­ی انگلیسی…………………………………………………..80

بیان مسئله

مولتیپلس اسکلروزیس(ام.اس) یک بیماری وابسته به سیستم ایمنی با علل ناشناخته است و یکی از مهم­ترین بیماری­های ناتوان کننده­ نورولوژیک در بالغین خصوصاً جوانان است که بخش میلین سیستم اعصاب مرکزی در آن درگیر و تخریب می­ شود. این بیماری درمان قطعی ندارد و برای بسیاری از مبتلایان به این بیماری کنار آمدن با تغییرات و محدودیت­های مزمن این بیماری از خود آن دشوارتر است. انجام این کار دشوار بدون کمک اطرافیان و خانواده تقریباً غیرممکن است (مظاهری و همکاران، 1387).

هنگامی­که بیمار یا خانواده­ی او از بروز بیماری ام. اس. مطلع می­شوند، اولین واکنش آنان وحشت و سردرگمی است. تلاش برای تأمین داروهای خارجی، ایستادن در صف­های داروخانه برای گرفتن دارو، کاغذبازی­های بیش از حد مربوط به تشکیل پرونده­ی بیماران خاص برای استفاده از داروها، هزینه­ های ماهانه مربوط به تهیه داروها، هزینه­ های مربوط به عوارض جانبی بیماری مانند افسردگی یا مشکلات حرکتی و مشکلات مربوط به هزینه­ های پرستار در مراحل پیشرفته­ی بیماری از جمله مشکلات خانواده­های مبتلایان به ام. اس. به شمار می­رود. مشکلاتی که در کنار درد و رنج بیمار باید آنها را تحمل کنند. مشکلاتی که گاه بیش از خود فرد بیمار، خانواده وی را تحت تأثیر منفی قرار می­دهد (حقیقت و همکاران، 1391).

اعضای خانواده­ی بیماران مبتلا به ام. اس. می­بایست با این بیماری و تغییراتی که ممکن است به وجود بیاید کنار بیایند. این اعضاء مانند سایر افراد، در تیپ­های مختلف شخصیتی قابل دسته­بندی هستند و بر این اساس نحوه کنار آمدن آنها با شرایط خاص بیماری متفاوت است. در یک تقسیم ­بندی ویژگی­های شخصیتی را به دو دسته­ی A و B تقسیم کرده ­اند. تیپ A و B ازجمله ویژگی­های عمده­ی شخصیتی هستند که بر رفتار انسان اثر می­گذارند. الگوی رفتاری A و B را در دهه­ 1950 میلادی دو پزشک متخصص به نام فریدمن و روزنمن[1] (1974) شناسایی کردند. الگوی رفتاری تیپ A با تلاش­ های پیشرفت رقابتی، فوریت زمان و خصومتی که به راحتی برانگیخته می­ شود مشخص شده است. از سایر ویژگی­های افراد تیپ A، می­توان سخت کوشی، استرسی و ناشکیبا بودن با دیگران را نام برد. افراد تیپ B، برخلاف افراد تیپ A رفتار می­ کنند. آنها کمتر خشمگین می­شوند و حتی به هنگام خشم، موقعیت را با واقع­بینی بیشتری می­پذیرند و در موقعیت­های بحرانی شکیبایی بیشتری از خود نشان می­دهند.

یکی از ویژگی­های خانواده­های سالم، کمک به اعضای خود در جهت تمایزیافتگی است. به این معنا که افراد خانواده یاد بگیرند کارکرد عقلانی و احساسی خود را از اعضای خانواده تفکیک دهند. افراد با تمایزیافتگی بالا به هیجانات خود آگاهی دارند و قادر به سنجش متفکرانه­ی موقعیت هستند. این افراد توانایی رشد “خود مستقل”[7] را دارند و می­توانند در روابط عمیق، آرامش و راحتی خود را حفظ کنند و بنابراین از هم­جوشی عاطفی و یا جدایی عاطفی[8] برای تعدیل تنش­های درونی خود اجتناب می­ کنند، در حالی­که افراد کمتر تمایزیافته به هم­جوشی با دیگران متمایل می­شوند و به این ترتیب با جدایی از افراد مهم زندگی از پا در می­آیند و یا به جدایی عاطفی تن می­دهند، بنابراین هنگام مواجه شدن با صمیمیت عاطفی واکنشی اضطرابی نشان می­ دهند (دندی[9]، 2004؛ به نقل از محسنیان؛ کرملو و گنجوی، 1386). مفهوم تمایزیافتگی یکی از مفاهیم اساسی تئوری بوئن[10] است که به توانایی صمیمیت با دیگران و در عین حال استقلال از دیگران اشاره دارد (کلور[11]، 2009).

مسأله­ اصلی مورد بررسی در این پژوهش پاسخگویی به این پرسش است که چه رابطه­ای بین سطح تمایزیافتگی و تیپ­های شخصیتی A و B در افراد خانواده­ی مبتلایان به بیماری ام. اس. وجود دارد. مسأله­ مورد بحث دیگر این است که با فرض بر این که یک تیپ شخصیتی خاص فرد را در سطح تمایزیافتگی پایین قرار می­دهد آیا این سطح تمایزیافتگی به فرد اجازه­ی عملکرد مناسب به هنگام مواجه شدن با بیماری ام. اس. یکی از اعضای خانواده­اش را می­دهد یا خیر؟

ضرورت و اهمیت تحقیق

روانشناسی بر خلاف مشاوره، تاکنون بر بیماری بیشتر از سلامت، بر ترس بیشتر از شهامت و بر پرخاشگری بیشتر از عشق تکیه داشته است. به عبارتی روانشناسان چندان علاقه­مند به کمک به مردم برای شادتر بودن، نوع دوست­تر بودن و. . . نبوده ­اند. این در حالی است که نیاز به سلامت و بهداشت روان و تلاش جهت نیل به آن از گذشته در نظر نوع انسان بوده است. بنابراین یک دستورالعمل جدید که روانشناسان می­توانند فعالیت­های خود را در قالب آن گسترش دهند کمک به فهم زیرساخت­ها و تعیین کننده­ های اساسی کیفیت زندگی است تا بر اساس آن بتوانند جهت داشتن کار مناسب، ازدواج موفق، تفریحات سالم و روابط اجتماعی بهتر به مردم کمک کنند (رحیمی، 1386).

مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری مزمن است، که زندگی فرد و خانواده­ی وی را به شدت تحت تأثیر قرار می­دهد و به روش­های مختلفی در سبک زندگی اختلال ایجاد می­ کند و همچنین به دلیل این که در سنین کارآمدی زندگی، افراد را مبتلا می­ کند، از نظر درآمد اقتصادی، نگرانی آشکاری را برای فرد بوجود می­آورد. بر این اساس و با توجه به مزمن بودن تبعات این بیماری بررسی خصوصیات روانی- شخصیتی افراد مبتلا به این بیماری که می ­تواند در تعاملات و نحوه عملکردشان تأثیر داشته باشد، از اهمیت ویژه­ای برخوردار است (فلمینگ و پولاک[12]، 2005).

دیگر ویژگی شخصیتی که می ­تواند در چگونگی کنار آمدن با فشارهای روانی نقش عمده­ای را ایفا می­ کنند، تیپ­های شخصیتی هستند. به نظر بسیاری ازپژوهشگران افراد

مقالات و پایان نامه ارشد

پایان نامه و مقاله

 تیپ A، معمولاً برای خود استرس ایجاد می­ کنند. آنها افرادی رقابت کننده، منظم، حساس نسبت به زمان، کم حوصله و پرخاشگر هستند و رضایت درونی کمتری دارند. افراد تیپ B، نسبت به افراد تیپ A، آرامش بیشتری دارند، بیشتر به کیفیت زندگی اهمیت می­دهند، کمتر جاه طلب و بی حوصله هستند و با احتیاط حرکت می­ کنند (فونتانا[14]، 1990). چنان­که کوپر[15] (1988) بیان می­ کند ویژگی­های شخصیتی، سبک رفتار فرد را مشخص می­ کنند. به همین جهت می­توان با شناخت پیامدهای تیپ­های شخصیتی، سطح اول از برنامه­ های پیشگیرانه سلامت روان، یعنی شناسایی افراد در معرض خطر را برآورده کرده و آنان را تحت برنامه­ های حمایتی روانشناختی بیشتری قرار داد.

امروزه محققین بنا به دیدگاه سیستمی معتقدند که خانواده می‌تواند موجب انواع بیماری‌های روانی تنی اعضاء گردد و عامل اصلی بروز اختلال در زندگی زناشویی فرزندان خود باشد. «موضوعات ناتمام» با والدین، برادر و خواهرها و خانواده‌ی گسترده در صورتی بهنجار است که از حد بهینه یا قابل تحمل برای رابطه‌ی زناشویی کمتر باشد. هرچه موضوعات ناتمام بیشتر باشد و هرچه افراد با ایجاد فاصله‌ی بیشتر و حتی بریدن از خانواده‌ی اصلی خود سعی در حل آن‌ ها کرده باشند، فشار بیشتری بر روابط زناشویی تازه‌ وارد می‌شود و زوج‌های جوان را مستعد عذاب بیشتری می‌کند (مینوچین[16]،۱۳۸۱).

جامعه ایرانی در حال گذار فرهنگی و اقتصادی می‌باشد که باعث افزایش تنش در افراد می­گردد. زوج‌هایی که تمایزیافتگی پایین‌تری دارند بیشتر از فشارهای اجتماعی آسیب‌دیده و نسبت به یکدیگر پرتنش‌تر و هم‌آمیخته­تر تعامل می‌کنند و درنهایت رضایتمندی زناشویی کمتری را تجربه می­ کنند (بوئن، ۱۹۷۸).

نتایج این پژوهش از آن جهت دارای ارزش می­باشد که جامعه­ بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس رو به افزایش است. از آن جهت که خانواده­ی این افراد به علت دلبستگی به شخص بیمار و دلایل متعدد دیگر، در معرض استرس­ها و به دنبال آن اختلالات روانی قرار دارند و این جامعه در پژوهش­های صورت گرفته نادیده انگاشته شده ­اند انجام این پژوهش ضرورت می­یابد. همچنین با توجه به نقش به سزای خانواده در تعیین و تحول صفات شخصیتی و رشد افراد از جمله تمایزیافتگی و با توجه به این که اهمیت و قداست خانواده در فرهنگ کشور ما بسیار بالا بوده و در صورت وجود مسائل حل نشده در خانواده ممکن است به احتمال انتقال به نسل­های بعدی و درهم آمیختگی در بین اعضای خانواده منجر شود، ضرورت این پژوهش مشخص می­گردد. این پژوهش از آن جهت دارای نوآوری به نظر می­رسد که در صورت وجود رابطه بین دو فاکتور مورد پژوهش می­توان با تشخیص تیپ شخصیتی در این افراد پی به سطح تمایزیافتگی تقریبی آنها برده و در صورت مشاهده­ مشکلات ناشی از دلبستگی، با رویکرد سیستماتیک بوئن، که اساس آن را تمایزیافتگی تشکیل می­دهد به راحتی این مشکلات را برطرف کرد و فرد را در پذیرش بیماری ام اس خویشاوند خود و داشتن یک زندگی سالم از لحاظ روانی و به دور از درهم تنیدگی عاطفی یاری رساند.

اهداف تحقیق

با توجه به مقدمات اخیر و آنچه مورد بحث واقع شد، اهداف تحقیق حاضر به شرح اهداف کلی و ویژه­ی زیر است:

 هدف کلی:

بررسی رابطه­ تمایزیافتگی خود با تیپ­های شخصیتی A و B

اهداف ویژه:

مقایسه­ تمایزیافتگی اعضای خانواده­ی بیماران مبتلا به ام. اس. با افراد عادی

فرضیه ­های پژوهش

فرضیه ­های اصلی

بین تیپ شخصیتی A و سطح تمایزیافتگی در اعضای خانواده­ی بیماران مبتلا به ام. اس. رابطه­ معکوس وجود دارد.

بین تیپ شخصیتی B و سطح تمایزیافتگی در اعضای خانواده­ی بیماران مبتلا به ام. اس. رابطه­ مستقیم وجود دارد.

فرضیه ­های فرعی

بین سطح تمایز یافتگی در اعضای خانواده­ی مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس با افراد عادی تفاوت وجود دارد.

تعاریف نظری و عملی متغیرهای پژوهش

تمایزیافتگی:

تعریف نظری تمایزیافتگی: تمایزیافتگی در هر فرد بیانگر میزان توانایی او برای تمیز فرایند عقلی از فرایند احساسی (عاطفی) است که وی تجربه می­ کند؛ یعنی، درجه­ توانایی فرد برای اجتناب از تبعیت خودکار رفتار از احساسات، بیانگر میزان تمایز یافتگی فرد است.

تعریف عملیاتی تمایزیافتگی: در این پژوهش، تمایزیافتگی عبارت است از نمره­ای که هریک از آزمودنی­ها در پرسشنامه­ تمایزیافتگی خود (DSI) به دست آوردند.

تیپ­های شخصیتی  Aو B :

تعریف نظری تیپ A: مبارزه­جو و رقابت پیشه، بی­حوصله و پرخاشگرند. وقت شناس­اند، سریع غذا می­خورند، سریع راه می­روند و سریع حرف می­زنند، سعی می­ کنند بحث­های گروهی را در اختیار خود بگیرند. در تقسیم قدرت دشواری دارند. (گنجی، 1386).

تعریف عملیاتی تیپ A: کسانی که در پرسشنامه 25 آیتمی تیپ A یا B نمره بیشتر از 20 کسب کنند تمایل شدید به تیپ A و اگر از نمرة 13 (متوسط) بیشتر باشند تمایل به تیپ A دارند.

تعریف نظری تیپ B: مسائل را خیلی آسان می­گیرند و بیشتر به کیفیت زندگی اهمیت می­دهند. آنها کمتر جاه طلب و بی­حوصله و بیشتر منظم و محتاط هستند. آرامند و باملایمت صحبت می­ کنند (گنجی، 1386).

تعریف عملیاتی تیپ شخصیتی B: کسانی که در پرسشنامه 25 آیتمی A یا B نمرة کمتر از 5 کسب کنند نشانگر تمایل شدید به تیپ B و اگر از نمرة متوسط که همانا 13 است کمتر شوند تمایل به تیپ B دارند.

تعریف نظری بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام. اس.): مولتیپل اسكلروزیس(ام اس)، یک بیماری مزمن خـود ایمنـی سیستم عصبی مركزی است كه معمولاً بـین سـنین 20 تـا 40 سال بروز می­كند و زنان را بیشتر از مـردان گرفتـار مـی­سـازد. علت آن به درستی شناخته نـشده اسـت ولـی مطالعـات نـشان داده­اند كه فاكتورهای محیطی، ایمونولوژیـك و ژنتیكـی نقـش مهمی در بروز ام. اس دارند. معالجه قطعی بـرای ام. اس وجـود ندارد (حارث آبادی، 1388).

تعریف عملیاتی بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام.اس.): در این پژوهش به کلیه­ افرادی اطلاق می­ شود که توسط پزشک متخصص تشخیص این بیماری را دریافت کرده باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت