نظارت مقامات مرکزی بر اعمال حقوقی نهادهای محلی |
درآستانه قرن بیست و یکم به ویژه با فروپاشی و تنزل رویکردهای سوسیالیستی. – مارکسیستی که ریشه در برنامه ریزی متمرکز از بالا به پایین داشت، مفهوم و نقش تاریخی و سنتی دولتها ( به مفهوم قوای سهگانه و سازمانهای مرتبط) مورد بازنگری جدی قرار گرفت. محصول اندیشه های دولت بزرگ با وظایف گسترده و متکثر، چیزی جز محدودیت توسعه اقتصادی – اجتماعی، کاهش رقابت سالم و سازنده کاهش میل به کار و بازار تولید اقتصادی نبود و تمام رویاهای توزیع عادلانه در سایه مداخله بی حد حصر دولت، خوابی بود که در واقعیت فضایی تعبیر فردایی نداشت. طرفداران جامعه مدنی معتقدند: که از یک سو تامین آزادی، فردیت و حفظ کثرتگرایی در جامعه با مداخله بیرویه دولت ناسازگار است و از سوی دیگر تحقق جامعه مدنی و حفظ امنیت و انتظام آن بدون مدیریت و نظارت جمعی با روند شکل گیری از پایین به بالا ناممکن است. در چنین شرایطی تنها راه واقعی و عملی برای دستیابی جامعه مدنی و توسعهای، ایجاد دگرگونی در ساختار و کارکرد دولت و سازماندهی دوباره نقش آن در حیات ملی و محلی است. لذا دولت نمی تواند در تمام امور ملی و محلی نقش آفرینی کند و کارکرد اصلی دولت باید در راستای هماهنگی نظارت و تامین امنیت منافع همه گروه ها و نیروهایی باشد که در تحقق جامعه مدنی و هویت ملی نقش دارند، به علاوه، کارکرد بعدی دولت حفاظت و اداره امنیتی کلان مملکت و تدوین راهبردهای سیاسی- امنیتی کلی عرصه سرزمین میباشد.
در نتیجه دولت باید بخشی از وظایف خود را به نهادهای دور از مرکز و در قالب مدیریت محلی بسپارد که هم از یک طرف باعث مشارکت بیشتر مردم و ارائه بهتر خدمات عمومی به مردم می شود و هم از طرف دیگر باعث سبک شدن بار وظایف نهادهای مرکزی می شود.
در این رابطه در کشورهای مختلف ساز و کارهای خاصی تعبیه شده که هم به نوعی استقلال نهادهای محلی خدشه دار نشود و هم اقتدار حکومت مرکزی حفظ شود.این پژوهش ضمن بررسی کلیات و ساختار نهادهای محلی و نوع فعالیتهای این نهادها ( فصل دوم و سوم) نظارت حکومت مرکزی بر اعمال حقوقی نهادهای محلی (فصل چهارم) را بررسی و ضمن پاسخ به سوالات راهکارهایی(فصل پنجم) را دراین رابطه ارائه می کند.
1-2. بیان مسئله
در این سیستم امور ملی در اختیار حکومت مرکزی است، هرچند از ویژگیهای نظام عدمتمرکز استقلال حکومت محلی است، اما این استقلال نسبی است، بدین معنا که نظارت مقامات مرکزی براین نهادها از بین نمیرود و نظارت از لحاظ قانونی بر نهادهای محلی اعمال می شود.
موضوع نظارت بر اعمال و تصمیمات مقامات اداری، سیاسی و قضایی، از موضوعات مهم در اندیشههای دمکراسی و تابعی از حقوق اداری است. در مبحث نظارت، در حقوق اداری نظارت مقامات مرکزی بر نهادهای محلی اعمال می شود، که مقامات مرکزی از دو روش متفاوت نظارتی بهره میگیرد: اول نظارت قانونی (قیومیتی) که بر اساس آن نظارت بر اساس قانون انجام می گیرد و دوم به نظارت سلسله مراتبی معروف است، در این نوع نظارت به نوعی مقام مافوق می تواند تصمیمات مقام مادون را باطل کند، در مبحث نظارت بر نهادهای محلی مقامات مرکزی از اصل نظارت قانونی (قیومیتی) تبعیت می کند، به این معنا که تصمیمات و اعمال مقامات و نهادهای محلی به موجب قانون صورت میگیرد و به نظر میرسد نظارت سلسله مراتبی در این سیستم جایگاهی ندارد. در قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شورهای اسلامی کشور و انتخابات شهرداران مصوب 1/3/1375 و اصلاحیههای آن نحوه نظارت بر این نهادهای مردمی تعیین شده است. در این قانون روش نظارت بر شوراها در مواد 79 تا 82 بیان شده است، که در نتیجه میتوان با توجه به قانون شوراها و اصلاحیهها جدید آن چند نوع نظارت را برای نهادهای محلی شناخت، که البته این نظارتها از جهاتی قابل بررسی است اول اینکه دولت مرکزی از طریق نظارتها و راهنماییهای غیرمستقیم دولتهای محلی را برای بهبود ارائه خدمات عمومی محلی کمک می کند، از سوی دیگر حکومت مرکزی با بهره گرفتن از قدرت نظارتی خود، دولتهای محلی را مقید به اجرای قانون می کند و در صورت خروج حکمرانان محلی از چهارچوب تعیین شده قانونی صلاحیت اعطاء شده به خود را از دست میدهند. این نوع نظارت توسط نهاد مرکزی خود از چند طریق اعمال می شود اول نظارت بر نحوه تـأسیس و کلیت شوراها و نهادهای محلی که البته نظارت اخیر شدیدترین نوع نظارت میباشد که شاید با اصول دمکراسی و حق تصمیم گیری اقشار محلی کمی ناسازگار باشد ماده 81 قانون شوراها، معیار انحراف نهادهای محلی مصالح عمومی را بیان می کند، با توجه به منطوق ماده 81 مرجع تشخیص انحراف و انحلال، به عهده هیاتهای رسیدگی به تخلفات و انحرافات شوراهای محلی گذاشته شده است، این هیاتها با ترکیبی که اکثریت اعضای آن را مقامات حکومت مرکزی تشکیل و ماهیتاً سیاسی هستند نه قضایی، امر بسیار حساس انحلال شوراهای محلی را بر عهده دارند. وانگهی در وضعیت حقوقی موجود (مبحث نظارت بر شوراها) مقامات حکومت مرکزی هم در مسند شاکی، یعنی اعلام تخلف و تخطی شوراهای محلی از وظایف قانونی و هم درمسند قضاوت، یعنی ریاست هیأتهای رسیدگی به تخلفات شوراها اعمال صلاحیت و اقتدار میکنند که اگر این مواد قانونی را با اصول حقوقی تطبیق دهیم، این نقصان نمایان میشود. در قانون شوراهای محلی ایران در ماده 85 اشاره شده که در صورت انحلال شوراهای شهر و شورای شهر تهران تا تشکیل مجدد آن ها به ترتیب استاندار و وزیر کشور جانشین آن ها میشوند که این به وضوح سیطره و اقتدار مقامات حکومت مرکزی را جهت نفوذ بر شوراهای محلی نشان میدهد، نظارت دیگر،
نظارت بر تصمیمات نهادهای محلی است، در این نوع نظارت، تصمیمات دولتهای محلی با توجه به ضوابط قانونی مورد نظارت مقامات مرکزی مانند: استاندار و فرماندار قرار میگیرد، سوم نظارت بر اعضای این نهادها از جهت صلاحیت عضو بودن و یا ادامه عضویت در نهادهای محلی که این نوع نظارت نظارتی مجزا از نظارت قبلی بوده و موضوع آن رعایت چهارچوب قوانین کشوری (عادی و اساسی) راجع صلاحیت اعضاء از حیث شرایط عمومی انتخاب شوندگان و همچنین صلاحیت اخلاقی آنهاست. مقامات قوه مرکزی، علاوه بر نظارتهای مذکور با حضور مستقیم در جلسات شوراها نیز به نوعی نظارت دست میزنند، این تحقیق درصدد است تا در رابطه با نحوه نظارت بر شوراها به سئوالات زیر پاسخ دهد.
سوال اصلی:
1- سوال اصلی این است نظارت بر نهادهای محلی در قانون یک نظارت قانونی (قیومیتی) است یا سلسله مراتبی؟
سوالات فرعی:
1- مقامات قوه مرکزی تا چه میزان میتوانند از اختیارات خود انحلال شوراها و یا ابطال تصمیمات این شوراها و همچنین لغو عضویت اعضاء شوراها استفاده کنند؟
2- این نوع نظارت تا چه میزان به استقلال این نهاد آسیب میرساند و اساسأ نحوه نظارت بر این نهادها با شیوهای که قانون شوراها در نظر گرفته است، تا چه میزان با فلسفه نظام عدم تمرکز هماهنگ است؟
1-3. فرضیه های پژوهش
1- نظارت بر نهادهای محلی در حقوق ایران یک نظارت قانونی (قیومیتی) است و نظارت سلسله مراتبی در مورد نهادهای محلی و شورایی مصداق ندارد.
2- با توجه با اینکه نهادهای مرکزی از طریق هیاتهای حل اختلافی که ماهیتی سیاسی دارند نه قضایی، در درجات مختلف به شوراهای محلی نظارت دارند، که در مواردی به استقلال نهادهای محلی آسیب میرساند.
1-4. ضرورت انجام تحقیق و نوآوری پروژه
هر چند با توجه به عمر کوتاه نهادهای محلی در کتب مختلف بحثهای اجمالی صورت گرفته است که به شناسایی و تحلیل نهادهای محلی از جمله شوراهای شهر، روستا و شهرداری ها و به صورت کلی پرداخته شده است اما معالوصف در رابطه با موضوع مذکور کتاب و یا رساله مستقلی به نگارش در نیامده است در نتیجه بازشناساندن نظارت مقامات مرکزی بر نهادهای محلی با توجه به اصول مردم سالای، قانون اساسی و قانون شوراها میباشد، بنابراین موضوع این پایان نامه بدیع و جدید میباشد.
1-5. اهداف تحقیق
با توجه به تازگی تشکیل نهادهای محلی در ایران به صورت نسبتاً فعال بازشناساندن نظارت مقامات مرکزی بر نهادهای محلی با توجه به اصول مردم سالای، قانون اساسی و قانون شوراها از اهداف این پژوهش میباشد.
1-6. روش تحقیق
روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است که بر اساس مطالعات کتابخانهای صورت گرفته است. در واقع با بهره گرفتن از اطلاعات جمع آوری شده از کتب و مقالات چاپی و مصوبات دولت و وزارت کشور ضمن ارائه وضعیت موجود به تحلیل آن پرداخته شده و در نهایت ضمن نقد سعی در ارائه راهکار در مورد نظارت نهادهای مرکزی بر نهادهای محلی میباشد.
[سه شنبه 1400-05-05] [ 12:20:00 ق.ظ ]
|