حقوق کودکان موضوعی است که در حوزه فلسفه تعلیم و تربیت بسیار مورد توجه بود ولی هم اکنون از جذابیت آن کم شده است. همان طور که می دانیم دوران شکوفایی مبحث حقوق کودکان در جنبش های آزادی کودکان در اواخر دهه 1960 و 1970 بود. عدم انسجام در این حوزه تفکر همراه بود، با از قلم انداختن تفاوت های مطرح و بجا میان کودکان و بزرگسالان، درگیر شدن فلسفه تحلیلی تعلیم و تربیت در نپذیرفتن وظایف وکارهای قدیمی مکتب فلسفی اش، رشد ناگهانی آشفتگی مفهومی و غیره. یکباره این مشکلات برای رضایت خاطر عده ای از برنامه ها و دستور کار جلسات حذف شدند. اما این مطلب بیانگر نابودی موضوع حقوق کودکان  نیست. همان گونه که می دانیم، این ادعا که کودکان حق تعلیم و تربیت را دارند به مباحثی منجر می شود، که نشانه ای از متوقف شدن در آن ها وجود ندارد؛ درباره این مطلب که تعلیم و تربیت باید بر چه موضوعی پافشاری کند، یعنی این که آموزش حول چه محوری باشد و اینکه چه کسی باید این حق را داشته باشد محتوای آن را مشخص کند وبسیاری مسائل دیگر در این زمینه، وزنه را به سود مسئله تعلیم و تربیت به نسبت حقوق کودکان سنگین تر می کند. این روشن است که چگونه مفهوم حقوق کودک در کلیت خود با مفاهیمی همچون قانون، اخلاقیات، اجبار، آسایش، آزادی یا لیبرالیسم در ارتباط است.

۲-۱ بیان مسئله

کودکان به دلیل شرایط جسمانی و معنوی بسیار آسیب پذیرند، در معرض خطر هستند، نیاز به حمایت دارند، از لحاظ حقوقی نیز برای انجام معاملات و اداره اموال خود از رشد فکری و عقلانی کافی برخوردار نیستند و نیاز به سرپرست و ولی دارند. به همین علت قوانین همه کشورها برای تمییز صحت معامله به شخص و اهلیت او توجه دارند و به تبع آن برای شناسایی اهلیت فرد، به سن او نیاز است. در قانون مدنی قبل از اصلاح (سال 1361)، سن رشد 18 سالگی بود ولی بعد از اصلاح قانون مدنی آن را به 15 سال و 9 سال تغییر دادند که این اصلاح با سایر قوانین هماهنگی کامل ندارد (کاتوزیان، ۱۳۸۲).

با توجه به مباحث و چالش‌های بالا آشکار می شود که، در حوزه حقوق کودک مسائل زیادی وجود دارد که نیاز است مورد بحث و بررسی بیشتر قرارگیرد. در اینجا روش تحلیل در جهت ایضاح هر چه بیشتر مبحث حقوق کودک است؛ از جمله مباحث مهم در حقوق کودک مسئله حقوق تربیتی کودک است که همان‌ گونه که می دانیم می‌توان آن را در زمره حقوق خواستن قرار داد. پس از بررسی تحلیلی حقوق کودک، بررسی تحلیلی حقوق تربیتی کودک مدنظر بوده و در نهایت با توجه به این که زمینه پرورش و تعلیم و تربیت کشورمان نیاز به بررسی تحلیلی حقوق تربیت کودک دارد به این مسئله پرداخته شد.

۳-۱ اهداف پژوهش

۱-۳-۱ هدف کلی پژوهش

بررسی تحلیلی حقوق تربیتی کودک با توجه به حقوق تربیتی کودک در ایران.

۲-۳-۱ اهداف جزیی پژوهش

  1. بررسی تحلیلی مفاهیم و عواملی که در حقوق کودک مطرح می‌باشند.
  2. مقالات و پایان نامه ارشد

  3.  

  4. بررسی تحلیلی مفاهیم و گزاره‌هایی که در حقوق تربیتی کودک مطرح می‌باشند.
  5. بررسی تحلیلی مفاهیم و عواملی که در حقوق تربیتی کودک در ایران مطرح می‌باشند و تفاوت‌ها و تشابهات میان حقوق تربیتی کودک در ایران و جهان.

۴-۱ پرسش های پژوهش

  1. مفاهیم و عوامل حاصل از تحلیل حقوق کودک کدامند؟
  2. مفاهیم و عوامل حاصل از تحلیل حقوق تربیتی کودک کدامند؟
  3. حقوق تربیتی کودک در ایران از چه مفاهیم و عواملی برخوردار است و چه تفاوت‌ها و تشابهاتی با حقوق جهانی کودک دارد؟

۵-۱ ضرورت و اهمیت انجام تحقیق

بسیاری از مردم با این ایده که کودکان صاحب حقوق هستند و با استدلال اخلاقی درباره این که آن‌ ها چه حقوق قانونی باید داشته باشند، موافقند؛ اما بعضی‌ها در مورد نوعی از تفکر در مورد اصطلاحات حقوق، موقعی که سیاست‌های آسایش کودکان مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرند شک و تردید دارند. یک نگرانی پیش می‌آید که می‌تواند به سرعت رفع شود؛ بعضی تمایلات وجود دارد که هر بحثی در مورد حقوق کودک را به یک بحث برای قدرتمند کردن کودکان برای اداره کردن زندگانی خودشان بدون دخالت بزرگ‌ترها پیوند دهد. اگر کسی چنین فهمی از حقوق دارد، قابل درک است که در مقابل ایده حقوق کودکان مقاومت کند (دویر، 2006 ).

بعضی فیلسوفان روی زمینه‌های مفهومی این ایده که افراد غیرمستقل صاحب حقوق هستند، اعتراض دارند؛ اما تجربیات موجود هم در مورد کودکان و هم در مورد بزرگسالان ناسازگار، پذیرش گسترده‌ای را از این ایده منعکس می‌کند. برخی مفسران بر این باورند که صحبت از حقوق کودکان ناصحیح و نادرست است. چون صحبت از حقوق آن‌ ها تناقض و فاصله را بین اشخاص ایجاد می‌کند در حالی که زندگی کودکان باید با پیوستگی و هماهنگی بین آن‌ ها و مراقبانشان مورد توجه قرار بگیرد. نگرانی بوجودآمده در مبحث حقوق کودکان، والدین را تشویق می‌کند که از کودکان جدا شوند و یا باعث خواهد شد که بزرگسالان وابستگی کودکان را نادیده بگیرند و نیاز آن‌ ها را برای مهرورزی صمیمی نادیده بگیرند. صحبت درباره حقوق کودکان می‌تواند افراد را برای اینگونه تفکرکه روابط بین آن‌ ها و کودکانشان خشک است و زبان حقوق برای دعوا و مرافعه به جلو می‌رود، تشویق کند. بنابراین این مبحث به جای آنکه باعث صمیمی شدن روابط والدین و کودکان شود والدین را به ارزیابی مجدد مفاهیم این حوزه وا می دارد. تأکید بر حقوق کودکان ممکن است تفکر درباره‌ی روابط بین والدین وکودکان را شبیه قراردادی محدود و جهت دار به طرف ارتقاء یک عمل نیک عمومی و کتبی پرورش دهد. چنین تأکیدی به طور روشن نشان می‌دهد که این روابط یک رابطه یک‌طرفه با هدف ارتقاء بهترین منافع و علایق بچه‌ها می‌باشد (شومان،1980).

[1] Autonomy

[2] Welfare

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت