همچنین معصومی در بررسی ویژه خود درباره سرمایه انسانی در بانکها مینوسد.” امروزه مزیت سازمانها برای پیشی گرفتن از یكدیگر نه در به كارگیری فناوری جدید، بلكه در بالا بودن اعتماد به نفس و میزان تعهد كاركنان به اهداف سازمانی نهفتهاست” . همچنین ادامه میدهد.” همه میپذیرند که افراد، داراییهای کلیدی در هر بازاری هستند و سایر داراییها صرفاً کالاهایی هستند که به قیمت بازار قابل خریداری اند؛ زیرا فقط داراییهای انسانی توان بالقوة یادگیری، رشد و کمک به سازمان را دارند. از آنجا که ما در دنیایی زندگی میکنیم که اهمیت سرمایۀ انسانی بیش از سرمایههای فیزیکی است، همواره نیاز به تیزهوشانی که بتوانند کارهای بزرگ انجام دهند، بهره وری را افزایش دهند، و محصولات و خدمات جدید تولید کنند، بیشتر احساس می شود” (معصومی، 1390)
1.2 طرح مساله
از بعد نظری میتوان تعاریف مدیریت منابعانسانی استراتژیک از دید (آرمسترانگ 1992 ) را مرور نمود. ( شولر1992) تعریف مدیریت استراتژیک منابعانسانی را کلیه فعالیتهای موثر بر رفتار افراد در برانگیختن آن ها به طراحی و اجزای نیازهای استراتژیک شرکت میداند. همچنین( رایت و مک ماهان 1992) الگوی تخصیص برنامهریزی شده منابعانسانی و انجام فعالیتهای مورد نظر برای کمک به شرکت در وصول به اهدافش را مدیریت استراتژیک منابعانسانی میداند. (آرمسترانگ، 1992) هر دو این تعاریف تاکید میکند که باید مدیریت منابعانسانی یک سازمان متناسب با استراتژی کلان سازمان و در راستای اهداف آن باشد. حال اگر در صنعت و یا سازمانی خاص، استراتژی ویژهای مانند تمرکز بر نیاز مشتریان( مشتریمداری) مد نظر باشد بهینهسازی مدیریت منابعانسانی سازمان نسبت به این استراتژی خاص خواهد توانست به تدوین و اجرای مدیریت منابعانسانی استراتژیک و در نهایت حصول به اهداف سازمان منجر شود.
از نگاه کاربردی باید گفت بخش بزرگی از بانکهای کشور در گذشته نهچندان دور متعلق به بخش دولتی بوده و رقابت قابل توجهی برای بهبود عملکرد و جلب رضایت مشتریان در آن ها وجود نداشتهاست. در این بانکها و حتی بانکهای خصوصی موجود، فرهنگ سازمانی و آموزشهای پرسنل بر انجام فعالیتهای روزمره به شکلی یکسان و استاندارد متمرکز بودهاست. تعداد اندک بانکها و موسسات مالی و اعتباری و خدمات تقریبا یکسان همه آن ها از یکسو و اجبار جامعه بهاستفاده از این خدمات محدود و بدون حق انتخاب سبب شده بود که توجه ویژهای بر نحوه ارائه خدمات به مشتریان و تلاش برای جلب نظر و رضایت گروههای خاص انجام نشود.
1.3 ضرورت و اهمیت پژوهش
اشنایدر محقق برجسته حوزه منابعانسانی در بخش خدماتی معتقد است:” ارائه خدمات محسوس یک سازمان و تجربه آن به مشتریان در اکثر موارد و نه همه موارد بوسیله نیروهای یک سازمان صورت میگیرد از اینرو ارتباط میان مدیریت منابعانسانی و خدمات مشتریان بسیار قوی است.” وی همچنین معتقد است که سیر ورود مفاهیم خدماتی به حوزه منابعانسانی و بالعکس بسیار کند است و دلیل اصلی آن عبور از مرزهای بینرشتهای است. (اشنایدر، 1994)
اشنایدر و بوون همچنین نشان میدهند که مدیریت منابعانسانی بدون توجه و تمرکز بر مشتری میتواند منجر به کارکردهایی در بخش منابعانسانی شود که تحقق اهداف سازمان را با دشواری روبرو کند از اینرو مدیریت منابعانسانی در بخش خدماتی باید متمرکز بر مشتریان سازمان باشد. (اشنایدار و بوون، 2009)
در زمینه اهمیت این پژوهش در بخش بانکداری کشور جانفرسا در تحقیق خود مینویسد:” امروزه مشتریان بانکها به عواملی همچون کیفیت ارتباط با سیستم بانکی و کارکنان و نوع خدمات ارائه شده اهمیت بیشتری میدهند تا هزینه خدمات بانکی. همچنین بررسیها نشان میدهد که مشتریان بانکها از میان سه فاکتور1- خدمات بهتر2-کیفیت بالای ارتباطات با کارکنان و 3- هزینه پایینتر، کیفیت ارتباطات را حایز بیشترین اهمیت دانستهاند. “(جانفرسا، 1387). همچنین سلیمانی بشلی معتقد است با توجه به افزایش رقابت در بازار خدمت مالی، سازمانهای عرضهکننده خدمات مالی مانند بانکها نیازمند اتخاذ استراتژیهایی هستند که علاوه بر حفظ مزایای رقابتی موجب افزایش سهم بازار نیز شود. در این میان رضایت مشتریان از اهمیت بسزایی برخوردار است. تحقیقات مختلف نشان داده که کارکنان یک سازمان نقش بسیار مهمی در جلب مشتریان و ایجاد وفاداری در آن ها داشته و مجموعه کارکردهای مرتبط با نیرویانسانی در نهایت میتواند رضایت مشتریان و افزایش سودآوری سازمان را حاصل نماید. (سلیمانی بشلی، 1391)
1.4 اهداف پژوهش
بررسی منابع و ماخذ مرتبط در دو حوزه مدلهای منابعانسانی و استراتژیهای حول مشتری نشان میدهد که در عین اهمیت این دو موضوع و ارتباط روشن میان آن ها،
تحقیقات و مطالعات کاملی در این حوزه صورت نگرفتهاست. مدلهای منابعانسانی در گروههای مدیریت منابعانسانی دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی علومانسانی مورد بررسی و توجه قرار میگیرند. در برابر استراتژیهای سازمانی و برنامههای عملیاتی ارائه خدمات به مشتریان در گروههای بازاریابی مطرح میشود. به این ترتیب جنبههای انسانی حوزه خدمات مشتریان معمولا مغفول میمانند. این تحقیق با توجه به این که هدف این تحقیق تدوین مدلی است تا متغیرها و ارتباط بین آن ها را از طریق تحقیق کیفی استخراج نماید، در این مرحله دارای فرضیه تحقیق نمیباشد.
1.5 قلمرو تحقیق
بررسی ویژگیها و مشخصات کارکردهای مدیریت منابعانسانی برای استراتژی مشتری مداری موضوع پژوهش است. مکان پژوهش برخی بانکهای تجاری خصوصی شهر تهران میباشد. زمان پژوهش تابستان و پاییز 1393 میباشد.
1.6 سوالات پژوهش
سوالات این پژوهش میتواند به یک سوال اصلی و سوالاتی جزیی تر که ابعاد مفهوم اصلی را روشن میکنند دستهبندی شوند.
سوأل اصلی: مدل مدیریت منابعانسانی مناسب برای بانکهای تجاری خصوصی کشور با رویکرد مشتری مداری چگونهاست؟
پاسخ به سوأل اصلی فوق، مستلزم پاسخگویی به مجموعه سوألات جزئیتر زیر میباشد:
چه شرایط علّی باید در مدیریت منابعانسانی در ارتباط با مشتریان بانکی مورد توجه قرار گیرد؟
چه پدیده اصلی و ابعادی باید در مدیریت منابعانسانی در ارتباط با مشتریان بانکی مورد توجه قرار گیرد؟
چه محیط و شرایط زمینهای باید در مدیریت منابعانسانی در ارتباط با مشتریان بانکی مورد توجه قرار گیرد؟
چه شرایط مداخلهگری باید در مدیریت منابعانسانی در ارتباط با مشتریان بانکی مورد توجه قرار گیرد؟
چه راهبردها و کنشهایی باید در مدیریت منابعانسانی ارتباط با مشتریان بانکی مورد توجه قرار گیرد؟
چه پیامدهایی باید در مدیریت منابعانسانی ارتباط با مشتریان صنعت بانکی مورد توجه قرار گیرد؟
1.7 روش نمونه برداری
برای نمونهگیری برای ساخت مدل تحقیق از روش نمونهگیری نظری استفاده خواهد شد. (گلیزر و استراوس،1967) و (گلیزر،1978)، نمونهبرداری نظری را این گونه تعریف میکنند: نمونهبرداری نظری، فرایند جمعآوری داده برای تولید نظریهاست که بدان وسیله تحلیلگر، به طور همزمان داده هایش را جمعآوری، کدگزاری و تحلیل کرده و تصمیم میگیرد به منظور بهبود نظریه خود تا هنگام ظهور آن، در آینده چه داده هایی را جمعآوری و در کجا آن ها را پیدا کند، معیار قضاوت در مورد زمان متوقف کردن نمونه برداری نظری، کفایت نظری مقولهها یا نظریه ها است. گلیزر و استراوس با این واژه وضعیتی اشاره دارند که در آن: هیچ داده بیشتری یافت نمیشود که پژوهشگر به وسیله آن بتواند ویژگیهای مقوله را رشد دهد. به موازاتی که پژوهشگر داده های مشابه را بارها و بارها مشاهده میکند، از لحاظ تجربی اطمینان حاصل میکند که یک مقوله به کفایت رسیدهاست. زمانی که مقولهای کفایت لازم خود را کسب کرد، هیچ چیز باقی نمیماند، جز اینکه پژوهشگر به سراغ گروههای جدیدی از داده در مورد مقوله های دیگر برود و تلاش کند آن مقولهها نیز کفایت لازم را بدست آورند.
1.8 واژگان و اصطلاحات تخصصی
در این تحقیق به کرات در مورد واژهها و مفاهیمی صحبت خواهد شد که در ابتدای تحقیق به اجمال در مورد آن ها صحبت میشود.
منابعانسانی: عبارت است از مجموعه دانش و مهارتهای جمع شده در نیرویانسانی یک سازمان.( اندرسن، 2006)
مدیریت منابعانسانی: عبارت است از مدیریت و ادارة استراتژیک و پایدار با ارز ترین دارایهای شرکت یعنی کارکنانی که در آنجا کار می کنند و منفردا” در کنار هم به شرکت در وصول به اهدافش کمک میکنند. (آرمسترانگ، 1992)
کارکردهای مدیریت منابعانسانی: کارکردهای مدیریت منابعانسانی در مدلهای متفاوت انواع مختلف دارند. برخی از این کارکردها در مدلهای گوناگون اسامی متفاوتی بخود گرفتهاند. در این تحقیق منظور از کارکردهای مدیریت منابعانسانی کارکردهای مدل استاندارد مایکل آرمسترانگ شامل فرایندهای جذب، ارزیابی عملکرد(مدیریت عملکرد)، توسعه پرسنل و جبران خدمت میباشد.
مشتریمداری: بازاریابی به مجموعه فعالیتهایی که برای ایجاد و رساندن محصول و خدمات به مشتری انجام میشود اطلاق میشود. در این تعریف مشتریمداری، نوعی از جهتگیری بازار است که در آن مشتری محور تمرکز استراتژی سازمان قرار میگیرد. ( اندرسن، 2006)
1.9 چگونگی تنظیم فصول
پس از اتمام فصل یک که شامل کلیات پایاننامه میباشد، در فصل 2 پیشینه تحقیق مورد بررسی قرار میگیرد. در فصل 3 روش تحقیق و نمونهگیری مورد استفاده تشریح میشود. در ادامه و در فصل 4 نتایج تحقیقات انجام شده دستهبندی و بیان میشود. با توجه به نتایج تحقیق جاری و پیشینه تحقیقات انجام شده، در فصل 5 پیشنهادهایی جهت تحقیقات آینده ارائه میگردد.
[سه شنبه 1400-05-05] [ 09:08:00 ب.ظ ]
|