بسیاری از کشورها، از راه توسعه و گسترش صنعت گردشگری و جذب گردشگران داخلی و خارجی موفق شدهاند، درآمدهای فراوانی به دست آورند و نیز کشور خودشان را به مردم جهان بشناسانند. بهطوری که حتی درآمد بعضی از کشورها، تنها از راه صنعت گردشگری تأمین میشود.برای مثال کشورهای اسکاندیناوی،ترکیه، تایلند، چین و ژاپن و فرانسه از راه جلب گردشگران خارجی درآمد فراوانی بدست میآورند و در این کشورها مقادیر قابل توجهی از درآمد ملی از همین راه تأمین میگردد.
از طرف دیگر امروزه بر نقش مؤثر کارآفرینی در توسعه ی اقتصادی بسیار تأکید می شود. با توجه به اینکه یکی از جنبه های توسعه ی اقتصادی، توسعه بخش گردشگری میباشد، با تکیه بر نوآوری و با اعمال تغییراتی در سطوح مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سرمایه گذاری لازم میتوان به کشف بازارهای جدید و ارائه ی محصولات و خدماتی متفاوت پرداخت.مناطق روبه رشدی وجود دارد که دارای ویژگیهای فرهنگی و طبیعی بسیار میباشند و پتانسیل لازم برای شکل گیری و توسعه ی کارآفرینی در بخش گردشگری را دارا میباشند.
لذا در مطالعه پیش رو با توجه به موارد مذکور به دنبال نقش عوامل مرتبط با توسعه كارآفرینی در تعاونیهای گردشگری در استان مازندران میباشد.
1-2- بیان مسئله
یکی از مهمترین برنامه ها و مباحثی که همواره، از سوی دولتها مطرح شده است تلاشی برای ایجاد میلیونها فرصت شغلی جدید و مهار نرخ بیکاری بوده است. هر چند تلاش دولتها و سرمایه گذاریهای صورت گرفته در این بخش بر کسی پوشیده نیست اما آن گونه که طرحهای دولت بر روی کاغذ مشکل بیکاری جوان را در کشور حل کرده است، در عمل محقق نشده و کشور همچنان با بیکاری گسترده به ویژه در میان فارغ التحصیلان دانشگاهی مواجه است.
در این گذار باتوجه به تأكیدات صورت گرفته در سند برنامه چهارم، سند چشمانداز و اصل 44 بخش تعاونی جایگاه ویژهای یافته است كه در خود قابلیت ایجاد مشاغل جدید را داراست، ولی مسأله این است كه صرف تأكید بروی تعاونی شغل ایجاد نمیشود و بایستی سیاستها و راهكارهایی به منظور تشویق افراد برای سرمایهگذاری و مشاركت درنظر گرفته شود تا توسعه و اشتغالزایی تعاونیها در چارچوب برنامههای توسعه ملی قرار گیرد(سازمان مدیریت و برنامه- ریزی کشور، 1382). پس مسأله اصلی نبود چشمانداز روشنی از برنامه اقدامات در زمینه اشتغالزایی در تعاونیهاست، آیا با توسعه تعاونیها و گسترش آنها اشتغال ایجاد می شود؟ جواب این سوال روشن است و مطالب زیادی در این زمینه نگاشته شده است و همه این موارد تأكید براین دارد كه هر اقدامی كارآفرینانه نیست.
یافتهها نشان می دهد تمامی شركتها به تعاونی كارآفرین نیاز ندارند. بعضی از شركتها كسبوكار خود را به نحو احسن و مؤثر و برنامه ریزی شده به پیش میبرند، اما بعضی دیگر به یک شوك و القای خلاقیت نیاز دارند. خصوصاً اگر در محیطهای ناآرام و محیطهایی كه دچار تغییرات سریع و آنی شدهاند كار كنند، زیرا چنین محیطهایی غیرقابل پیشینی هستند و برنامه ریزی برای آنها مبهم است (شین[1]،2000). خودباوری، ریسکپذیری، انگیزه پیشرفت، خلاقیت و … از ویژگیهای کارآفرینی در بخش تعاونی است، ولی گروهی از کارشناسان حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم دولت را عامل مهمی در موفقیت کارآفرینان در بخش تعاونی کشورهای درحال توسعه میدانند (لاک[2] و همکاران، 2003). برخی معتقدند که برای ارتقاء توانمندی، دولت باید كمبود نقدینگی و سرمایه کارآفرینی در بخش تعاونی را مورد توجه قرار دهد و به نحو مقتضی این مشكل را حل كند. بسیاری از کارشناسان بر لزوم اجرای برنامههای آموزشی و مشاورهای دولت برای قابلیت آفرینی در میان کارآفرینان بخش تعاونی و هدایت آنان در مسیر کارآفرینی تأکید بهعمل آوردهاند. ولی گروهی از کارشناسان معتقدند که حمایتهای مستقیم دولت به صورت کمکهای مالی به صورت وامهای کمبهره و بلندمدت، برای توسعه کارآفرینی در کارآفرینی بخش تعاونی ضروری است (هیسریج[3] و همکاران، 2002). برخی نیز معتقدند که نقش دولت برای توسعه کارآفرینی به حمایتهای مالی محدود نمی شود و اجرای همزمان سیاستهای مناسب آموزشی و فرهنگی، اصلاح و تسهیل قوانین مرتبط با کسب و کار، برای پرورش و حضور نیروهای کارآفرین ضروری است (شین، 2000). مطالعات تجربی نشان میدهد، که وامهای دولتی با نرخهای بهره ارزان یا سبب شکلگیری شرکتهای صوری میگردد که در عمل وجود خارجی ندارند، و یا به تأسیس شرکتهای ضعیفی منجر می شوند که عموما قادر به ادامه کار نیستند، بهعلاوه پرداخت وامهای كم بهره و با اقساط بلندمدت، و تأمین تسهیلات بیمه سرمایهگذاری و… از سوی دولت، بدون تلاش در جهت ارتقاء آگاهی عمومی نسبت به استعداد و توانمندی کارآفرینان در عرصههای مختلف اجتماعی – اقتصادی، در بسیاری موارد به هدر دادن منابع است (پیرس[4]، 2003). بررسی سیاست كارآفرینی در کشورهای گوناگون نیز نشان میدهد که استراتژی های توسعه کارآفرینی در این کشورها بیشتر بر خدمات مشاورهای، تكنولوژی، حمایتهای اطلاعاتی، پیوندهای درونبخشی، ظرفیتسازی علمی، وام و اعتبارات و آموزش قرار دارد(ملیتو،1380). از نظر كورنوال و پرمن[5](1990)، ویژگیهایی كه قادر بوده مانع از تدوین یک استراتژی كارآفرین در تعاونی گردد به سه دسته عوامل محیطی، عوامل داخلی تعاونی و عواملی كه هم در نتیجه محیط خارجی و هم ساختاری و فرایندهای سازمانی هستند میباشد. برخی از صاحب نظران این عوامل را در كمبود رقابت، وجود مراجعین مختلف، مسئولیت پذیری عمومی و اهداف تعاونی میدانند. از سوی دیگر تعاونیها نسبت به سازمانهای انتفاعی امكان كمتری برای حضور در بازار دارند. این امر و عدم رقابت در بازار باعث عدم تمایل آنها به كاهش هزینهها، فعالیت اثربخش و اجرای مؤثر طرحها میگردد. بدون نیروهای رقابتی و بدون توجه به مناسب بودن ایده های جدید، دلیل اندكی برای نگران بودن درباره از دست دادن اهداف وجود خواهد داشت و علاوه برآن برای كارآفرینی نیز دلیل چندانی وجود نخواهد داشت.
بسیاری از تعاونیها باید رضایت چندین گروه از جمله مشتریان، مالیاتدهندگان، سیاستگذاران، مراجع مختلف دولتی، گروه های ذیربط و دیگران را برآورده سازند. بدلیل بحث و مناظره عمومی كه همواره وجود دارد، برای مدیریت تعاونی دشوار است كه به تصمیمی دست یابد كه ناشی از ارزیابی جامع از استراتژی جایگزین باشد و صلاحیتهای یک استراتژی كارآفرینی رابه هنگام انتخابهای استراتژیك، ارزیابی كند. همچنین در بیشتر کشورها اهداف توسط بخش دولت تدوین میگردد. این اهداف باید توسط قانونگذاران خارج از سازمان تدوین شوند كه حد و مرز مدیریت سازمان را تعیین میكنند. بهعلاوه از آنجایی كه ممكن است چندین گروه خارج از تعاونی، در تعیین مقاصد و اهداف دخیل باشند، لذا اغلب تعابیر مختلفی از این پرسش صورت میگیرد كه منافع عمومی در چیست؟ تعاونی باید در چه جهتی عمل كند؟ انتخاب یک استراتژی كارآفرینی توسط مدیریت یک سازمان غیرانتفاعی دشوار است، زیرا تعابیر چندگانهای از اهداف و مقاصد سازمانی وجود دارد(مقیمی، 1381).
باتوجه به تحقیقات انجام شده در خصوص تشکیل تعاونیها در کشورهای مختلف، اشتغالزایی در سطوح محلی، افزایش درآمد، توسعه کاربریهای صنعتی و تجاری و توزیع جغرافیایی بازارها (کورتنی[6] ، 2002)، جلوگیری از افزایش قیمت محصولات (هیسریج و همکاران، 2002)، کاهش هزینهها و توسعه بخش روستایی، توزیع بهینه کالاها و خدمات، پل ارتباطی بین شهر و روستا، صنعت و کشاورزی، تولیدکننده و مصرف کننده و رونق کشاورزی و بسیج و تخصیص عادلانه منابع، ایجاد تنوع در اقتصاد
روستایی، بسترسازی لازم به منظور افزایش ثروت روستائیان و تسهیل توزیع کالاهای تولیدی صنعتی از پیامدهای توسعه و گسترش کارآفرینی در تعاونیها است(کبیری،1383).
براساس آمار وزارت تعاون، کار و امور اجتماعی تعداد كل تعاونیهای گردشگری فعال در كشور 177 تعاونی فعال و 112 تعاونی غیرفعال است. استانهای مازندران، گیلان، اردبیل، خوزستان، قم و هرمزگان استانهایی هستند كه هم از نظر تعداد تعاونی فعال و هم غیرفعال در سطح كشور در ردههای اول قرار دارند. بیشترین تعداد و سهم از تعاونیهای كل كشور در استانهای توسعهیافته و كمترین آنها در استانهای كمتر توسعه یافته است. از مجموع 177 تعاونی فعال 70 تعاونی در استانهای توسعهیافته، 68 تعاونی در استانهای درحال توسعه و 39 تعاونی در استانهای كمتر توسعه یافته واقع شده اند ( فرزین، 1384).
راهبردهای توسعه تعاونیهای گردشگری را میتوان در بازاریابی داخلی و خارجی،تعاونیهای بازاریابی یک جاذبه خاص، تعاونیهای اماكن تفریحی عمومی، تعاونیهای بازاریابی توسط آژانسها، هتلها، مراكز تفریحی و نهادهای محلی جهت حضور در بازارهای خارجی، تشكیل تعاونیهای ارائه خدمــات اقامتی و تورگردانی، تقویت ائتلاف بین بخشهای حملونقل و گردشگری، ایجاد تعاونیهای گردشگری بهمنظور حفظ محیطزیست و توسعه منابع اكوتوریسم، ایجاد تعاونیهای گردشگری روستایی در حوزه های صنایع دستی، ایجاد تعاونیهای گردشگری كشاورزی، تشكیل تعاونیهای گردشگری ورزشی، تشكیل تعاونی برای ایجاد مناطق نمونه گردشگری، تشكیل تعاونیهای مقصد توسط شوراهای شهر و روستا جهت تقویت تلاش های بازاریابی برای مقصد و تشكیل تعاونی برای اداره موزه ها و سایت موزهها دانست.
براین اساس، مسئله اصلی تحقیق حاضر نقش عوامل مرتبط با توسعه كارآفرینی در تعاونیهای گردشگری و رتبهبندی آنها باتوجه به بسترهای فعلی فعالیت تعاونیها و نقاط قوت و ضعف، همچنین چالشهای موجود بصورت راهكارهای سیاستی، هدایتی، نظارتی و حمایتی خواهد بود. از آنجا که جامعه آماری این تحقیق استان مازنداران میباشد نتایج این تحقیق برای استان مازنداران که دارای جاذبههای توریستی متعدد و ظرفیتهای گردشگری بالقوه میباشد بسیار مفید واقع میگردد و در واقع با گسترش تعاونی های گردشگری در این استان امید است که ابزاری توانمند برای افزایش درآمد این استان ایجاد گردد و نقش عمدهای را در توانمندسازی مردم محلی استان مازندران و توسعه منابع انسانی و تنوع بخشی و رشد اقتصادی و همچنین خلق فرصتهای شغلی در آن استان را ایفا نماید.
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
به خاطر تغییرهای بنیادی صورت پذیرفته در اقتصاد جهانی از سال 1970 به بعد با محوریت تشدید رقابت جهانی، افزایش میزان عدم اطمینان و رشد در بخش بندی بازار و پیشرفت تكنولوژیكی، یعنی اتوماسیون منعطف و منجر به انتقال فعالیتهای اقتصادی از سازمانهای بزرگ به كوچك، توسعه کارآفرینی الزامی است (خانکا[7]، 2003). با تزلزل بازارهای تولید انبوه در دهه هفتاد، مرگ تولید انبوه اتفاق افتاده و بهبود و انعطافپذیری در روند تولید میسر شده است، وقوع چنین تغییراتی در مسیر توسعه تكنولوژیكی منجر به این امر گردیده كه مقیاس بزرگ، قابلیتهای اقتصادی خود را از دست بدهد (کورتکو[8] و همکاران، 2001). از طرف دیگر، عوامل مؤثر بر حركت به سمت شركت های كوچك در قالب ادله دوگانه فوق خلاصه نگردیده و عوامل دیگری نیز در این بین مؤثر بودهاند (لاک و همکاران، 2003):
- افزایش عرضه ی نیروی كار باعث نزول سطح دستمزدها و سبب افزایش سطح آموزش شده است،
- ایجاد تغییرات در سلیقههای مصرفكنندگان،
- انعطافپذیری در مقررات ورود(سازمانها به بازار كار).
براین اساس پذیرش این حقیقت كه جهان در یک دوره تخریب سازنده یا خلاق بسر میبرد امكانپذیر خواهد بود. از طرف دیگر باتوجه به ماهیت اقتصادی- اجتماعی فعالیت تعاونیها و نیازمندی به حركت تعاونیها بشكل همزمان در حوزههای كارآفرینی شركتی و اجتماعی و همچنین عدم جاذبه كارآفرینی اجتماعی جهت بخش خصوصی(در غالب موارد)، میبایست به نوعی، تقویت این بخش صورت پذیرد. باید توجه داشت كه فعالیت غیرهدفمدار و غیرهدایت شده در روند تأسیس تعاونیها(تاكنون) نیز سبب شده تعاونیها از قابلیت و قدرت كافی جهت فعالیت رقابتی در مقابل بخش خصوصی برخوردار نبوده و توسعه كارآفرینی در این حوزه، فواید عدیده درون سازمانی مرتبط با تعاونیها و تقویت منابع ملی را به دنبال خواهد داشت. بطور خلاصه در بعد نظری یا تئوریك، با تأكید و محوریتدهی به اصول بهرهوری، میتوان اقدام به تبیین ضرورت و اهمیت پرداختن به طرح حاضر جهت بخش تعاون در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، روانشناسی و مدیریتی، در سطوح خرد و كلان، در قالب برنامههای كوتاه، میان و بلندمدت(حتی استراتژیک بخش تعاون) و هماهنگسازی فعالیتهای درون، بین و فرابخشی نمود.
علاوه بر موارد فوق، با توجه به تأكیدات بهعمل آمده در برنامه چهارم توسعه كشور بر بهرهوری، توسعه و تقویت كارآفرینی در بخش تعاون، بستر را جهت تحققپذیری این مهم فراهم ساخته و همچنین زمینه را جهت انطباق خروجی بخش تعاون (تأثیر 25 درصدی بر اقتصاد ملی تا افق 1404) فراهم خواهد ساخت. از بعد قانونی نیز نگاهی هرچند اجمالی به سند برنامه چهارم توسعه، افق 1404 سند توسعه بخشی وزارت تعاون، قانون تعاون و مواردی همانند گویای اهمیت پرداختن به مباحث كارآفرینی در بخش تعاون است.
- تاكنون مسأله كارآفرینی در تعاونی گردشگری مورد پژوهش نبوده و ادبیات موضوع نیز مربوط به حیطههای دیگر است. انجام این تحقیق ادبیات موضوع را گسترش داده و زمینه ساز مطالعات دیگر میباشد؛
- از بعد ضرورت قانونی توجه ویژه به گسترش فرصتهای شغلی شده است. انجام این تحقیق زمینه مناسب را برای اتخاذ یک راهبرد ملی در زمینه كارآفرینی در تعاونی به طور عام و تعاونیهای گردشگری به طور خاص را هموار مینماید.
لازم به ذکر است که از نتایج این تحقیق تعاونیهای گردشگری، استانداری مازندران، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، سازمان توسعه گردشگری و نهادهای مرتبط با گسترش گردشگری و تعاونیها و همچنین دانشجویان کارآفرینی می توانند بهره ببرند.
1-4- اهداف تحقیق
هدف اصلی تحقیق عبارت است از نقش عوامل مرتبط با توسعه کارآفرینی در تعاونیهای گردشگری استان مازندران .اهداف فرعی این تحقیق عبارت است از:
- شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر توسعه کارآفرینی در تعاونیهای گردشگری
- شناسایی عوامل اصلی تأثیرگذار بر توسعه کارآفرینی در تعاونیهای گردشگری
- اولویت بندی(رتبه بندی)عوامل اصلی شناسایی شده مؤثر بر توسعه کارآفرینی در تعاونیهای گردشگری
[1] Shinn
[2] Luc
[3] Hisrich
[4] Pearce
[5] Cornwall & Periman
[6] Courtney
[7] Khanka
[8] Kuratko