• بیان مسأله

ناتوانی­ های یادگیری را اولین بار ساموئل کرک در سال 1963، برای توصیف گروهی از کودکان که در تحول زبان، گفتار، خواندن مهارت­ های ارتباطی دچار اختلال بودند پیشنهاد کرد و با این تعریف، کودکان معلول و از نظر حواس (مانند نابینایی و عقب ماندگی عمومی) را از کودکان ناتوان یادگیری گروه جدا کرد (مک شین و داکرال[4]، 1380).

ناتوانی­ های یادگیری این گونه هم تعریف شده ­اند: اختلال در یک یا چند فرایند روان­شناختی پایه كه در فهم یا به كارگیری زبان، صحبت كردن و نوشتن دخالت دارند. این اختلال ممكن است خود را به صورت نقص در توانایی گوش كردن، فكر كردن، صحبت كردن، خواندن، نوشتن، هجی كردن یا عملیات ریاضی نشان دهد. این اصطلاح وضعیت­هایی چون ضعف­های ادراكی، آسیب مغزی، نارساكنشی جزئی مغز، نارساخوانی و زبان پریشی تحولی را شامل می­ شود، ولی مشكلات یادگیری ناشی از ضعف بینایی، شنوایی، حركتی، عقب ماندگی ذهنی، اختلال هیجانی یا شرایط نامساعد محیطی، فرهنگی و اقتصادی را در بر نمی­گیرد (لرنر[5]، 1992).

بسیاری از نظریه‌پردازان یادگیری معتقدند كه سبك یادگیری باید با سبك آموزش منطبق باشد تا حداكثر موفقیت در یادگیرندگان بدست آید (باستابل[7]، 2006). به اعتقاد کلب، در شیوه­ تجربه­ عینی، یادگیرنده بر احساسات خود متكی است و بیشتر از راه شهود یاد می­گیرد و نسبت به امور انعطاف پذیری ندارد. افراد برخوردار از شیوه­ مشاهده­ تأملی اطلاعات را از زوایای مختلف بررسی کرده، و از طریق ادراك یاد می­گیرند. در شیوه­ مفهوم سازی انتزاعی یادگیری از طریق تفكر منطقی صورت می­گیرد و در شیوه­ آزمایشگری فعال، فرد از طریق انجام دادن كارها موفق به كسب یادگیری می­ شود. از تركیب دو به دوی این چهار شیوه­ یادگیری چهار سبك یادگیری ایجاد می­ شود كه عبارتند از سبك یادگیری واگرا[8] (از تركیب تجربه­ عینی و مشاهده­ تأملی بدست می­آید)، سبك یادگیری جذب كننده[9] (از تركیب مشاهده­ تآملی ومفهوم­سازی انتزاعی بدست می­آید)، سبك یادگیری همگرا[10] (از تركیب مفهوم­سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال بدست می­آید)، و نهایتاً سبك یادگیری انطباق یابنده[11] (از تركیب آزمایشگری فعٌال و تجربه­ عینی بدست می­آید).

حجم عظیمی از تحقیقات نشان از آن دارد كه یكی از دلایل عمده­ی اُفت تحصیلی عدم همخوانی سبك­های یادگیری همچنین سبک تفکر ترجیحی یادگیرندگان با شیوه ­های تدریس و روش­های ارائه­ محتوای آموزشی توسط یاد دهندگان و برنامه­ ریزان آموزشی می­باشد (انتویسل، 1981؛ هانت، ایگل و كیچن، 2004؛ فلدرواسپورلین، 2005 مور[19]، 2007 ).

لذا ما در این پژوهش در صدد پاسخ به این سوال کلی مقایسه تسلط ربع­های مغزی و سبک­های یادگیری دانش ­آموزان عادی و ناتوانی یادگیری هستیم.

  • سؤالات پژوهشی

سؤال اصلی: آیا بین تسلط ربع­های مغزی و سبک­های یادگیری دانش ­آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟

سؤالات فرعی:

1- آیا دانش ­آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی A تفاوت دارند؟

2- آیا دانش ­آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی  B تفاوت دارند؟

3- آیا دانش ­آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی C تفاوت دارند؟

4- آیا دانش ­آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی D تفاوت دارند؟

5- آیا بین سبک­ همگرا یادگیری دانش ­آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟

6- آیا بین سبک­ واگرا یادگیری دانش ­آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟

پایان نامه

 

7- آیا بین سبک­ جذب کننده یادگیری دانش ­آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟

8- آیا بین سبک­ انطباق دهنده یادگیری دانش ­آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟

1-4- اهداف پژوهش:

هدف اصلی: مقایسه­ تسلط ربع­های مغزی و سبک­های یادگیری دانش ­آموزان عادی و ناتوان یادگیری.

اهداف فرعی:

1- مقایسه­ دانش ­آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی A.

2- مقایسه­ دانش ­آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی B.

3- مقایسه­ دانش ­آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی C.

4- مقایسه­ دانش ­آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی D.

5- مقایسه سبک­ یادگیری همگرا دانش ­آموزان عادی و ناتوان یادگیری

6- مقایسه سبک­ یادگیری واگرا دانش ­آموزان عادی و ناتوان یادگیری

7- مقایسه سبک­ یادگیری جذب کننده دانش ­آموزان عادی و ناتوان یادگیری

8- مقایسه سبک­ یادگیری انطباق دهنده یادگیری دانش ­آموزان عادی و ناتوان یادگیری

1-5- ضرورت و اهمّیت پژوهش:

متأسفانه هر ساله تعداد زیادی از كودكانی كه نارسایی­های آموزشی دارند، به علت عدم دسترسی به كمك مناسب و اینكه مشكلات آموزشی آنها به خوبی شناخته نشده است، مورد درمان قرار نمی­گیرند و محكوم هستند كه بصورت نوآموز شكست خورده درآیند. تعداد زیادی از در مسایل درسی، مدرسه و آموزش دارای مشكل (LD[20]) این كودكان، به دلیل اختلال یادگیری می­باشند. یکی از مشکلات دانش ­آموزان دچار ناتوانی­ های یادگیری عصب روانشناختی/ تحولی، کارکردهای اجرایی و توجه است (سیدمن[21]، 2006). که از جمله توانایی­های مورد نیاز کودکان، در زمینه یادگیری دروس مدرسه است (کرک و همکاران، 2006). همچنین این دانش ­آموزان در كاركردهای حافظه مثلاً، نقص در حافظة كوتاه مدت و حافظةكاری و نقص خفیف در رمزگردانی و راهبردهای شناختی و فراشناختی اختلال دارند و به همین دلیل نیز در مورد حافظة این کودكان تحقیقات بسیاری شده است، هرچند این تحقیقات هنوز به یک دیدگاه جامع نرسیده ­اند.

 ناتوانی یادگیری به دلایل گوناگونی مورد توجه دانشمندان و پژوهشگران قرارگرفته است. نخست آنکه این که اولین یا دومین فراوان را در دوران کودکی ونوجوانی داراست (شیوع 2 تا 20 درصد)، برای بسیاری از دانش ­آموزان مشکل قابل توجهی ایجاد می­ کند و دیگر اینکه بر عملکرد شناختی، اجتماعی، هیجانی، خانوادگی آنان و سپس در بزرگسالی بر عملکرد شغلی و زناشویی آنها تأثیر می­گذارد و در نهایت به طور کلی باعث افت عملکرد تحصیلی و سطح کیفیت زندگی آنها می­ شود. ناتوانی یادگیری تنها به افت تحصیلی و اتلاف بودجه پایان نمی­پذیرد، بلكه به سرزنش، تحقیر از جانب سایر دانش ­آموزان، به وجود آمدن خود باوری ضعیف و كاهش عزت نفس آنها می­انجامد و سلامت روانشان را به مخاطره می­اندازد. این مشكلات از دانش ­آموز و مدرسه به خانه و خانواده نیز راه می­یابد و اضطراب و نا خوشنودی را در هر فضای زندگی گسترش می­دهد. حاصل این امر، آسیبی است كه به بهداشت روانی فرد، خانواده و جامعه وارد می شود. تأثیر منفی این ناتوانی یادگیری برجنبه­ های مختلف زندگی فرد اعم از وضعیت تحصیلی، شغلی، زندگی اجتماعی روابط بین فردی، و کندی یادگیری ومهارت­ های حل مسئله پایین می­باشد (پاری[22] و همکاران، 2002). شناسایی سبک یادگیری دانش ­آموزان ناتوانی یادگیری و همچنین تسلط ربع مغزی آنان و اینکه این دانش ­آموزان از چه نوع سبک یادگیری برای یادگیری مطالب استفاده می­ کنند و در جریان یادگیری از کدامین ربع مغزی استفاده می­ کنند، خود تا حدودی می ­تواند معلمان را در نحوه­ تدریس صحیح این دانش ­آموزان یاری نماید. با توجه به شیوع بالا و عوارض زیاد ناتوانی یادگیری در دانش ­آموزان لازم است که توجه ویژه­ای به ناتوانی یادگیری شود. همچنین فقدان پژوهش در زمینۀ تسلط ربع­های مغزی در دانش ­آموزان ناتوانی یادگیری و عادی موجب سخت­تر شدن کار می­ شود در اختیار گذاشتن نتایج این پژوهش در محیط­های مدرسه و مشاوره­ای، فراهم سازی زمینه­ای برای تحقیقات بعدی از دلایل انجام این پژوهش می­باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت