در اقتصاد کشورهای پیشرو، موازنه میان دانش و سایر منابع، به نفع دانش تغییر یافته است؛ به گونه ­ای که دانش به عاملی تعیین کننده در زندگی حتی بیش از زمین، کار و سرمایه تبدیل شده است. یادگیری سازمانی یکی از مؤلفه‌های بحرانی در هوش سازمانی است که به معنای توانایی حل مسائل و مشکلات آن سازمان می‌باشد. به این ترتیب یادگیری سازمانی منبعی راهبردی محسوب می‌گردد که در تمام سطوح سازمانی ظاهر می‌شود و مهمترین راه برای بهبود سطح یادگیری سازمان نیز مدیریت دانش ضمنی کارکنان و تبدیل آن به دانش صریح میباشد. میتوان استراتژی دستیابی به مدیریت دانش را جزء ضروریات سازمان های کنونی دانست زیرا از یک سو حوزه منابع انسانی آنها را در مقابل رقبا بی­بدیل خواهد ساخت و از سوی دیگر میتواند بر سایر ابعاد سازمان همچون چابکی سازمان و یا کیفیت خدمات و عملکرد آن اثرگذار باشد (صمدیان و سیدعلوی، 1390) که این  پژوهش نیز در جهت انتخاب مناسب­ترین استراتژی مدیریت دانش در سازمان طراحی شده است. این فصل از پژوهش به تعریف و بیان کلیات  پژوهش از جمله بیان مساله، فرضیات و قلمرو  پژوهش خواهد پرداخت تا بتواند راهنمایی کلی برای انجام فصول دیگر این  پژوهش را فراهم آورد.

1-2- بیان مساله

در اقتصاد دانش­محور، محصولات و سازمان­ها بر اساس دانش زندگی می­ کنند و می­میرند و موفق­ترین سازمانها، آنهایی هستند که از این دارایی نامشهود به نحوی بهتر و سریع­تر استفاده کنند. از دیدگاه استراتژیک، امروزه از مدیریت دانش و سرمایه های فکری به منظور خلق و افزایش ارزش سازمانی استفاده می­ شود و موفقیت هر سازمانی به مدیریت این منابع کمیاب بستگی دارد (Lambe, 2011).

یکی از ویژگی­های سازمان­های جدید انباشتگی بیش از حد دانش است، به طوریکه افزایش حجم اطلاعات در سازمان­ها و لزوم استفاده از آن در تصمیم­های سازمانی طی دو دهه اخیر باعث ظهور پدیده­ای به نام مدیریت دانش شده است (Wiig, 2007). این امر ضرورت برنامه­ ریزی، سازماندهی، رهبری و پایش دانش سازمانی و  همچنین مدیریت فرایند دسترسی به دانش درست به گونه ­ای که کارایی و اثر بخشی داشته باشد را نشان می دهد (Marr and Neely, 2002). درعصر کنونی سازمانها دریافته­اند که عمر آنها تداوم نخواهد داشت مگر اینکه یک راهبرد برای مدیریت و ارزش­گذاری دانش سازمانی خود داشته باشند (Wieneke &  Phylpo-Price, 2010). لذا راهبردها و چرخه­هایی برای اجرای مدیریت دانش ارائه شده

مطالعات اجمالی نشان  می­دهد در بخش دولتی کشور ما، پدیده مدیریت دانش بیشتر بر جنبه استخراج دانش پنهان و مستند سازی تجارب مدیران تمرکز می­یابد در حالیکه اجرای مدیریت دانش  در بخش خصوصی بر کاربرد دانش به منظور تولید محصولات یا ارائه خدمات جدید تاکید دارد. اگر چه دست­یابی به هریک از اهداف فوق مسیر جداگانه­ ای داشته و از شرایط خاص خود برخوردار است، اما در عین حال مستلزم تبعیت از اصولی است که اجرای مدیریت دانش را در پروژه­ ها در نهایت به کسب مزیت رقابتی و توسعه سازمانی منجر نماید (خرقانی و سلسله، 1386(

1-3-ضرورت و اهمیّت موضوع

 

در حقیقت نفوذ مدیریت دانش در کشورهای توسعه یافته در جهت آشتی دادن به تنش تئوری و عمل است. این در حالی است که در اغلب کشورهای در حال توسعه، این حلقه­ها به شکل جزیره ای جدا از هم موجودند و یک استراتژی برای پیوند دادن بین آنها موجود نیست. دانش بدون توجه به محمل کاربرد تولید میشود و تولید کنندگان دانش، مرجعی را برای به کار بستن دستاوردهای خود نمی­یابند. چرخه مدیریت دانش در سطح خرد به دنبال یافتن دانش موجود در سازمان که از قبل خلق شده (حلقه خلق دانش)، در قالب مناسب آن ریختن (حلقه سازماندهی)، تبادل (شریک کردن ذینفعان دانش) و به کار بستن (انعکاس دانش و تبلور آن به شکل یک محصول یا خدمت) است. در سطح کلان نیز با بهره گرفتن از رویکرد مدیریت دانش می توان حلقه های منتزع و جدا از هم تولید، سازماندهی، تبادل و به کار بستن دانش را برای تبلور دانش در قالب محصولات و خدمات (صریح سازی دانش) یکپارچه نمود. تمامی این مراحل نیازمند ایجاد استراتژی واحد مدیریت دانش سازمانی میباشد تا این بخشها را به یکدیگر مرتبط سازد. با انجام این پژوهش میتوان انتظار داشت که مدیران سازمان مورد بررسی اولا بتواند سطح پیاده­سازی مدیریت دانش در سازمان خود را تشخیص دهند و از سوی دیگر راهی بهینه برای انتخاب استراتژی مدیریت دانش بیابند. نتایج این  پژوهش مختص شهرداری تهران نخواهد بود بلکه کلیه سازمان هایی که برای دانش سازمانی خود ارزش قائل هستند، از دستاوردهای نهایی، بهره­مند خواهند شد.

 

1390). از این رو می توان با توجه به نقش حساسی که این سازمان در رشد و اعتلای کشورمان دارد به انتخاب استراتژی دانش آن بپردازیم.

1-4- اهداف  پژوهش

پایان نامه و مقاله

 

1-  شناسایی شاخصهای اثرگذار بر انتخاب استراتژی مدیریت دانش

2- ارائه مدل تلفیقی انتخاب استراتژی مدیریت دانش با رویکرد ANP و DEMATEL

3-  انتخاب استراتژی مدیریت دانش در شهرداری تهران با بهره گرفتن از رویکرد تلفیقی ANP و DEMATEL

1-5- سوالات پژوهشی

 

به علت ماهیت اکتشافی  پژوهش، در مطالعه حاضر به جای فرضیات از سوالات پژوهشی استفاده میگردد که بر مبنای اهداف طراحی شده است:

1-  مهمترین شاخصهای اثرگذار بر انتخاب استراتژی مدیریت دانش چیست؟

2- مدل تلفیقی انتخاب استراتژی مدیریت دانش با رویکرد ANP و DEMATEL به چه صورت است؟

3-  استراتژی مدیریت دانش منتخب در شهرداری تهران با بهره گرفتن از رویکرد تلفیقی مرحله قبل چیست؟

1-6- قلمرو  پژوهش

1-6-1- قلمرو موضوعی  پژوهش

 

موضوعات مرتبط با پژوهش حاضر در قلمرو مباحث مدیریت دانش و سازمان های دولتی قرار می‌گیرد که در این پژوهش تمرکز اصلی بر روی شناسایی معیارهای انتخاب استراتژی مدیریت دانش و نیز استراتژی اصلی مدیریت دانش در شهرداری تهران می­باشد.

1-6-2- قلمرو مکانی

 

این پژوهش در بین کلیّه مدیران و کارکنان شهرداری تهران صورت می­گیرد. بنابراین محیط  پژوهش را شهرداری تهران و قلمرو  پژوهش را شهر تهران تشکیل میدهد.

1-6-3- قلمرو زمانی

داده‌های مرتبط با این پژوهش نیز در مقطع کنونی از جامعه آماری پژوهش که کلیّه مدیران و کارکنان شهرداری تهران می‌باشند، گردآوری گردید و تحلیل داده ­ها نیز در همین مقطع  انجام شده است.

1-7- فصل‌بندی  پژوهش

در فصل اول گزارش  پژوهش به طرح مساله و اهمیت آن، اهداف  پژوهش، دامنه  پژوهش و محدودیت‌های  پژوهش پرداخته شده است. در فصل دوم، ادبیات  پژوهش، گردآوری و مورد بررسی قرار گرفته است و مدلهای استراتژی مدیریت دانش به تفصیل مورد اشاره قرار گرفته است. در فصل سوم، فرایند  پژوهش، روش‌های گردآوری داده‌ها و روایی و پایایی آنها، جامعه و نمونه آماری و روش تحلیل داده‌ها تشریح شده است. در فصل چهارم، نتایج حاصل از کار میدانی در قالب روش‌های آماری و تکنیک‌های تحلیلی ارائه گردیده است و در فصل پنجم نیز نتیجه‌گیری و پیشنهادهای حاصل از  پژوهش بیان شده است.

1– شرح واژه‌ها و اصطلاحات به کار رفته در  پژوهش

– مدیریت دانش (Knowledge Management)

  مجموعه ای از فعالیت­های منظم و سیستماتیک سازمانی که جهت دست­یابی به ارزش بزرگتر از طریق دانش در دسترس (کلیه تجربیات و آموخته‌های افراد یک سازمان و کلیه اسناد و گزارشها در داخل یک سازمان)، صورت می‌پذیرد. مدیریت دانش سازمانی در واقع رویکردی نوین به منابع و عوامل قدرت سازمانی و باور به اهمیت و ارزش انسان ها و قابلیت خلاقیت و نوآوری آنها است. از این دیدگاه است که خلق و کسب دانش سازمانی، حفظ و نگهداری آن، توزیع و تسهیم آن، کاربرد آن و نهایتاً توسعه و تکامل آن به مهمترین دغدغه و وظیفه مدیران سازمان ها تبدیل شده است (Chen et al, 2009).

– استراتژی مدیریت دانش (Knowledge Management Strategy)

راهبرد مدیریت دانش مسیر حرکت در جهت اهداف سازمان را مشخص می نماید که هدف اصلی آن بالفعل ساختن مدیریت دانش در سازمان است. در راهبرد مدیریت دانش فرایند پیاده سازی ، فعالیت ها  و استاندارد سازی اجزاء اصلی راه حل ها 

 مد نظر قرار می گیرند. مجموعه عملیات ها و فعالیت های سازمان در پرتو راهبرد مدیریت دانش موجب می گردد تا نظام مدیریت دانش به صورت موثر و کارآمد عمل نماید، به فرهنگ سازمان ملحق گردد و در راستای حمایت از سازمان، به کارکرد موثر خود ادامه دهد (Choi & Jong, 2010).

[1] – Intellectual Capital

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت