شناسایی و تحلیل شکاف نیازها و خواستههای مشتریان |
این فصل راجع به مباحث نظری پژوهش میباشد. در این فصل مباحث تئوریک موردبررسی قرار میگیرد. ساختار این فصل متشکل از 5 بخش به شرح زیر میباشد.
بخش اول: تعاریف واژگان کلیدی مطرحشده در پژوهش ازجمله خدمت، کیفیت و…
بخش دوم: مدلهای مطرحشده در این رابطه را توضیح میدهد ازجمله مدل تحلیل شکافهای پنجگانه و هفتگانه کیفیت خدمات، مدل بهبود کیفیت خدمات سازمانی، مدل گذر خدماتی تعدیلشده
بخش سوم: روشهای سنجش کیفیت خدمات که شامل روش سروکوال و کانو است.
بخش چهارم: بانکداری الکترونیک و مباحث مورداستفاده آن در بانک پاسارگاد و موارد مشابه و مباحث جدید در این زمینه
بخش پنجم: پژوهشهای مشابه درزمینه بهکارگیری سروکوال و کانو
بخش اول
2-2 تعریف خدمت
خدمت عبارت از فعالیتی جانبی است که باهدف بهبود و ارتقای محصول اصلی انجام میگیرد [هاوکینز، دل و بست، راجر و کانی، کنت 2000، 26]. گرچه فرایند این کار، ممکن است با یک کالای فیزیکی مرتبط باشد، اما اجرای خدمت لزوماً نامحسوس است و معمولاً مالکیت هیچیک از عوامل تولید را به دنبال ندارد (لاولاک، کریستوفر 2001،34).
خدمت، فرایندی است که در تعاملات بین مشتریان و کارکنان، منابع فیزیکی، کالاها و یا سامانههای ارائهکننده خدمت، روی میدهد تا راهحلی برای مسائل مشتریان باشد [گرونروس و وایلی،[1]2000،46]. تعریف خدمت، به دلیل تنوع آن، همواره کار سختی بوده است. آنچه موضوع را پیچیدهتر میکند، این است که اغلب، به دلیل غیر محسوس بودن بسیاری از دادهها و ستادهها، درک کردن روشی که خدمت در آن ایجاد و به مشتریان عرضه می شود، دشوار است. اکثر مردم برای تعریف تولید یا کشاورزی، مشکل چندانی ندارند، ولی برای تعریف خدمت دچار مشکل هستند [لاولاک، کریستوفر 2000،34].
امروزه مفهوم خدمت به مشتریان، شامل تعاریف جدیدی است؛ چراکه ارائه خدمات فقط به بخش کوچکی در ساختمان مرکزی شرکت اختصاص ندارد؛ بلکه کل سازمان از مدیران عالی تا کارکنان عادی، همگی در برآورده ساختن نیازهای مشتریان موجود و بالقوه نقشی بر عهدهدارند. حتی اگر فردی در موقعیتی نباشد که بهطور مستقیم از مشتری حمایت کند، میتواند از کارمندانی که به مشتریان خدمت می کنند، پشتیبانی کند. بر اساس این نگرش، خدمت به مشتریان، شامل کلیه اموری است که شرکت بهمنظور جلب رضایت مشتریان و کمک به آنها برای دریافت بیشترین ارزش از خدماتی که خریداری کردهاند، انجام میدهد. این تعریف جامع، همهچیز را دربر میگیرد. هر چیزی که اضافه بر خدمت هستهای، عرضه و موجب تفکیک آن از خدمات رقبا می شود، خدمت به مشتریان محسوب میشود [ونوس و صفائیان،1384،51].
1-2-2 خدمت در بازار کالا و خدمات
هر چیزی را که شرکتی به بازار عرضه میکند، گاه همراه با مقداری خدمت است. جزء خدمت میتواند بخش کوچک یا بزرگی از هر آنچه عرضه می شود باشد. در اینجا پنج طبقه ازآنچه به بازار عرضه می شود را میتوان از یکدیگر تفکیک کرد:
- کالای محسوس محض؛ اغلب، آنچه عرضه می شود کالای محسوس است؛ نظیر صابون، خمیردندان یا نمک. در اینجا هیچ خدمتی همراه کالا نیست.
- کالای محسوس همراه با خدمات؛ آنچه عرضه می شود از یک کالای محسوس همراه با خدمت یا خدماتی که برای افزایش جاذبه مصرفی به آن افزودهشده تشکیل می شود. برای مثال، یک تولیدکننده اتومبیل باید چیزی بیش از یک اتومبیل برای فروش داشته باشد.
- دورگه؛ آنچه در این طبقه عرضه می شود از دو بخش مساوی کالا و خدمات تشکیلشده است. برای مثال مردم به رستورانهایی بیشتر توجه می کنند که هم غذا و هم خدمات خوبی دارند.
- خدمت عمده همراه با کالا و خدماتی اندک؛ در این طبقه آنچه عرضه می شود اغلب خدماتی است که خدمات اضافی و یا کالاهایی همراه دارند. برای مثال، مسافران خطوط هواپیمایی خریدار حملونقل هستند. این سفر با دریافت اقلام محسوسی نظیر غذا و نوشیدنی، ته بلیت و یک مجله که در هواپیما به آنان دادهشده، همراه است. تحقق خدمت نیازمند وجود یک کالای سرمایهبر (اینجا هواپیما) است؛ اما قلم اصلی همان خدمت است.
-
- خدمت محض؛ آنچه عرضه می شود، خدمت است. مثلاً بچهداری، رواندرمانی و ماساژ دادن [کاتلر،1996،809].
3-2 ویژگیهای خدمات
خدمات دارای ویژگیهایی هستند که آنها را از کالاها متمایز میسازد. این ویژگیها عبارتاند از:
الف) ناملموس بودن[2]؛ خدمات را نمیتوان بهوسیله هیچکدام از خواص فیزیکی ارزیابی کرد؛ به عبارتی، قبل از مصرف نمیتوان اینگونه خدمات را مستقیماً ارزیابی نمود. خریدار بالقوه، اغلب میتواند کالا را قبل از خرید ببیند، لمس کند، ببوید و بچشد. بهعلاوه بسیاری از ادعاهای تبلیغاتی مربوط به این ویژگیهای ملموس را میتوان قبل از خرید، بررسی و از صحتوسقم آن اطلاع پیدا کرد. در طرف دیگر، خدمات خالص، ویژگیهای ملموس ندارند؛ تا بدان وسیله، مشتریان، قبل از خرید، صحتوسقم تبلیغات را بررسی کنند [سید جوادین و کیماسی، 1389].
ب) تفکیکناپذیری[3]؛ بهطورمعمول، خدمات همزمان با تولید به مصرف میرسند؛ اما تولید و مصرف کالاهای ملموس، دو فعالیت مجزا از هم هستند؛ زیرا که این کالاها تولید و انبار میشوند، واسطههای زیادی آنها را توزیع می کنند و بالاخره پس از مدتی به مصرف میرسند. اگر خدمت توسط کسی ارائه شود، ارائهکننده هم بخشی از خدمت خواهد بود [کاتلر، 1996].
ج) تغییرپذیری[4]؛ کیفیت خدمات بسیار متغیر است. بدین معنا که کیفیت یک خدمت بستگی به شخص ارائهکننده و زمان و مکان و نحوه ارائه خدمت دارد. برای مثال، بعضی از هتلها ازنظر کیفیت خدماتی، دارای شهرت و اعتبار خوبی هستند و نیز در داخل یک هتل هم میتوان به دو کارمند مسئول ثبت اسامی میهمانان برخورد که یکی بشّاش و کارآمد است و دیگری عبوس و کندکار. حتی کیفیت ارائه خدمت توسط هر یک از کارکنان منفرد نیز میتواند در زمان تماس با میهمانان، بسته به حوصله فرد متفاوت باشد [کاتلر و آرمسترانگ،1996].
د) فناپذیری[5]؛ خدمات فناپذیرند؛ یعنی خدمات را نمیتوان برای فروش یا مصرف بعدی انبار کرد. پزشکان حق ویزیت خود را از بیمارانی که سروقت حاضر نشدهاند وصول می کنند؛ زیرا خدمت درمانی فقط سر وعده آماده ارائه بوده و پسازآن از بین رفته است. زمانی که تقاضا یکنواخت است، فناپذیری خدمات، مشکلی ایجاد نمیکند، اما مؤسسات خدماتی وقتی با مشکل مواجه میشوند که تقاضا برای خدمات ایشان دچار نوسان شود. مثلاً شرکتهای اتوبوسرانی شهری به دلیل مواجهشدن با ازدحام مسافر در ساعات بخصوصی از روز، به اتوبوسهای بیشتری نیاز پیدا می کنند. اگر تقاضای خدمات حملونقل شهری در طول روز یکنواخت بود، این شرکتها با این مشکل مواجه نمیشدند [کاتلر و آرمسترانگ، 1996].
ه) مالکیت؛ یکی دیگر از تفاوتهای کالا و خدمات، این واقعیت است که مشتریان فقط ارزش خدمات را کسب می کنند؛ بدون اینکه مالکیت دائمی چیزی را به دست آورند. ناتوانی برای به مالکیت درآوردن خدمت به ویژگیهای ناملموس بودن و فناپذیری مرتبط است. در خرید کالاها، خریداران عموماً مالکیت کالا را به دست میآورند و هر آنچه بخواهند با آن انجام میدهند، اما وقتی یک خدمت ارائه می شود مالکیتی از فروشنده به خریدار منتقل نمی شود. در اینجا خریدار صرفا حق فرایند خدمت (مثلاً استفاده از پارکینگ یا زمان مشاوره حقوقی) میخرد (پالمر[6]،2001،21).
2-3-2 سازمانهای خدماتی
در سالهای اخیر در پژوهشهایی که روی سازمانها انجامشده بر ابعاد خاصی از تکنولوژی خدماتی توجه زیادی شده است. تکنولوژی خدماتی بر اساس پنج عامل تعریف می شود:
1) تولید و مصرف همزمان؛
2) مشتریان نوع محصولی را که به آن عادت کردهاند دریافت می کنند؛
3) مشتری در فرایند تولید مشارکت میکند؛
4) خدمت حالت انتزاعی و تجریدی دارد و اغلب بهصورت نوعی اطلاعات، دانش یا آگاهی است؛ درحالیکه محصولات مؤسسات تولیدی قابللمس هستند.
5) در سازمانهای خدماتی، منابع انسانی یا نیروی کار، هسته اصلی سازمان را تشکیل میدهند؛ درحالیکه در سازمانهای تولیدی، سرمایه، هسته اصلی سازمان را تشکیل میدهد [دفت، 1389،223].
با توجه به ویژگی فنّاوریهای خدماتی و اثراتی که بر سامانههای کنترل و ساختار سازمانی دارد، ایجاب میکند که هسته فنی یعنی نیروی انسانی یا اعضای سازمان با مشتری تماس نزدیک داشته باشند.
اثری که مشتری بر ساختار سازمانی دارد در ویژگیهای ساختاری مشخص می شود. مشتریان اینگونه سازمانها باید با هستههای مرکزی (اعضای اصلی) سازمان تماس رودررو و مستقیم داشته باشند. یک سازمان خدماتی با اطلاعات و محصولات نامشهود سروکار دارد؛ بنابراین، نباید چندان بزرگ باشد. اعضای سازمان و کسانی که هسته مرکزی سازمان را تشکیل میدهند، باید از مهارتهای بالاتر برخوردار باشند. این افراد باید دانش و آگاهیهای کافی داشته باشند؛ تا بتوانند مسائل مشتریان و اربابرجوع را حل کنند؛ بنابراین کسانی که در سازمانهای خدماتی کار می کنند باید برای ایجاد ارتباط شخصی با افراد و نیز درزمینه فنی مهارتهای بالایی داشته باشند [دفت، 1389،226].
[سه شنبه 1400-05-05] [ 02:53:00 ب.ظ ]
|