مقایسه مجمع تشخیص مصلحت نظام با مصالح مرسله اهل سنت در فقه و حقوق ایران |
که طرح تفصیلی پژوهش است، این پژوهش در قالب چهار فصل سازماندهی می شود. فصل اول به کلیات و مفاهیم می پردازد.
فصل دوم به بررسی مصالح مرسله، و فصل سوم مجمع تشخیص مصلحت نظام را مورد بررسی قرار می دهد و در فصل چهارم به مقایسه فصول دوم و سوم و نتیجه تحقیق خواهیم پرداخت.
1-9- مفاهیم:
اگر معنای واژه هایی را که به کار می بریم به دقت و وضوح ندانیم، نمی توانیم درباره هیچ چیز به نحو سودمندی بحث کنیم. بیشتر مباحث بیهوده ای که همه وقت مان را بر سر آن ضایع می کنیم، عمدتاً معلول این واقعیت است که هر کدام مان نزد خود معانی مبهمی از الفاظی که به کار می بریم، در نظر داریم و فرض را بر این قرار می دهیم که مخالفان ما نیز آن واژه ها را به همان معانی به کار می برند. اگر از ابتدا الفاظ را تعریف کنیم، بحث هایمان به مراتب سودمندتر خواهد بود.(پوپر، 1366، 2/ 667)
همان گونه که پوپر در فقره فوق علت مباحث بیهوده و بی نتیجه را ابهام مفاهیم و الفاظی می داند که دارای نقش محوری در تضارب آراء هستند، بنابراین، تعریف روشن مفاهیم و انتقال صحیح آن به مخاطب، موجب پیشگیری از اتلاف وقت و زمینه ساز مباحث سودمند خواهد بود. اگر چه ابهام و آشفتگی مفاهیم، ویژگی اغلب رشته های علوم اجتماعی است و این آشفتگی در کشور ما به دلایل مختلف ابعاد بیشتری دارد، اما با این وجود می توان با اجماع و قرارداد، و بر سر برداشت های مشترک از مفاهیم عمده در این رشته ها، جلوی بسیاری از مشکلات و پیامدهای این آشفتگی را گرفت.
چه بسا نزاع هایی که ریشه آن را می توان در این واقعیت و در نتیجه عدم درک متقابل طرفین در خصوص یک مفهوم رهگیری کرد، بویژه اگر عامل اختلاف، زبان، نیز بر ابهام مفاهیم افزوده شود.(حقیقت،ش24، 60 , 48)
به هر حال تلاش ما در این جا، تعریف و تبیین مفاهیم اصلی این پژوهش است که در حکم کلیدهای این نوشتار هستند. در تعریف مفاهیم، سعی شده تا تعاریف مطرح شده، از منابع معتبر نقل شود.
1-9-1- فقه سیاسی
آن قسمت از فقه که به اداره اجتماع، از قبیل امامت و ولایت و رهبری، نصب امرای ارتش، جمع آوری وجوهات شرعی، مالیات، جلوگیری از زشتی ها و منکرات، برگزاری مراسم هفتگی و یا سالانه و… اختصاص دارد را «فقه سیاسی» می نامیم، که یکی از شاخه های فقه است.
کلمه«سیاست» از ریشه«سوس و ساس که به معنی تأدیب و تربیت و سرپرستی امورات، گرفته شده است، البته به معنی تنظیم و سرپرستی جانداران نیز آمده است.
«سائس» که جمع«ساسه» است، شخص تادیب و تربیت کننده را می گویند و تعریف ساده آن چنین است:
«سیاست عبارت است از: همت گماشتن به اصلاح مردم با ارشاد و هدایت آنان به راهی که در دنیا و آخرت موجب رهایی و نجاتشان گردد.»( شکوری، 1377، 40, 41 ,74)
امام علی در رد تصور و پندار آنانی که گمان برده بودند معاویه از امام علی(ع) سیاستمدارتر و زیرک تر است می فرماید:«به خدا سوگند! معاویه هرگز از من زیرک تر و سیاستمدارتر نیست، اما او بر اساس«غَدرِ و فُجُور» عمل می کند و حلیه گری و نیرنگ در صحنه سیاست را جایز می شمارد، و اگر نبود زشتی و قباحت و کراهت غدر و نیرنگ، البته که من سیاستمدارترین مردم بودم، و لیکن هر غدر و حقه ای گناه و جزء فجور و هر گناهی نیز نافرمانی و کفر آور است، برای تمامی کسانی که اهل غدر و حلیه باشند در قیامت پرچمی است که با آن شناخته می شوند. به خدا سوگند ! من(همان گونه که در صحنه سیاست به کسی غدر و حیله نمی کنم) هرگز غافلگیر نمی گردم که درباره ام غدر و حیله کننده و مکر به کار ببرند و من هرگز در سختی و گرفتاری عاجز و ناتوان نمی شوم.»(سید رضی، 1387،200، 301)
این تفسیر و تعریف امام(ع) از سیاست و سیاستمداری، مبنای مکتب سیاسی اسلام را تشکیل می دهد.
بنابراین، معلوم گردید که مکتب سیاسی اسلام با شیوه مرسوم «دیپلماتیک» امروز دنیا سازگار نمی باشد، چرا که اساس آن بر دروغ و تزویر و نیرنگ و فریب و شیطنت و تروریسم رسمی استوار است لذا با توجه به مطالب مذکور، فقه سیاسی اسلام را به صورت زیر می توان تعریف کرد.
«فقه سیاسی اسلام، مجموعه قواعد و اصول فقهی و حقوقی است که عهده دار تنظیم روابط مسلمانان با خودشان و ملل دیگر عالم بر اساس مبانی قسط و عدل است که تحقق فلاح و آزادی و عدالت را فقط در سایه توحید، عملی داند.»
لذا فقه سیاسی عملاً دو بخش عمده پیدا می کند:
الف) اصول و قواعد مربوط به سیاست داخلی و تنظیم روابط درون جامعه اسلامی،
ب) اصول و قواعد مربوط به سیاست خارجی و تنظیم روابط بین الملل و جهانی اسلام.( شکوری، 1377، 76)
1-9-2- بررسی معنای لغوی و اصطلاحی مصلحت
مصلحت در لغت به معنای سود است و در برابر مفسده به کار برده می شود. (شرتونی، 1403، 1/656)
در لسان العرب آمده است: مصلحت بر وزن مفعله به معنای صلاح و حسن آمده است و مصلحت به معنای شایستگی است.(ابن منظور، 1408، 8/267)
دیگر کتب لغت نیز به همین منوال مفهوم مصلحت را توضیح داده اند: مصالح، جمع مصلحت به معنای نیکی ها است؛ یعنی، آنچه موجب آسایش و سود باشد، مصالح معاش و معاد به معنی چیزهایی است که خیر و مصلحت دنیا و آخرت با آن توأم است.(دهخدا، 1325، 12/541)
محقق حلی می گوید: مصلحت عبارت است از آنچه که با مقاصد انسان در امور دنیوی یا اخروی و یا هر دو، موافق بوده، و نتیجه آن به دست آوردن منفعت یا دفع ضرر می باشد.(محقق حلی، بی تا، 221)
در اصطلاح، مصلحت در معانی متعدد به کار رفته است.
صاحب جواهر می گوید:
از روایات و سخن فقهای امامیه فهمیده می شود که تمام احکام مربوط به معاملات و غیر آن برای تامین مصالح دنیوی و اخروی مردم، که عرفاً مصلحت و فایده نامیده می شوند، تشریع شده اند. (نجفی، 1404، 22/ 324)
طوفی می گوید: مصلحت در مورد هر چیزی مناسب ترین وضعی است که آن چیز با توجه به غرض وغایت خود می تواند داشته باشد. مثلاً مصلحت در شمشیر، تامین حداکثر کارایی آن در رزم و برندگی است.(طوفی، به نقل از موحد، 1350، 117,116)
بوطی می گوید: مصلحت در اصطلاح علمای دین اسلام عبارت است از منافعی که شارع و حکیم برای بندگانش لحاظ نموده است. این منافع به ترتیب اهمیت عبارت اند از: حفظ دین، جان، عقل، نسل و اموال آنان و منفعت عبارت است از: لذت یا وسیله آن و بر طرف کردن آلام یا وسیله رفع آلام.(بوطی، 1412، 27)
[1] .داود شیری و رامینی،« مصلحت در فقه اسلامی»، پایان نامه کارشناسی ارشد الهیات معارف اسلامی، مرکز تربیت مدرس، حوزه علمیه قم، 1375.
[2] محمد دهقانی،«مصلحت در فقه عامه و امامیه»، رساله دکتری حقوق خصوصی، دانشگاه تهران، 1382.
[3] . محسن برهانی،« مبانی مصلحت در حقوق کیفری»، دانشگاه قم، 1379.
[4] . محمد صادق« شریعتی بررسی فقهی و حقوق مجمع تشخیص مصلحت نظام»دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1380.
[سه شنبه 1400-05-05] [ 07:48:00 ق.ظ ]
|