همه انسانها، از بی تعادلی در حین حرکات تاثیر می­پذیرند و یا اینکه پتانسیل تاثیر پذیری از آن را دارند. اگرچه اکثر ما انسانها خیلی روان و بی­تلاش حرکت می­کنیم، اما اغلب از اینکه چگونه بدن و مخصوصا سیستم عضلانی ناحیه­ی مرکز، حرکات ما را تحت تاثیر قرار می­دهد ناآگاهیم. به­علاوه احتمالا نسبت به این موضوع نیز بی­اطلاعیم که عدم تعادل عضلات تا چه حد می تواند بر کارکرد و شکل اجرای ما تاثیر بگذارد. برای اینکه بدن انسان بدون محدودیت حرکت کند و به منظور تکمیل اهداف حرکتی دلخواه، قابلیت عملکردی یک امر بسیار مهم محسوب می­ شود. اهمیت عملکرد و توانایی فرد در انجام آزادانه حرکات، شدیدا به توانایی مرکز بدن در ثابت کردن خود هنگام تعادل و بی تعادلی بستگی دارد (1). تمرینات ناحیه مرکزی واژه­ای ناشناخته در دنیای آمادگی جسمانی و توان­بخشی است هنوز به درستی درک نشده است (2). در حقیقت، ثبات مرکزی جزء ضروری و حیاتی عملکرد محسوب می شود. برای عملکرد مطلوب، این مرکز بدن است بایستی قسمت ­های دیستال را در وضعیت، زمانبندی و سرعت بهینه قرار دهد. به منظور انجام این امر بدن باید قدرت و تعادل را به کار برد. هدف ناحیه مرکزی بدن، ایجاد قدرت لازم در جهت دستیابی به تکلیف حرکتی موجود است. ثبات مرکزی و عملکرد زنجیره­ی حرکتی برای ثبات و قابلیت عملکردی همه حرکات ضروری است(1, 3). توانایی تولید نیرو برای فعالیت­هایی از قبیل ضربه با پا، پرتاب کردن، دویدن و ضربه از پهلو همگی از طریق مرکز و زنجیره حرکتی حاصل می شود (3). پژوهش ها نشان می دهد بهبود قدرت کلی می تواند باعث افزایش ثبات مرکزی شود، همچنین نشان داده شده است افزایش ثبات مرکزی عملکرد را بهبود خواهد داد (4).                                                                                                                                     از طرفی در سال­های اولیه زندگی، کودکان شروع به یادگیری گروهی از مهارتهای حرکتی موسوم به مهارتهای حرکتی بنیادی (FMS)[1] می کنند، که در واقع زیربنای حرکات و فعالیتهای جسمانی آینده افراد را تشکیل می دهند ( کلارک و متکالف 2002؛ سیفلد 1980) (5, 6).

در رابطه با “دوره الگوهای بنیادی” کلارک و متکالف (2002) بیان می­ کنند “هدف کلی این دوره، ساختن گنجینه­ای از حرکات متنوع است امکان یادگیری اعمال انطباقی و ماهرانه بعدی را که می­توانند بطور انعطاف پذیر در زمینه حرکات خاص و مختلف مورد استفاده قرار بگیرند، می دهد” (ص. 176) (5). بیش از سه دهه پیش سیفلد (1980) نشان داد کفایت در FMS برای غلبه بر “سد تبحر” ضروری است و به افراد اجازه خواهد داد این مهارتها را در ورزشها و بازیها به کار برند. اخیرا کلارک و متکالف (2002) از یک “کوهستان رشد حرکتی” سخن به میان آورده­اند و پیشنهاد کرده اند FMS پیش نیازی برای حرکات زمینه-مخصوص و ماهرانه اند (5). یعنی برای کسب مهارت در اجرا و داشتن یک شیوه­ زندگی فعال، افراد ابتدا باید کفایت در FMS را کسب کنند تا این مهارتها را در زمینه های مختلف (برای مثال ورزشها و فعالیتهای مادام العمر) به کار ببرند. بعلاوه استودن (2008) نیز بیان می کند “به وضوح FMS یک زیرساختِ مهم برای رشد حرکتی و فعالیت جسمانی مادام­العمر است” (7).

به نظر می­رسد داشتن یک ناحیه­ی مرکزی قوی نقش مهم و قابل توجهی را در انجام موفقیت­آمیز همه مهارتهای حرکتی بنیادی اعم از مهارتهای جابجایی و کنترل شی داشته باشد، لذا در این  پژوهش قصد داریم با توجه به اهمیت تبحر در مهارتهای حرکتی بنیادی در زندگی روزمره و فعالیت جسمانی آتی افراد، تاثیر تمرینات ثبات ناحیه­ی مرکزی بدن را بر الگوهای حرکتی جابجایی و کنترل شی در کودکانی که به سطوح پیشرفته در این ­مهارتها دست نیافته­اند را بررسی کنیم.

  • بیان مسئله
  • اهمیت و ضروت پژوهش
  • مقالات و پایان نامه ارشد

  •  

اخیراً یک مدل مفهومی توسط استودن و همکاران (2008) تدوین یافته که اهمیت FMS در شرکت در فعالیت جسمانی مادام العمر را مورد تاکید قرار داده است، بر اساس این مدل:

  1. سطوح بالای شایستگی حرکتی، گنجیینه حرکتی بیشتر و احتمال مشارکت در فعالیت جسمانی،  ورزش ها و بازیهای بیشتری را فراهم می کند.
  2. کودکان ماهرتر احتمالا خود را شایسته درک می کنند و خشنودی درونی را از شرکت در ورزشها و بازیها بدست می اورند.
  3. کودکانی که تجارب حرکتی لذت بخشی داشته باشند احتمالاً در سنین نوجوانی و بزرگسالی مشارکت بیشتری را در  فعالیتهای ورزشی خواهند داشت (7).

همچنین تمرینات ثبات مرکزی به راحتی درکلیه اماکن ورزشی ( از جمله مدارس و باشگاه­ها) قابل اجرا می باشند، بنابراین در صورت موثر واقع شدن این تمرینات مربیان و معلمان می توانند از این تمرینات در جهت کمک به رشد عملکردی کودکان سود ببرند.

کمبود مطالعات مداخله­ای با هدف بهبود مهارتهای حرکتی بنیادی کودکان یکی از مهمترین ضرورت­های پژوهش حاضر به شمار می­رود. در زمینه­ بررسی تاثیر تمرینات ثبات مرکزی بر عملکرد جسمانی نیز پژوهش ها اندکی وجود دارد، در واقع تمرینات ثبات مرکزی یک مفهوم جدید در دنیای آمادگی جسمانی و عملکرد حرکتی است (19، 1). همچنین در پژوهش های که تاکنون به بررسی نقش ثبات ناحیه مرکزی بدن بر عملکرد جسمانی پرداخته­اند تناقض­های بسیاری به چشم می­خورد اگرچه برخی مطالعات بهبود عملکرد جسمانی را در نتیجه­ تمرینات ثبات مرکزی نشان داده اند (23, 27) در مقابل برخی دیگر نتوانسته ­اند چنین بهبودهایی را نشان دهند (25). نکته­ی دیگر اینکه پژوهشی یافت نشد که تاثیر تمرینات ثبات مرکزی را روی کودکان بررسی کرده باشد، سایر پژوهش ها اثر تمرینات ثبات مرکزی را بر عمکرد نوجوانان (36)، بزرگسالان (27،28،30،35،37) و یا سالمندان (31) مورد توجه قرار داده­اند.

1-4) اهداف پژوهش:

1-4-1) هدف کلی:

تعیین تاثیر 8 هفته برنامه تمرینات ثبات مرکزی بر مهارتهای بنیادی کودکان دارای تاخیر در رشد FMS.

1-4-2) اهداف اختصاصی:

تعیین تاثیرتمرینات ثبات مرکزی بر مهارت­ های جابجایی کودکان دارای تاخیر.

تعیین تاثیرتمرینات ثبات مرکزی بر مهارت­ های کنترل شی کودکان کودکان دارای تاخیر.

تعیین تاثیرتمرینات ثبات مرکزی بر نمره­ی کل مهارتهای حرکتی بنیادی.

  • فرضیه های پژوهش:

1-5-1)  فرض کلی:

8 هفته تمرین ثبات مرکزی بر اجرای مهارت­ های حرکتی بنیادی کودکان تاثیر می­گذارد.

1-5-2) فرضیات اختصاصی:

8 هفته تمرینات ثبات مرکزی بر نمره­ی مهارت­ های جابجایی کودکان تاثیر می­گذارد.

8 هفته تمرینات ثبات مرکزی بر نمره­ی مهارت­ های کنترل شی کودکان تاثیر می­گذارند.

8 هفته تمرینات ثبات مرکزی بر نمره­ی کل مهارتهای حرکتی بنیادی تاثیر می­گذارند.

[1]. Fundamental Motor Skills

[2]. Constraints

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت