت روانی فرزندان از جمله تاب‌آوری آنان تاثیرگذار باشد. بسیاری از زوج‌های جوان و کسانی که مدت زمان زیادی از زندگی زناشویی‌شان نمی‌گذرد، به دلایل مختلف از جمله وجود عشق و محبت اولیه، عدم برخورد با مشکلات، کم بودن تعداد بچه‌ها، رضایت زناشویی بالایی را گزارش می‌کنند. با افزایش طول مدت ازدواج، زوجین در زندگی با مسایل و مشکلات جدیدتر از جمله تربیت فرزندان، مشکلات اقتصادی و به وجود آمدن چالش‌های جدید رو برو می‌شوند، که این مسایل بر زندگی زوجین تاثیر منفی گذاشته و باعث کاهش رضایت زناشویی آنها می‌شود (عطاری، الهی‌فرد، مهرابی‌زاده هنرمند، 1385). همچنین با توجه به نقش تحصیلات در زندگی فردی، محققان دریافتند که سطح تحصیلات می‌تواند در زندگی زوجین تاثیرگذار باشد. توکر و اوگردی[10] (2001)، بیان می‌کنند که افراد با تحصیلات بالاتر دارای رضایت از ازدواج بیشتری هستند مشروط بر آن‌که، میزان تحصیلات آنها با دیگری متناسب باشد. زوج‌هایی با تحصیلات پایین‌تر نیز دارای رضایت زناشویی هستند تا زمانیکه میزان تحصیلات آنها با یکدیگر متناسب باشد.

از آنجایی که میزان تحصیلات با موقعیت شغلی فرد نیز در ارتباط است، می‌توان نتیجه گرفت که شغل فرد نیز می‌تواند با تعارضات یا رضایتمندی زناشویی رابطه داشته باشد. تحقیقات راجع به نقش شغل فرد در میزان رضایت از زندگی از دهه 1970 شروع شد. در آن زمان کارمندان زمان زیادی را کار می‌کردند و زمان کمتری را با خانواده می‌گذراندند. در واقع کار کردن برای این افراد به صورت یک هویت، معنا و هدف در آمده بود و نقطه‌ی اصلی زندگی آنها را تشکیل می‌داد (هونیکات[11]، 1988، 1996؛ مایرز و دینر[12]، 1995). پس از آن رابطه‌ی قوی بین شغل و رضایت زندگی، در مطالعات اخیر به دست آمده است و از آنجایی که رضایت زناشویی دارای رابطه‌ی نزدیک با رضایت از زندگی است، می‌توان نتیجه گرفت که شغل فرد می‌تواند تاثیر بسزایی بر روابط زناشویی و مشکلات روانشناختی در زوجین و فرزندان داشته باشد (تایت، پادگت و بالدوین[13]، 1989).

در نهایت، از آنجایی که بر اساس تحقیقات انجام گرفته در آمریکا، حداقل 40% از بچه‌ها در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 به دنیا آمده‌اند، و احتمال دارد که این افراد طلاق را تجربه کنند و همچنین بسیاری از آنها ممکن است در خانواده‌هایی زندگی کنند که میزان بالای ناسازگاری و نزاع در آنها دیده می‌شود، توجه به تاثیر ناسازگاری زناشویی بر رفتار بچه‌ها حائز اهمیت است (گلیک و لین[14]، 1986). در ایران نیز از سال 1347 به بعد نسبت طلاق به ازدواج تا سال 1355 روند رو به افزایشی داشته و از 82/9 درصد در سال 1347 به 77/10 درصد در سال 1355 رسیده است. در سال‌های پس از انقلاب این شاخص کاهش و در اواسط دهه 60 دوباره افزایش یافته و در سال 1365 این نسبت 35/10 درصد بوده است. در سال‌های بعد روند رو به کاهش بوده و در سال 1375 به 89/7 درصد رسیده است. مجددأ در دهه اخیر این نسبت افزایش یافته و در سال 1380، 42/9 درصد و در سال 1385، 09/12 درصد است (کرد زنگنه، 1387). با توجه به اینکه مشکلات طلاق و مشاجرات زناشویی در ایران نیز وجود دارد، شناخت این مشکلات و اثرات آن بر تاب‌آوری فرزندان از اهمیت خاصی که هدف پژوهش حاضر است، برخوردار است.

1-2- بیان مسئله

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:49:00 ق.ظ ]




وسواس و افسردگی دو اختلال روانی شایع محسوب می شوند که در قلمرو آسیب شناسی روانی پژوهش های فراوانی را به خود اختصاص داده اند، لیکن هنوز عوامل موثر بر بروز و تداوم این اختلال ها به خوبی روشن نشده است و مشخص است که افسردگی و وسواس با هم ارتباط نزدیکی دارند، اما علل، پیامدها و عملکردهای متفاوتی می توانند داشته باشند، مثلا وسواس و افسردگی، اثرات متفاوتی بر پردازش اطلاعات دارند (DSM-IV-TR به نقل از سادوک و سادوک[1]، 1001 ترجمه پور افکاری، 1380).

افراد افسرده غالبا عزت نفس ضعیفی داشته و احساس می کنند آینده بیشتر از گذشته امیدوار کننده نیست. چنین ناامیدی، پیش بینی کننده خوبی برای خودکشی نهایی به شمار می آید (بک [5]و همکاران، 1985؛ به نقل از ساراسون و ساراسون، 1987؛ ترجمه نجاریان و همکاران، 1381). در تحقیقات گذشته احساس تنهایی وکمال گرایی را با رفتارهای ناسازگارانه و علائم افسردگی و وسواس مرتبط یافته اند: اما بررسی این متغیر ها در اختلالات دیگری نظیر افکار وسواسی و اضطراب اجتماعی که با افسردگی مرتبط هستند انجام نشده است.

مطالعات متعدد با بهره گرفتن از مقیاس اندازه گیری کمال گرایی به همبستگی مثبت بین علائم افسردگی و سطوح کمال گرایی اشاره کرده اند (لیند و استیون سوند8 ، 1995).

در ضمن یافته ها نشان می دهد که کمال گرایی ممکن است در درمان موفقیت آمیز علائم افسردگی دخالت کند (بلات1 ، 1998)،صرف نظر از اینکه درمان افسردگی از نوع شناختی بین فردی یا دارویی باشد.

هیجانهای تضعیف کننده در افراد مبتلا به علائم افسردگی اغلب در تجربه احساس تنهایی نیز وجود دارد. اتفاق نظرات در مورد اینکه احساس تنهایی از نقص در روابط اجتماعی فرد ناشی می شود. به علاوه احساس تنهایی ذهنی و فردی است و اندازه شبکه اجتماعی فرد با تعداد ارتباطات را منعکس نمی کنند و نیز احساس تنهایی  دردناک و پریشان کننده است (پیلو و پرمن2[12]، 1982).هدف این مطالعه بررسی و مقایسه کمال گرایی، احساس تنهایی، و حساسیت به اضطراب در بیماران وسواس و افسرده می باشد.

1-1- بیان مسئله

در ضمن یافته ها نشان می دهد که کمال گرایی ممکن است در درمان موفقیت آمیز علائم افسردگی دخالت کند( بلات و همکاران، 1998)، صرف نظر از اینکه درمان افسردگی از نوع شناختی بین فردی یا دارویی باشد. کمال گرایی ممکن است در مشکلات افراد مبتلا به افسردگی بالینی نیز دخالت بکند. یافته ها حاکی از این است که کمال گرایی درمان موفقیت آمیز علائم افسردگی را به تاخیر می اندازد. (بلات و همکاران، 1998).

پژوهش های پیشین اشاره کرده اند که کمال گرایی همبستگی مثبت با علائم افسردگی دارند. از آنجایی که شاخص های کمال گرایی و احساس تنهایی متفاوت هستند، انتظار می رود که هم کمال گرایی و هم احساس تنهایی، پیش بین های منحصر به فرد علائم افسردگی و وسواس باشند.

سرانجام با انتظار تعامل بین کمال گرایی و احساس تنهایی، فرض بر این است که افراد دارای سطوح بالای کمال گرایی اجتماعی و سطوح بالایی احساس تنهایی، بیشترین علائم افسردگی و وسواس را گزارش      می­ کنند. هیجانهای تضعیف کننده در افراد مبتلا به علائم افسردگی اغلب در تجربه احساس تنهایی نیز وجود دارد. اتفاق نظر ها در مورد اینکه احساس تنهایی از نقض در روابط اجتماعی فرد ناشی می شود، به علاوه احساس تنهایی ذهنی و فردی است و اندازه شبکه اجتماعی فرد با تعداد ارتباطات را منعکس نمی کند(پیلو پرمن، 1982).

(فروم[13] 1959;  به نقل از سید محمدی،1380 ) تنهایی را اینگونه تعریف می کند؛ تجربه عاطفی دردناک، ترس آور،  عام و خطیری است که پیامدهای آسیب شناختی روانی گسترده ای دارد.

1-2- ضرورت و اهمیت پژوهش:

خیل عظیمی از مردم جهان سالیانه با مشکلات روانی ناشی از افسردگی ووسواس درگیر می شوند به طوری که افسردگی، سرما خوردگی روانی لقب گرفته است(راهنمایی تشخیصی و آماری اختلال های روانی2001).

امیدواری در تمام ابعاد زندگی ضروری می باشد.با توجه به روند روبه افزایش مشکلات روانی و ابعاد گسترش این بیماری بررسی عوارض و جوانب و عوامل تاثیر گذار بر روی این بیماری های شایع از جمله ضرورتهای تحقیقات امروزی است. جوامع برای رشد و پیشرفت نیاز به افرادی کارآمد و سالم از نظر جسمی و روانی دارند و تشخیص و درمان و شناخت  عوامل تاثیر گذار بر روی بیماریهای شایع در جهت بهبود و توسعه جوامع، همواره از خواسته های برنامه ریزان بوده است.

در حقیقت تحقیق و بررسی متغیرها و نتایج حاصل از این پژوهش ها باعث توجه هر چه بیشتر متخصصان به متغیرهای فوق و نقش آنها در ایجاد و تداوم اختلالات وسواس و افسردگی در افراد مبتلا خواهد شد. و همچنین زمینه ساز پژوهش های دیگر در این راستا می شود. از این رو انجام پژوهش های در این رابطه عمری قطعی به نظر می رسد.

مقالات و پایان نامه ارشد

 

1-3- اهداف پژوهش

1-3-1- هدف اصلی

هدف اصلی این پژوهش، بررسی و مقایسه کمال گرایی، احساس تنهایی و حساسیت به اضطراب در بیماران وسواسی و افسرده است.

1-3-2- اهداف فرعی

مقایسه کمال گرایی بیماران افسرده و وسواسی

مقایسه حساسیت به اضطراب بیماران افسرده و وسواسی

مقایسه احساس تنهایی بیماران افسرده و وسواسی

1-4- فرضیه های پژوهش:

فرضیه 1: بین حساسیت به اضطراب بیماران افسرده ووسواسی تفاوت وجود دارد.

فرضیه 2: بین کمال گرایی بیماران افسرده ووسواسی تفاوت وجود دارد.

فرضیه 3: بین احساس تنهایی بیماران افسرده و وسواسی تفاوت وجود دارد.

1-5- تعریف متغیرها:

1-5-1-  تعاریف مفهومی

اختلال وسواس فکری-عملی1[14]:

اختلال وسواس فکری-عملی شامل افکار وسواسی و مزاحم و یا اعمال وسواسی و تکراری است. افکار وسواسی موجب افزایش اضطراب و اعمال وسواسی اضطراب فرد را کاهش می دهد. شخص مبتلا به این اختلال معمولا به افراطی بودن و غیر منطقی بودن افکار و اعمال وسواسی خود واقف است. هم افکار وسواسی و هم اعمال وسواسی برای بیمار ناهمخوان شناخته می شوند. این اختلال می تواند ناتوان کننده باشد، چون افکار وسواسی وقت گیر بوده و به طور قابل ملاحظه ای در برنامه معمول فرد، عملکرد حرفه ای، فعالیتهای احتمالی معمول یا روابط، دوستان و اعضاء خانواده تداخل می نماید.

سرانجام این اختلال ناشی از تاثیر مستقیم یک ماده با یک اختلال طبی نیست (پور افکاری، 1

375).

افسردگی1:[15]

افسردگی رایجترین اختلال روانی است و اخیرا به شدت روبه افزایش است. تقریبا همه، حداقل به صورت خفیف احساس افسردگی کرده اند. احساس دمغ بودن، بی حوصلگی، غمگینی، ناامیدی، دلسردی و ناخشنودی، همگی از تجربیات رایج افسردگی هستند(سلیگمن و روز نهان2[16]،به نقل از سید محمدی،1380).

کمال گرایی3[17]:

کمال گرایی به منزله تمایل فرد به وضع معیارهای کامل و دست نیافتنی و تلاش برای تحقق آنها که با خود ارزشیابی های انتقادی از عملکرد شخصی همراه می باشد، تعریف شده است (فروست و همکاران، 1990).

تنهایی4[18]:

حساسیت به اضطراب6[20]:

حساسیت به اضطراب به ترس از علائم عصبی گفته می شود که در نتیجه داشتن باورهایی نسبت به پیامدهای فیزیکی، روانی یا اجتماعی ناگوار حاصل از علائم عصبی، پدیدار می شود (نیل7[21]و همکاران، 2007).

1-5-2- تعاریف عملیاتی:

اختلال وسواس فکری-عملی:

در این پژوهش منظور از اختلال وسواس فکری-عملی فردیست که توسط روانشناس بر مبنای معیارهای DSM-IV-TR ، واجد ملاک های این بیماری شناخته شده است.

افسردگی:

در این پژوهش منظور از افسردگی فردیست که توسط روانشناس بر مبنای معیارهای DSM-IV-TR ، واجد ملاک های این بیماری شناخته شده است.

کمال گرایی:

در این پژوهش منظور از کمال گرایی نمره ای است که آزمودنی در مقیاس چند بعدی کمال گرایی ایرانی هویت وفلت1[22] کسب کرده است.

احساس تنهایی:

در این پژوهش منظور از احساس تنهایی میزان نمره ای است که آزمودنی در مقیاس تنهایی دانشگاه کالیفرنیا (UCLA) کسب کرده است.

حساسیت به اضطراب:

در این پژوهش منظور از حساسیت به اضطراب میزان نمره ای است که آزمودنی در مقیاس حساسیت به اضطراب پیرسون و رایس2[23]( 1987) کسب کرده است..

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:48:00 ق.ظ ]




      یکی از عواملی که موجب کاهش کارایی نیروی انسانی می گردد تحلیل رفتگی[1]  است،که شروع تحقیق درباره آن با فرویدنبرگر[2](1974) آغاز شد.تحلیل رفتگی سرایت پذیری زیادی دارد و فرد تحلیل رفته خیلی زود بسیاری از اطرافیان خود را به آن مبتلا می سازد(سعادت ، 1375).این پدیده ناشی از استرس دراز مدت در دانشجویان است. همه‌ی دانشجویان ممکن است در طول تحصیل شان استرس را تجربه کرده باشند و بیشتر دانشجویان به طور موفقیت آمیزی با این استرس مقابله می کنند. مفهوم ذکر شده نقطه ی پایانی مقابله ناموفق با استرس تحصیلی است (جنت ، هریس و مسیبو[3] ،2003).

از طرفی تصور می شود که تحلیل رفتگی آموزشی تحت تاثیر باورهای غیر منطقی [4]و  همچنین  تحریف شناختی[5]  باشد.

الیس [6](2004) معتقد است انسان با تمایل ذاتی شدیدی برای باورهای غیر منطقی متولد می شود.باورهای  غیر منطقی عبارتند از افکار و عقایدی که در آنها اجبار ، وظیفه و مطلق‌گرایی به شکل افراطی وجود داشته باشد و موجب بروز اختلالات عاطفی و رفتاری گردد (بیل و کوپک[7]،2008). متغیر دیگر تحریف شناختی است ،باوری جهت‌گیرانه که فرد نسبت به خود ،جهان و اطراف و آینده دارد و این باور،احساسات و رفتار فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد(گیبس[8] ، 2004).

با توجه به اهمیتی که تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی در زندگی ما دارند و از آنجا که تحلیل رفتگی فرایندی است که به تدریج در طول زمان گسترش می یابد (اسچافلی و اینزمان [9]، 1998) و تشخیص آن بسیار مهم است ،در طی این پژوهش به بررسی پیش بینی تحلیل رفتگی آموزشی براساس تحریف شناختی و باورهای        غیر منطقی خواهیم پرداخت.

2-1 بیان مسئله

تحلیل رفتگی حالتی از خستگی ذهنی و هیجانی است که حاصل فشار و محدودیت زمانی و فقدان منابع لازم برای انجام دادن وظایف محوله است (دمروتی، باکر، نچرینر و اسچافلی[10] ،2001؛ لاکاویدس، فانتولاکیس و کاپرینیس [11]، 2003 ؛لی و آشفورت [12]،1996 ؛ماسلاچ، اسچافلی و لیتر [13]، 2001 ؛توپینن تانر، اوجاروی، وانانن، کالیمو و جاپینن[14] ، 2005).

بر اساس تحقیقات چنج، راند و استرانگ [21](2000) ؛فیمین، فاستانا و تاشنر[22](1989) ؛ مارتینز، مارکوس، سالانوا و لوپز دا سیلوا [23](2002) ؛مک کارتی، پرتی و کاتانو[24](1990) ، دانشجویان ممکن است این پدیده را به این دلیل تجربه کنند که شرایط یادگیری برای آنان ، سطوح بالایی از تلاش را می طلبد و مکانیسم های حمایتی که راهکارهای کنار آمدن موثر با مشکلات را تسهیل می کند مهیا نمی سازد.

تحلیل رفتگی آموزشی در موقعیت های آموزشی میتواند منجر به غیبت بیشتر و انگیزه کمتر برای انجام کارهای مورد نیاز دوره تحصیل و درصد بالاتر ترک تحصیل در دانشگاه شود(سالما- آرو و همکاران،2008). افرادی که از این موضوع رنج می برند معمولا علائمی مانند بی اشتیاقی نسبت به مطالب درسی، ناتوانی در ادامه حضور مستمر در کلاس های درس، مشارکت نکردن در فعالیت های کلاسی، احساس بی معنایی در فعالیت های درسی و احساس ناتوانی در فراگیری مطالب درسی را تجربه می کنند (تاپینن تانر و همکاران، 2005؛ اسچافلی، مارتینز، پینتو و سالانوا[25] ، 2002؛آهولا و هاکانین[26]، 2007؛کاسکه و کاسکه [27]، 1991؛ نیومن [28]، 1990).

بنابراین شناسایی متغیرهای پیش بینی کننده ی تحلیل رفتگی آموزشی یک موضوع اساسی است. از جمله متغیرهای مهم اثر گذار بر این موضوع ، تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی هستند.

الیس باورهای غیرمنطقی را اینگونه تعریف می کند: هرگونه فکر، هیجان و یا رفتاری که منجر به تخریب نفس و از بین رفتن خود می‌شود و پیامدهای مهم آن اختلال در بقا، خوشحالی و شادمانی است(شفیع‌آبادی ، 1389(.

با توجه به اینکه در پژوهش های گذشته تحقیقی درباره ی رابطه تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی با تحلیل رفتگی آموزشی انجام نشده است در طی این پژوهش به بررسی رابطه ی بین این سه متغیر خواهیم پرداخت.

لذا عمده ترین مسائلی که این پژوهش با آن روبروست این است که میزان تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی دانشجویان چقدر است؟ آیا بین تحریف های شناختی و باورهای غیرمنطقی با تحلیل رفتگی آموزشی رابطه وجود دارد؟ آیا به وسیله تحریف های شناختی و باورهای غیر منطقی می توان تحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان را تبیین و پیش بینی کرد؟

3-1 ضرورت انجام پژوهش

 نیومن (1990) معتقد است که تحلیل رفتگی آموزشی در دانشجویان بنا به دلایل مختلف یکی از عرصه های مهم تحقیقاتی دانشگاه است. دلیل اول این است که بررسی این مهم می تواند کلید مهم درک رفتارهای مختلف دانشجویان، مانند عملکردتحصیلی در دوران تحصیل باشد. دوم اینکه این موضوع رابطه دانشجویان را با دانشکده و دانشگاه خود تحت تأثیر قرار می دهد. دلیل سوم این است که مفهوم ذکر شده می تواند شوق و اشتیاق دانشجویان را به ادامه تحصیل تحت تأثیر قرار دهد. با توجه به این دلایل ، شناسایی متغیرهای پیش بینی کننده تحلیل رفتگی آموزشی یکی از موضوع های اساسی در نهاد آموزش عالی است.

4-1 اهداف پژوهش

الف) هدف کلی:

شناسایی رابطه تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی با تحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا.

پایان نامه

 

ب) هدف های فرعی:

1- تعیین رابطه بین تحریف شناختی و خستگی هیجانی[30] دانشجویان.

2-تعیین رابطه بین تحریف شناختی و بدبینی (بی علاقگی)آموزشی [31] دانشجویان.

3-تعیین رابطه بین تحریف شناختی و ناکارآمدی آموزشی [32] دانشجویان.

4-تعیین رابطه بین باورهای غیر منطقی و خستگی هیجانی دانشجویان.

5-تعیین رابطه بین باورهای غیر منطقی و بدبینی (بی علاقگی) آموزشی دانشجویان.

6- تعیین رابطه بین باورهای غیر منطقی و ناکارآمدی آموزشی دانشجویان.

7- تعیین رابطه بین تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی دانشجویان.

8- پیش بینی تحلیل رفتگی آموزشی بر اساس تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی.

 5-1 فرضیه های پژوهش

الف)فرضیه اصلی:

تحریف های شناختی و باورهای غیر منطقی سهم معنا داری در پیش بینی تحلیل رفتگی آموزشی دارند.

ب)فرضیه های فرعی:

1- بین تحریف شناختی و خستگی هیجانی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

2- بین تحریف شناختی و بدبینی (بی علاقگی) آموزشی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

3- بین تحریف شناختی و ناکارآمدی آموزشی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

4- بین باورهای غیر منطقی و خستگی هیجانی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

5- بین باورهای غیر منطقی و بدبینی (بی علاقگی) آموزشی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

6- بین باورهای غیر منطقی و ناکارآمدی آموزشی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

7- بین تحریف شناختی و باورهای غیر منطقی دانشجویان رابطه مثبت وجود دارد.

8-بر اساس تحریف شناختی می توان تحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان را پیش بینی کرد.

9- بر اساس باورهای غیر منطقی می توان تحلیل رفتگی آموزشی دانشجویان را پیش بینی کرد.

6-1 متغیرهای پژوهش

الف)متغیرهای پیش بین: باورهای غیر منطقی و تحریف شناختی

ب)متغیر ملاک: تحلیل رفتگی آموزشی(خستگی هیجانی – بدبینی آموزشی و ناکارآمدی آموزشی)

ج)متغیر های کنترل کننده: سال ورود به دانشگاه و دوره تحصیلی(کارشناسی)

7-1 تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

الف)تعاریف مفهومی

  تحریف شناختی: فرض‌ها و باورهای جهت‌گیرانه‌ای هستند که فرد نسبت به خود، جهان، اطراف و آینده دارد. این نگرش‌ها موجب جهت‌گیری فهم و ادراک فرد از رویدادها شده و احساسات و رفتارها را تحت تأثیر قرار می‌دهند و فرد را مستعد فرسودگی، اضطراب، و دیگر آشفتگی‌های روانشناختی می‌کند (اسمیت [33]، 1994).

–  باورهای غیرمنطقی: باورهایی که بر روان فرد سلطه دارند و عامل تعیین‌کننده نحوه تعبیر و معنی دادن به رویدادها و تنظیم‌کننده کیفیت و کمیت رفتارها و عواطف است که حقیقت ندارند و با واقعیت منطبق نیستند (کولهان و واتسون[34] ،2003(.

–  خستگی هیجانی: این مفهوم به صورت احساس فشار به ویژه خستگی مزمن ناشی از کار بیش از اندازه در فعالیت‌های درسی تعریف می شود( برسو [35]، سالانووا و اسچافلی، 2007؛ تاپیتن تانر  و همکاران ، 2005).

–  بدبینی آموزشی: بدبینی آموزشی به صورت نگرش بدبینانه و بی‌تفاوتی نسبت به کارهای مدرسه، فقدان علاقه نسبت به کارهای مربوط به تحصیل و بی‌معنی پنداشتن آنها تعریف می شود ( برسو و همکاران، 2007؛ تاپیتن تانر و همکاران، 2005).

–  ناکارآمدی آموزشی: این مفهوم به صورت احساس شایستگی پایین، پیشرفت کم و فقدان احساس موفقیت در تکالیف تحصیلی تعریف می‌شود( برسو و همکاران، 2007؛ تاپیتن تانر و همکاران، 2005).

ب)تعاریف عملیاتی

–  تحریف شناختی: نمره ای که فرد با بهره گرفتن از پرسشنامه تحریف شناختی(بک و وایسمن [36]،1978)کسب       می کند نشان دهنده تحریف شناختی است.

 – باورهای غیر منطقی: نمره ای که فرد با بهره گرفتن از پرسشنامه باورهای غیر منطقی(جونز [37]،1968)کسب         می کند نشان دهنده باورهای غیر منطقی است.

 – تحلیل رفتگی آموزشی: نمره بالای 30 که فرد با بهره گرفتن از پرسشنامه تحلیل رفتگی آموزشی (برسو، 1977، به نقل از برسو، سالانوا و اسچافلی، 2007) کسب می کند نشان دهنده تحلیل رفتگی آموزشی است.

 – خستگی هیجانی: نمره بالای 10 که فرد با بهره گرفتن از پرسشنامه تحلیل رفتگی آموزشی کسب می کند و بر اساس سوالاتی که خستگی هیجانی را می سنجند مشخص می شود،که  نشان دهنده خستگی هیجانی است.

 بدبینی آموزشی: نمره بالای 8 که فرد با بهره گرفتن از پرسشنامه تحلیل رفتگی آموزشی کسب می کند و بر اساس سوالاتی که بدبینی آموزشی را می سنجند مشخص می شود ،که نشان دهنده بدبینی آموزشی است.

–  ناکارآمدی آموزشی: نمره بالای 12 که فرد با بهره گرفتن از پرسشنامه تحلیل رفتگی آموزشی کسب می کند و بر اساس سوالاتی که ناکارآمدی آموزشی را می سنجند مشخص می شود،که  نشان دهنده ناکارآمدی آموزشی است.

[

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:47:00 ق.ظ ]




در این فصل پس از ارائه تعاریف مختصری در رابطه با درماندگیآموخته‌شده، به ذکر تاریخچه علمی آن، راهکارهای پیشگیری و کاهش درماندگیآموخته‌شده، معرفی مکاتب مختلفی که به موضوع شخصیت پرداخته­اند؛ معرفی سبک­های یادگیری و توضیحاتی در مورد انواع آن و سپس مبانی پروهشی مرتبط با موضوع مورد نظر اعم از پژوهش­های انجام شده در خارج و داخل ایران خواهیم پرداخت.

2-2- درماندگی آموخته‌شده

2-2-2- تاریخچه درماندگیآموخته‌شده: تئوری مشهور درماندگی آموخته‌شده در سال 1967 توسط مارتین سلیگمن به پشتوانه یک آزمایش حیوانی و در تعلیل بیماری افسردگی ارائه شد. آزمایش­های وی سه گروه سگ را شامل می­شد که گروه اول گروه شاهد بود. کار اصلی این گروه خوردن و خوابیدن بود و به آن‌ هاآن‌ ها اجازه خروج از قفس داده می­شد. پژوهشگران سگ­های گروه دوم و سوم را از بین سگ­های دو قلو انتخاب کردند؛ یک قل در قفس گروه 2 و قل دیگر در قفس گروه 3  قرار داده می­شدند؛ این در شرایطی بود که درب قفس را هم روی هر دو گروه قفل کرده و آن‌ ها اجازه خروج از قفس را نداشتند. سپس هراز چند گاهی پژوهشگر دکمه شوک الکتریکی را فشار می­داد؛ وقتی شوک الکتریکی شروع می­شد سگ­ها طبیعتاً پارس می­کردند و خود را به در و دیوار قفس می­کوبیدند. بعد از مدت کوتاهی در قفس گروه دوم اهرمی تعبیه شد که اگر پای سگ روی آن می­رفت، شوک قطع می­شد. در قفس گروه سوم اهرمی تعبیه شده بود اما فقط حالت نمادین داشته و هیچ تأثیری بر قطع جریان الکتروشوک نداشت (سلیگمن، 1967). پس از مدتی سگ­ها شرطی شدند به طوری که تا شوک شروع می شد، گروه دوم اهرم را کشیده و باعث قطع جریان الکتریکی می شدند؛ در صورتی که گروه سوم دست از تلاش کشیده و زوزه خفیفی سر می­دادند و چشم انتظار پایان جریان الکتریکی می­نشستند (هنگامی که گروه دوم شوک را قطع می­کردند، جریان الکتروشوک در گروه سوم هم قطع می شد). در مرحله بعدی از آزمایش سلیگمن و همکارانش درب هر دو قفس را باز گذاشتند و به سگ­ها این امکان را دادند که از قفس خارج شوند؛ طی این مرحله سگ­های گروه دوم که مشاهده کردند دیگر اهرم خاصیت سابق را ندارد به زودی راه خروج را یافتند درحالی که سگ های گروه سوم همچنان حرکتی نکرده و زوزه کشان در جای خود ماندند؛ یعنی حتی وقتی فرصتی برای فرار در اختیارشان قرار گرفت؛آن‌ ها یاد گرفته بودند که ناگزیر و ناچارند و باید به سرنوشتی که دیگران برایشان رقم زده بودند تن دهند.

سلیگمن نتایج آزمایشاتش را به جامعه انسانی تعمیم داد و چنین بیان داشت که افسردگی پاسخ انسان است به مجموعه ­ای از تلاش­ های نافرجام وی. در حقیقت فرد افسرده به این نتیجه می­رسد که سرنوشت او فارغ از تلاشی که می­ کند، در جایی خارج از عهده او رقم خواهد خورد (سلیگمن، 1975). این الگوی اولیه درماندگی آموخته‌شده به دلیل نقص­هایی که داشت، توسط صاحب نظران مورد تجدید نظر قرار گرفت. نقص عمده آن عدم توجه به تفاوت­های فردی بود. طی آزمایش­های مکرر روشن شد همه افراد تحت شرایط یکسان واکنش های یکسانی از خود نشان نمی­دهند. برخی در مواجهه با مسئله، آن را غیر قابل حل می­دانند، در حالی که برخی دیگر معتقدند مسئله قابل حل است، اما آن‌ ها توانایی حل آن را ندارند. این نوع تفسیر متفاوت، صاحب نظران را به عوامل جدیدی رهنمون ساخت که «منبع کنترل[19]» نام دارد؛ مفهومی که قرابت بسیاری با مفهوم منبع کنترل درونی- بیرونی راتر[20] داشت. در نتیجه، از همین زمان بود که آبرامسون[21] و همکاران (1999) سبک های اسناد را وارد نظریه درماندگیآموخته‌شده کردند و بدین‌سان، نظریه درماندگی، مطرح گردید که چشم‌انداز تازه­ای را در مورد الگوی مواجهه انسان با وقایع غیر قابل کنترل گشود (شولتز[22]، 1990؛ ترجمه کریمی و همکاران، 1384). همزمان با پیشرفت تحقیقات مشابه در مورد درماندگی، این نظریه به نحو روزافزونی شناختی­تر شد و بدین ترتیب، پدیده­ای که اولین بار در آزمایشگاه های شرطی­سازی حیوانات تشخیص داده شده بود، به رفتار انسان­ها تعمیم داده شد و نظریه‌پردازان با دنبال کردن این پدیده آن را وارد عرصه تعلیم و تربیت نمودند.

معمولاً صاحب‌نظران دو نوع درماندگی را در نظر گرفته اند:

  • درماندگی شخصی: زمانی است که در آن فرد خود را به دلیل ناتوانی در برابر رویدادهای منفی سرزنش می‌کند، اما بر این باور است که کسی می ­تواند به وی کمک کند. به عبارت دیگر، این نوع درماندگی زمانی رخ می­دهد که فرد باور دارد پاسخ­هایی وجود دارد که احتمالاً به وجود آورنده پیامد مطلوب خواهد بود، گرچه دادن آن پاسخ از او ساخته نیست.
  • درماندگی عمومی: در این نوع درماندگی، افراد از یک سو تصور می­ کنند نباید به دلیل شکست­هایشان مورد سرزنش قرار گیرند (اسناد بیرونی) و از سوی دیگر،
  • پایان نامه

    پایان نامه

  •  عقیده دارند که هیچ کس توانایی کمک به آن­ها را ندارد (جعفری، 1381).

2-2-3- پیامدهای درماندگیآموخته‌شده: یکی از مهم­ترین پیامدهای درماندگی، بیماری افسردگی است. پژوهش­های متـعددی که در این زمینه صـورت گرفته است، نشان داده­اند افراد افسرده به شدت احـساس درمانـدگی می­ کنند. آن­ها باور دارند کنترلی بر زندگی خود ندارند و هر کاری انجام دهند با شکست روبرو می­شوند، بنابراین بهترین کار آن است که تلاش نکنند، این بیماران در مقایسه با افراد عادی بیشتر از سبک اسناد ناسالم استفاده می­ کنند. چنین سبک اسنادی مانع از آن می­ شود که این افراد موفقیت­های خود را بشناسند و برای آن ارزش قائل شوند. در نتیجه، هر آنچه از خود می­بینند، شکست و عدم موفقیت است. در چنین شرایطی، زمینه مناسبی برای بیماری افسردگی ایجاد می­ شود. درماندگی نه تنها می ­تواند بیماری­هایی مانند افسردگی ایجاد کند، بلکه در موارد خفیف تر مانع از آن می­ شود که احساس­های سالم و خوشایندی مانند امیدواری یا احساس رضایت از خود، خوش­بینی و تسلط بر زندگی در فرد به وجود آید. چرخه معیوبی بین درماندگی، ناامیدی، عدم تلاش و در نتیجه شکست وجود دارد که در مرحله بعد، شکست، نا­امیدی و درماندگی مجدداً به شکست دیگری می­انجامد که نهایتاً احساس تسلط، امیدواری، احساس رضایت از خود و… را ضعیف و ضعیف­تر می­سازد. بسیاری از افرادی که اعتقاد به بدشانس بودن دارند و خود را بدشانس می­دانند، هنگامی که پس از درماندگی و عدم تلاش به شکست می­رسند، تصور مـی­کنند که چـون بدشناس­اند؛ شکست خورده­اند؛ در حالی که این عدم تلاش و فعالیت است که منجر به شکست شده است و دلیل عدم تلاش نیز باور به ناتوانی در رسیدن به هدف و در نتیجه عدم موفقیت و احساس نا­امیدی است. دلیل نا­­­­­­­­­­­­­­­­­­­امیدی آن‌ ها نیز این است که از سبک های اسناد نامؤثر استفاده کرده‌اند (آبرامسون و همکاران، 1999).

2-2-4- راهکارهای پیشگیری و درمان درماندگیآموخته‌شده: برای مقابله با درماندگی و پیامـدهای ناسالم ناشی از آن می‌توان از روش‌های زیر استفاده کرد:

  • در بیشتر موارد، موفقیت‌های خود را به عوامل درونی، پایدار و کلی نسبت دادن: همان طور که در قسمت ­های قبل به الگوی تجدید نظر شده درماندگیآموخته‌شده اشاره شد، در این الگو متغیرهای شناختی و اسنادی در نظر گرفته شده ­اند (آبرامسون، سلیگمن و تیزدل[23]، 1978). در این الگو که طی آزمایش­های مکرر ایجاد شد روشن شد که همه افراد تحت شرایط یکسان واکنش یکسانی از خود نشان نمی­دهند؛ برخی انسان­ها در مواجهه با مسئله آن را غیر قابل حل می­دانند، درحالی­که برخی دیگر معتقدند مسئله قابل حل است، اما آن­ها توانایی حل آن را ندارند. این نوع تفسیر متفاوت صاحب نظران را به عوامل جدیدی رهنمون ساخت که منبع کنترل نام دارند. مفهومی که قرابت بـسیاری با مـفهوم کـنترل درونی- بیرونی جولیان راتر داشت. در این نظریه که درباره نظام اعتقادی افراد در رابطه با منابع تقویتی تدوین شده چنین فرض شده که افراد از لحاظ اعتقاد به منابع کنترل به دو دسته تقسیم می­شوند:
  • در بیشتر موارد شکست­های خود را به عوامل بیرونی، ناپایدار و اختصاصی نسبت دادن: اگرچه در وهله نخست، ممکن است اسناد شکست­ها به عوامل بیرونی کمی غیر واقع­بینانه به نظر برسد به ویژه در مواردی که موضوعاتی مانند امتحان درسی، و موارد مشابه مطرح است ولی نگران نباشید؛ چنین نگرشی باعث بی­توجهی به واقعیت­ها نمی­ شود به ویژه آن­که در نظر داشته باشید بسیاری از موارد زندگی همانند نمره درسی روشن، واضح و مشخص نیستند. به یاد داشته باشید زندگی پیچیده است؛ یافتن علت مشخص برای بعضی از پدیده ­ها امکان پذیر نیست؛ بنابراین بهتر است علت رویدادهای منفی را به عوامل بیرونی نسبت دهید. در این شرایط، احتمال درماندگی کمتر است و توان فرد در مقابله با مشکلاتش افزایش می­یابد.
  • دیدگاه خود را از شکست تغییردادن: در راه رسیدن به هدف، شکست یا شکست­ها محتمل است؛ بنابراین؛ به جای سرزنش خود، بهتر است آن را پذیرفت و راه هایی را برای رهایی و پیشگیری از شکست جست و جو کرد.

2-3- تعریف شخصیت: از نظر لغوی، شخصیت از واژه لاتین پرسونا گرفته شده است که به  نقابی اشاره دارد که هنرپیشه‌ها در نمایش به صورت خود می­زنند. در واقع پرسونا به ظاهر بیرونی اشاره دارد یعنی چهره علنی که به اطرافیان نشان می دهیم یا می توان شخصیت را جنبه آشکار منش فرد به گونه ­ای که بر دیگران تأثیر می­گذارد، بدانیم (فیست و فیست[26]؛ 2002؛ ترجمه سیدمحمدی 1390). در لغت نامه وارن[27] تعریف شخصیت چنین آمده است: شخصیت  به جنبه های  عقلی، عاطفی و انگیزشی فیزیولوژیک یک فرد گفته می­ شود. به عبارت دیگر، به مجموعه مولفه­هایی که انسان را سرپا نگه می دارد، شخصیت گفته می شود (گروسی، 1380).

آلپورت[28]، شخصیت را این­­گونه تعریف می­ کند: «شخصیت، سازمان با تحرک (زنده) دستگاه بدنی و روانی  فرد آدمی است که چگونگی سازگاری اختصاصی آن فرد را با محیط تعیین می­ کند. مقصود آلپورت از سازمان با تحرک این است که شخصیت، با این که همه عناصر تشکیل دهنده­اش با هم ارتباط و پیوستگی و همکاری دارند، پیوسته در رشد و تغییر و تحول است؛ ضمناً فعالیت های بدنی و روانی از هم جدا نیستند و هیچ کدام به تنهایی شخصیت را درست نمی­ کنند، بلکه با هم آمیختگی دارند و بر روی هم شخصیت را تشکیل می دهند.

گرچه نظریه­پردازان شخصیت با یک تعریف واحد از آن موافق نیستند اما می­توان گفت که شخصیت عبارت است از الگوی نسبتاً پایدار صفات، گرایش­ها یا ویـژگی­هایی که تا اندازه­ای به رفـتار فــرد دوام می­بخشد، به طور اختصاصی­تر، شخصیت، از صفات یا گرایش­هایی تشکیل شده است که به تفاوت­های فردی در رفتار، ثبات رفتار در طول زمان و تداوم رفتار در مـوقعیت­های گوناگون می‌انجامـد ایـن صفات می توانند منحصر به فرد باشند، در برخی گروه­ ها مشترک باشند یا کل اعضای گونه در آن سهیم باشند ولی الگوهای آنها در افراد تفاوت دارند. بنابراین هر کسی با این که به طریقی شبیه دیگران است شخصیت منحصر به فردی دارد (فیست و فیست؛ 2002؛ ترجمه سیدمحمدی 1390).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:47:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم