در محیط پویا و غیر قابل پیش بینی کسب و کار، سازمان ها با چالش جدی گسترش بازارها و افزایش سطح انتظارات مشتریان مواجه هستند. بدین منظور سازمان ها ملزم به افزایش کارایی و اثربخشی، بهینه سازی زنجیره ارزش داخلی، کاهش هزینه های عملیاتی، کاهش زمان انجام فعالیت ها، کاهش میزان موجودی، ارائه تاریخ تحویل قابل اطمینان تر و خدمات بهتر به مشتری، بهبود کیفیت و هماهنگی تقاضا، عرضه و تولید و در نهایت افزایش توانمندی خود در مواجهه با بازار رقابتی می باشند. به منظور دستیابی به این اهداف، سازمان ها به دنبال نصب و به کارگیری سیستم های برنامه ریزی منابع سازمانی[1] هستند. این سیستم ها همه فعالیت ها و وظایف موجود در یک سازمان را تحت پوشش قرار داده و اطلاعات لازم و ضروری را به موقع در اختیار استفاده کنندگان آن قرار می دهد. این سیستم تمامی عملیات لازم کسب و کار و بخش های مختلف سازمان از قبیل طراحی محصول، خرید، کنترل موجودی، فروش، مالی، منابع انسانی، مدیریت سفارش، تولید و توزیع را یکپارچه کرده و به یک سیستم واحد تبدیل می کند. به همین علت بسیاری از سازمان ها به دنبال استفاده از سیستم برنامه ریزی منابع سازمان به منظور بهبود توانمندی خود در پردازش تراکنش ها، یکپارچه سازی جریان اطلاعات، افزایش دقت اطلاعات و حمایت از فرایندهای متنوع کسب و کار هستند. لیکن علی رغم پیاده سازی آن در بسیاری از سازمان ها، موانع متعددی در پیاده سازی موفقیت آمیز این نوع از سیستم ها وجود داشته و یکی از سخت ترین پروژه های سرمایه گذاری در سازمان ها به شمار می رود. به رغم آن که سالیانه میلیاردها دلار و میزان بالایی نفر ساعت به منظور پیاده سازی این سیستم ها صرف می شود، احتمال شکست آن در سازمان ها بسیار بالا بوده و برآوردها حاکی از آن است که حدود سه چهارم از پروژه های پیاده سازی سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان با شکست مواجه می شوند. به همین علت پیاده سازی این گونه از سیستم ها همواره یکی از دغدغه های اساسی سازمان ها بوده است.
در این راستا تحقیق حاضر به دنبال ارزیابی پیاده سازی سیستم مدیریت منابع سازمان در مراحل آغازین آن همانند مرحله امکان سنجی و حین پیاده سازی در سازمان ها می باشد تا میزان موفقیت آن ها را در این خصوص مورد بررسی و سنجش قرار دهد و مطابق اطلاعات سازمان مجری این سیستم، راه حل مطلوبی جهت افزایش احتمال موفقیت پیاده سازی این سیستم ارائه کند. موضوع تحقیق حاضر با هدف ارزیابی میزان موفقیت پیاده سازی سیستم مدیریت منابع سازمان، تلاش دارد تا از طریق شناسایی جامع و کامل شاخص های متعددی که به منظور ارزیابی پیاده سازی این سیستم ها در مقالات متعدد معتبر وجود دارند، سیستم استنتاج فازی را طراحی نماید تا به کمک آن احتمال موفقیت پیاده سازی سیستم مدیریت منابع سازمان را پیش از نصب آن در سازمان مجری مورد ارزیابی قرار داده و بتواند به مسئولین مرتبط و ذی صلاح در جهت تصمیم گیری بهینه در خصوص پیاده سازی آن؛ راهکار مناسب ارائه دهد. در نتیجه سازمان ها می توانند با شناسایی نقاط نیازمند بهبود، اقدامات لازم و مقتضی را برای تغییر و اصلاح شرایط و افزایش احتمال موفقیت پیاده سازی این سیستم، صورت دهند. در این پژوهش سعی بر آن است که ضمن شناسایی و فازی سازی شاخص های موثر بر موفقیت پیاده سازی این سیستم، نسبت به ارزیابی سازمان منتخب بر اساس شاخص های تعیین شده، اقدام گردد.
سازمان های بی شماری در سرتاسر جهان به دنبال پیاده سازی سیستم مدیریت منابع سازمان هستند. حدود 60 درصد از سازمان های چند ملیتی سعی در پیاده سازی سیستم های مدیریت منابع سازمان داشته اند (Dillard and Yuthas, 2006). در بیشتر مواقع پیاده سازی این سیستم نیازمند صرف مبالغ هنگفت می باشد؛ به طوری که تخمین ها حاکی از آن است که در سال 2011 تنها در کشور آمریکا بیش از چهل و هفت بیلیون دلار صرف اجرای این سیستم خواهد شد (Zhu et al., 2010). همچنین بودجه متوسطی که صرف پیاده سازی سیستم مدیریت منابع سازمان می شود، در سازمان های کوچک و متوسط معادل سه میلیون دلار بوده و در سازمان های بزرگ به بیش از یک صد میلیون دلار می رسد. به علاوه مدت زمان لازم جهت پیاده سازی این سیستم اغلب بسیار طولانی می باشد. لیکن علی رغم صرف هزینه و زمان بسیاری که سالیانه برای پیاده سازی این سیستم در سازمان های مختلف صورت می گیرد، احتمال شکست پیاده سازی این سیستم بسیار بالا بوده و حدود 60 الی 90 درصد پروژه های پیاده سازی سیستم مدیریت منابع سازمان با شکست مواجه می شود(Calisir and Calisira, 2004; Kwahk and Ahn, 2010; Verville et al., 2007; Wang et al., 2008).
این امر سبب می گردد تا بسیاری از سازمان ها در حین پیاده سازی این سیستم ، مبالغ هنگفتی (در حدود 40 الی 50 میلیون دلار) صرف متوقف نمودن آن کرده تا ریسک مخاطرات بسیار حاصل از پیاده سازی این سیستم را که در مراحل آغازین اجرا نمود پیدا می کند، به حداقل برسانند (Nicolaou and Bhattacharya, 2006). به طور مثال، شرکت دل پروژه پیاده سازی سیستم مدیریت منابع سازمانی خود را پس از دو سال از شروع اجرای آن و با صرف هزینه ای بالغ بر دویست میلیون دلار، متوقف کرد (Wu et al., 2008). بنابراین منافع بالقوه حاصل از اجرای موفقیت آمیز پیاده سازی سیستم های مدیریت منابع سازمان از یک سو و حجم بالای شکست های گزارش شده در این خصوص که اغلب سازمان را با هزینه های بسیار هنگفت مواجه می نماید، نمایانگر خسارات جبران ناپذیر عدم موفقیت سازمان ها در پیاده سازی این سیستم است.
نتایج حاصل از این تحقیق می تواند به سازمان های ایرانی کمک کند تا با توجه به شرایط داخلی و محیطی خود و با در نظر گرفتن متغیرهای سنجش میزان موفقیت پیاده سازی سیستم مدیریت منابع سازمان، احتمال موفقیت خود را در پیاده سازی سیستم های مدیریت منابع سازمان بسنجند و از این طریق احتمال شکست خود را در اجرای این پروژه کاهش دهند.
- ضرورت انجام تحقیق
-
-
1-5-2) بسیاری از تصمیمات در شرایطی اخذ می شوند که اطلاعات جامع و کاملی از متغیرهای موثر در تصمیم گیری، شرایط داخلی سازمان، شرایط محیطی و نتایج حاصل از اقدامات صورت گرفته وجود ندارد. بر این اساس استفاده صرف از روش تحقیق کمی و اعداد و وارقام قطعی نمی تواند به تنهایی برای حل مسائل دنیای واقعی به کار رود چرا که در این صورت، تحقیق انجام شده دارای اعتبار درونی پایینی می باشد و در نتیجه از دقت لازم برخوردار نبوده و استفاده از نتایج حاصل از آن می تواند منجر به اخذ تصمیمات نادرست گردد. بنابراین پاسخ به سوالات دنیای واقع بر اساس تلفیقی از روش تحقیق کمی و کیفی می تواند منجر به ایجاد داده های منطقی تر و معتبرتر در خصوص موضوع مورد نظر شود. بر این اساس، سیستم استنتاج فازی با بهره گرفتن از استدلال و قواعد فازی می تواند جهت تحلیل داده ها و مدل سازی جنبه های کیفی دانش انسان و فرایند پردازش داده ها بر اساس پارامترها و شاخص ها به کار رود. استفاده از منطق فازی جهت تحلیل داده ها و طراحی سیستم پیش بینی کننده، قابلیت پردازش اطلاعات مبهم را فراهم می کند. بنابراین می توان میزان موفقیت پیاده سازی سیستم های مدیریت منابع سازمان را که در گذشته تنها با بهره گرفتن از شاخص های مالی از قبیل بازگشت سرمایه، گردش نقدینگی، خالص ارزش فعلی، دوره بازگشت سرمایه و … ارزیابی می گردید، به طور دقیق تر و واقعی تر مورد بررسی قرار داد. پژوهش حاضر با بهره گرفتن از منطق فازی (که امکان انجام تحقیق در حوزه موضوع مورد نظر را تحت پارادایم تفسیری و پسا ساخت گرایی فراهم می گرداند)، می تواند نتایجی را که انطباق بیشتری با واقعیت دارند، ایجاد کند. این تحقیق با بهره گرفتن از شاخص های شناسایی شده و بررسی چند سازمان منتخب که اقدام به پیاده سازی این سیستم نموده اند، سیستم استنتاج فازی را جهت ارزیابی میزان موفقیت سازمان ها، ارائه می دهد. با ارائه سیستمی جهت سنجش و تعیین میزان موفقیت سازمان ها و ارائه راهکارهای مرتبط با افزایش احتمال موفقیت سازمان در پیاده سازی این سیستم، وضعیت جاری سازمان به لحاظ کارایی و کیفیت فرایندها ارتقاء یافته و علاوه بر افزایش میزان بازگشت سرمایه به سازمان (ROI) و سودآوری بیشتر، به ایجاد مزیت رقابتی پایدار منجر می شود.
در نتیجه می توان اطمینان یافت که تحقیق حاضر از اعتبار درونی بالایی برخوردار است و سازمان ها می توانند از نتایج این تحقیق و راهکار پیشنهادی آن جهت کاهش احتمال عدم موفقیت خود در اجرای این پروژه، استفاده کنند. لذا با توجه به اهمیت بالای موضوع برای سازمان ها و ناکافی بودن پژوهش های گذشته در این خصوص، موضوع مورد بررسی می تواند راهگشای سازمان ها جهت تعیین میزان موفقیت ایشان در پیاده سازی این سیستم باشد.
بر این اساس، معیارهای انتخاب موضوع پژوهش حاضر شامل کسب شناخت علل موثر در موفقیت پیاده سازی سیستم مدیریت منابع سازمان در سازمان ها، اهمیت موضوع، وجود منابع اطلاعاتی کافی در خصوص موضوع مورد بررسی در پایگاه های اطلاعاتی علمی اعم از مقالات معتبر بین المللی و کتاب های به چاپ رسیده و غیر تکراری و تازه بودن موضوع بوده است. این پژوهش با توجه به تخمین میزان موفقیت این پروژه در سازمان های منتخب که اقدام به پیاده سازی سیستم مدیریت منابع سازمان کرده اند، بدیع بوده و می تواند رویکرد نوینی را به منظور تخمین احتمال موفقیت سازمان ها در به کارگیری این سیستم، ارائه دهد.
- اهداف اساسی از انجام تحقیق
هدف اصلی تحقیق حاضر ارائه مجموعه ای از شاخص های مرتبط با ارزیابی پیاده سازی موفق سیستم برنامه ریزی منابع سازمان می باشد. این معیارها، با بهره گرفتن از روش های ارائه شده در علم منطق فازی، منجر به طراحی مجموعه قواعد استنتاج فازی جهت تخمین میزان موفقیت استقرار این سیستم و تصمیم گیری در مورد نقاط قابل بهبود جهت افزایش احتمال موفقیت می گردد.
بطور کلی می توان اهداف این پژوهش را به شرح زیر بیان نمود:
1-6-1) هدف اصلی : تدوین و ارائه سیستم استنتاج فازی جهت سنجش موفقیت سازمان در پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمان
1-6-2) اهداف فرعی :
- شناسایی شاخص های موثر بر موفقیت پیاده سازی سیستم مدیریت منابع سازمان
- تبیین میزان تاثیر شاخص های شناسایی شده بر موفقیت پیاده سازی سیستم مدیریت منابع سازمان
- تدوین مجموعه ها و قواعد سیستم استنتاج فازی به منظور تخمین و ارزیابی میزان موفقیت سیستم برنامه ریزی منابع سازمان
- ارزیابی میزان موفقیت پیاده سازی سیستم مدیریت منابع سازمان در چند سازمان منتخب داخلی
- ارزیابی سیستم استنتاج فازی طراحی شده در تعیین میزان موفقیت پیاده سازی سیستم مدیریت منابع سازمان
- تعیین میزان موفقیت پیاده سازی سیستم مدیریت منابع سازمان در یک سازمان منتخب داخلی
- ارائه راهکار جهت افزایش میزان احتمال موفقیت پیاده سازی سیستم مدیریت منابع سازمان در سازمان منتخب
جهت توسعه سیستم استنتاج فازی توانمند در ارزیابی موفقیت پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمان، نیاز است که مولفه های موثر جهت سنجش موفقیت سیستم برنامه ریزی منابع سازمان شناسایی شده و تاثیر آن ها در موفقیت استقرار این سیستم شناسایی گردد. از این رو بر طبق بررسی و شناسایی عناصر موثر بر موفقیت استقرار سیستم برنامه ریزی منابع سازمان در ادبیات تحقیق موجود در این زمینه، سوالات اصلی این تحقیق عبارت است از:
- شاخص های موثر بر موفقیت پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمان کدام است؟
- تاثیر هر کدام از شاخص ها / متغیرهای شناسایی شده در موفقیت پیاده سازی سیستم مدیریت منابع سازمان به چه میزان است؟
- آیا سیستم استنتاج فازی طراحی شده قادر به سنجش میزان موفقیت پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمان می باشد؟
[1] Enterprise Resource Planning (ERP)