پژوهش
افسردگی اختلال شایعی است که هزینه زیادی به بیمار و سیستم بهداشت روانی جامعه تحمیل می کند. هزینه های درمان، از دست دادن کار و افت کارکرد شغلی و اجتماعی ناشی از افسردگی در آمریکا سالانه نزدیک به 43 میلیارد دلار است. هزینه تشخیص و درمان افسردگی نسبت به سایر اختلالات پزشکی هنوز هم کمتر است اما هزینه هایی که افسردگی درمان نشده ایجاد می کند، همیشه قابل توجه است( نیوتن – هاوز[1] ، دیور[2] ، تایر[3]، 2008).
یک مطالعه در انگلستان بار اقتصادی مشکلات روانشناختی را در بیماران مبتلا به اختلالات خلقی که در ارتباط با پزشکان عمومی خود هستند را 9/7 میلیارد پوند در سال تخمین زدند(مک کرون،[4] وانا سیری،[5] پاتل[6] ، 2008). اگرچه پژوهش مشابه پژوهشهای ذکرشده در جامعه ما مقدور نیست اما می توان حدس زد که آمارها در جامعه ما نیز اگر بیشتر نباشد، کمتر نبوده و مستلزم توجه بیشتر به تشخیص دقیق تر اختلال افسردگی و تدوین رواندرمانی موثرتر به منظور جلوگیری از عود و مزمن شدن اختلال است. بروز سالیانه اختلال افسردگی به نقل از کاپلان و سادوک (2007)، 59/1 است که دربین زنان 89/1 درصد در مقابل مردان که 1/1 درصد است.
برای تبیین علت و سبب شناسی افسردگی فقط نمی توان به دنبال یک دلیل واحد بود. طبق مطالعاتی که توسط مکاتب مختلف صورت گرفتهاست، شروع و سیر آن می تواند به متغیرهای زیست شناختی ، سابقه بیماری ، محیطی و روانی اجتماعی مربوط باشد( قاسم زاده، 1389).
بیان مساله
در راستای بررسی دلایل ابتلا به افسردگی، خشم[7] از جمله عواملی است که در بین بیماران افسرده از نظر بالینی مورد توجه قرار گرفته و آنرا یکی از دلایل ابتلا به افسردگی می دانند(سینیکا لوتونن[8]، 2007). خشم در بین افراد می تواند به شکلهای متفاوت ظاهر شود، از افرادی که خشم شان را انکار می کنند تا آنهایی که مشخصا تحریک پذیرند و رفتارهای پرخاشگرانه دارند(بوش[9]، 2013). افرادی که خشم شان را انکار می کنند اغلب ناتوان از تحمل آن هستند و اقدام به خودسرزنشی می کنند. برخی افراد نیز ممکن است خشم شدیدی در فانتزیها با مردم یا موقعیت های محیطی تجربه کنند ولی با فهمیدن آن مانع بروزش شوند. برخی افراد نیز ممکن است پرخاشگر و تحریک پذیر باشند و احساس گناه شدیدی برای نحوه ای که خشم شان را نشان می دهند داشته باشند(بوش، 2013).
اسپیلبرگر[10](2000) با تدوین پرسشنامه حالت – صفت و بیان خشم، خشم را یک پدیده چند بعدی متشکل از خشم درونی شده، خشم برونی شده و خشم کنترل شده بیان می کند. خشم درونی شده گرایش به فرونشانی افکار و احساسات دارد. خشم برونی شده گرایش به رفتارهای پرخاشگرانه نسبت به افراد و محیط دارد و خشم کنترل شده توانایی مانیتور کردن و ممانعت ازتجربه و بیان خشم دارد(برایدول[11]، 2007).
برایدول (2007) با انجام پژوهشی در مورد تمایز بین اضطراب، افسردگی و خصومت و رابطه بین خشم درونی شده، خشم برونی شده و خشم کنترل شده، این فرض را داشته که خشم درونی شده نقش مهمی در پیش بینی نشانه های افسردگی و اضطراب دارد و خشم برونی شده در نشانه های خصومت فقط نقش دارد. طبق یافته های او خشم درونی و برونی شده بطور مثبت و معناداری با افسردگی و اضطراب همبستگی دارد.
در بسیاری از مقالات و پژوهش های انجام شده، بر اهمیت کنترل خشم و برون ریزی آن تاکید شده ولی در مورد نقش فرونشانی خشم و خشم به درون برگشته در ابتلا به افسردگی مطالعات زیادی صورت نگرفته است (سینیکا لوتونن، 2007). در این بین، لانتون[12] (2007) از جمله معدود بررسی ها را در راستای نقش فرونشانی خشم بر افسردگی انجام داد و نقش آنرا را به میزان زیادی با ابتلا به افسردگی همبسته می داند.
همچنین مطالعات سایکوداینامیک نیز بر نقش خشم در ابتلا به افسردگی تاکید داشتند. به نظر فروید خشم منع شدهی به درون برگشته، محور اصلی داینامیک افسردگی است، اما اینکه افسردگی را تنها خشم به درون برگشته بدانیم ممکن است باوری ساده انگارانه بنظر برسد( بوش، 2013 ). از طرف دیگر مطالعات اپیدمیولوژیک بیان می کند که افسردگی با افزایش ریسک رفتار خشن و تند ارتباط دارد ( سوانسون[13]، 2013؛ به نقل از بوش، 2013). کووه[14] و همکاران ( 2013؛ به نقل از بوش، 2013 ) بیان می کنند که بیماران افسرده، خشم کلی بیشتری نسبت به بیماران اضطرابی و سوماتوفرم و گروه کنترل سلامت نشان می دهند. بکر[15] و لیزاک[16] ( 2013؛ به نقل از بوش، 2013 ) معتقدند؛ بیماران سرپایی با افسردگی شدید؛ خصومت پنهان مثل احساس گناه، خشم، رنجش، تحریک پذیری و سوظن بیشتری نشان می دهند تا خصومت آشکار بیرونی. وولفرسدورف[17] و کئیفر[18] ( 2013 ) نیز بیان می کنندکه، بیماران افسرده بستری سطح بالاتری از پرخاشگری منع شده و خصومت پنهان در مقایسه با پرخاشگری بیانی دارند. گولدمن[19] و هاگ[20] ( 2013 ؛ به نقل از بوش، 2013) طی مطالعه ای اظهار میدارند که، بیماران افسرده سرپایی در مقایسه با گروه کنترل که افسردگی نداشتند؛ خشم ، فرونشانی خشم و ترس از بیان خشم بیشتری نشان می دهند. برودی[21] و همکاران ( 2013 ؛ به نقل از بوش، 2013) خشم فرونشانده شده زیادی در افرادی که افسردگی شان بهبود یافته نسبت به گروه سالم یافتند، که در این بین ترس از بیان خشم منجر به آسیب روابط بین فردی آنها شده بود.
همگی این مطالعات نشان می دهد که خشم یک ویژگی برجسته در افسردگی است. همانطور که گفته شد فرونشانی خشم می تواند منبع تعارض و برگشت آن به سمت ایگو باشد. از این منظر مهم است بدانیم که خشم و افسردگی چگونه با هم تعامل دارند. همچنین شناسایی درمانی که بتواند بر بهبود این مولفه موثر باشد، مهم تلقی
می شود. طرحواره درمانی، رویکردی است که تابه حال از این منظر به کار نرفته است، و شاید بتوان با شناسایی طرحواره های ناسازگار اولیه ای که تاثیر گذار در این سرکوبی خشم هستند، درمانی موثر بر افسردگی ناشی از خشم سرکوب شده داشته باشیم. لذا سوالات تحقیق چنین مطرح می شوند که آیا فرضیه خشم سرکوب شده در بیماران افسرده صادق است و آیا طرحواره درمانی، می تواند درمانی موثر بر افسردگی ناشی از خشم سرکوب شده باشد؟
اهمیت و ضرورت پژوهش
افسردگی یکی از اصلی ترین عوامل از کارافتادگی در سراسر جهان است ( باپاکاستاس و فاوا، 2008 ) . سازمان جهانی بهداشت (WHO) که ضریب اثر 100 اختلال شایع جهان را در دست بررسی مداوم دارد ، سهم اختلال افسردگی در بین کل بیماریها و از کارافتادگی ها ناشی از آنها را به تنهایی 11 درصد تعیین کرده که در یک چشم انداز اثری بیشتر از سرطان است . به این ترتیب افسردگی پس از اختلالات قلبی – عروقی دومین اختلال شایع و هزینه برداری است که در دهه های آینده جهان را تحت تاثیر قرار خواهد داد (پیترسون، 2006).
طی مطالعه یعقوبی و شاه محمدی ( 1374 به نقل از فتی، 1382 ) در یک مطالعه شیوع شناسی در مناطق روستایی و شهری( استان گیلان ) شیوع اختلالات خلقی از جمله افسردگی را در ایران مورد بررسی قرار دادند ،که در آن اختلالات خلقی را 6/12 درصد و میزان شیوع اختلال افسردگی را 24/6 درصد گزارش کردند. در مطالعه ای مشابه در یک نمونه 619 نفری در شهرستان کاشان نیز ، شیوع اختلالات خلقی بطورکلی 8/11 درصد، اختلال افسرده خویی 6/7 درصد، افسردگی اساسی 2/4 درصد گزارش شده است( پالاهنگ ، براهنی ، شاه محمدی 1375 به نقل از فتی، 1382 ). لذا با توجه به آمارهای ذکر شده، در کشور ما نیز ضرورت توجه و تمرکز روی افسردگی محسوس و ضروری به نظر می رسد.
اغلب درمانگران معتقدند که خشم نقش محوری در داینامیک و ابتلا به افسردگی دارد. از طرف دیگر خطرات احتمالی اظهار خشم در بیماران افسرده بصورت ناگهانی نباید دور از انتظار داشت. در فعالیتهای بالینی این اعتقاد وجود دارد که با کمک به بیماران افسرده برای شناسایی خشم پنهانی شان که عوامل مختلف امکان برون ریزی آن را نمی دهد ( مثل ایگو ضعیف ) می توان در مسیر بهبودی فرد و از طرفی سلامت جامعه پیش رفته و از میزان آسیبهای ناشی از این عوامل کاست( سینیکا لوتون، 2007). با توجه به این که مطالعات مبسوط و جامعی در مورد نقش ، فرونشانی خشم و سرکوبی آن در ابتلا به افسردگی یافت نشد و بیشتر مطالعات در حوزه اختلالات اضطرابی ( هری والکونن و لیندفورس، 2012؛ به نقل از سینیکا لوتون، 2007 ) یا اختلال شخصیت مرزی ( الیس مادن، 2000 ؛ به نقل از سینیکا لوتون، 2007) بوده؛ لذا پرداختن به این مسئله در یک مطالعه جامع ضروری است.
هدف های پژوهش
هدف اصلی پژوهش
بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر افسردگی دانشجویان افسرده
هدفهای خاص
تعیین سهم پیش بینی پذیری مولفه خشم سرکوب شده در افسردگی دانشجویان افسرده
تعیین سهم پیش بینی پذیری مولفه طرحواره های ناسازگار اولیه در افسردگی دانشجویان افسرده
فرضیه های پژوهش
فرضیه اصلی پژوهش
طرحواره درمانی، باعث بهبود معنادار افسردگی گروه کنترل نسبت به گروه آزمایش می گردد.
فرضیه های فرعی پژوهش
مولفه طرحوارههای ناسازگار اولیه، بطور معناداری افسردگی دانشجویان افسرده را پیش بینی می کند.
مولفه خشم سرکوب شده، بطور معناداری افسردگی دانشجویان افسرده را پیش بینی می کند.
متغیرهای پژوهش و تعریف عملیاتی آنان
تعریف عملیاتی افسردگی
تعریف عملیاتی خشم سرکوب شده
تعریف عملیاتی طرحوارههای ناسازگار اولیه یانگ
تعریف عملیاتی طرحواره درمانی
طرحواره درمانی رویکرد درمانی است که در آن با نشانه گرفته زیرساخت های شناختی – هیجانی اولیه، یعنی طرحواره های ناسازگار اولیع، سعی در بهبود سلامت روانشناختی بیماران دارد. در این پژوهش بر اساس چارچوب درمانی یانگ اجرا این رویکرد درمانی مورد استفاده قرار گرفت(ضمیمه در پیوست).
[سه شنبه 1400-05-05] [ 04:32:00 ب.ظ ]
|