تعامل و تقابل نظام دولت- ملت با امتسازی در بستر جهانی شدن |
1-1 شرح و بیان مسئله پژوهشی
جهانی شدن از جمله مسائل مهم جهان حاضر است که ابعاد گوناگون فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی دارد. این پدیده، بسیاری از دانشمندان را به تفکر پیرامون خود واداشته و هریک از آنها تلاش کرده اند تفسیر وتبیین علمی از این روند ارائه دهند. در سالهای اخیر اندیشمندان بسیاری از این مفهوم به شکل گسترده استفاده کرده وآن را مفهومی کلیدی نه تنها در علوم سیاسی یا روابط بین الملل بلکه در کل علوم اجتماعی می دانند. برای نمونه مالکوم واترزجهانی شدن را مهمترین موضوع ومفهوم دهه 1990قلمداد می کند که نشان دهنده گذار جامعه انسانی به هزاره سوم است.( واترز، 1379: 9) جهانی شدن هر چند به تازگی به شیوهای نوین مطرح شده است، چیز تازهای نیست و سابقهای بس طولانی دارد؛ به گونهای که از نظر رابرتسون نیز فرایند کلی جهانی شدن دستکم به پیدایش دینهای جهانی در بیش از دو هزار سال پیش می رسد ( رابرتسون، 1385: 31). نویسندگان و صاحب نظرانی مانند مزروعی نیز نخستین نشانههای فرایند جهانی شدن را در تمدن اسلامی و شرق باستان شناسایی میکنند( گل محمدی ، 1386 : 23). فرایند جهانی شدن و ریشههای آن در نوع سنتی با ادیان جهانی مخصوصاً اسلام آغاز گردید و تا آغاز دوره رنسانس ادامه داشت. از این تاریخ به بعد، نوعی دیگر از جهانی شدن که میتوان از آن به جهانی شدن مدرن و یا به تعبیر «شولت»، جهانی شدن سکولار یاد کرد، آغاز شد(شولت،1382: 73).
نکته مهم دیگر درباره ماهیت این فرایند، پروسهای پروژهای و یا ترکیبی بودن آن است. عدهای ماهیت آن را یک فرایند طبیعی و برخاسته از جوامع پسا صنعتی غرب میدانند(سجادی ، 1387: 31) و آن را یک پروسه طبیعی قلمداد میکنند. در دیدگاه دیگر، جهانی شدن امر تصنّعی و هدایت شده است که غرب، آن را در راستای خواستها و منافع خویش تعقیب و هدایت می کند( سجادی ، 1387: 31). از این رو آن را یک پروژه کاملاً غربی برای استعمار دیگران میدانند. در نگرش سوم که مورد نظر این پایان نامه است، جهانی شدن، پدیدهای مرکب از هر دو جنبه پروسهای و پروژهای میباشد. بر این مبنا، این پدیده مانند هر پدیده دیگر فرصتها و چالشهایی را به وجود میآورد. لذا جهانی شدن در کنار چالشها، فرصتهایی نیز ایجاد نموده است که در این پایان نامه به فرصتهای جهانی شدن برای امت سازی پرداخته خواهد شد.
یکی از نتایج اساسی جهانی شدن، برداشتن فاصلههاست: افزایش فزاینده اطلاعات و رسانههای گروهی، مفهوم مرز در واحدهای سنتی همچون، دولت ـ ملت را بیاثر میسازد و مرزهای جغرافیایی، جای خود را به مرزهایی با تواناییهای اطلاعاتی میدهد. با روند جهانی شدن، عمل سیاسی نیز جهانی میشود( لسناف ،1385: 220). در این
وضعیت، در کنار تهدیدها و پیآمدهای سوء جهانی شدن، به دلیل طرح فرا جامعه[1] ظرفیتها و قابلیتهایی نیز برای جهانی شدن واقعی و مورد نظر ادیان فراهم می شود(قوام ،1382: 361 ).
جهانیشدن، با پشت سر گذاشتن و در نوردیدن مرزهای جغرافیایی ملی در مناسبات و روابط فرهنگی، سیاسی، اجتماعی منجر به نزدیکتر شدن مسلمانان در ورای ملّیت و قومیت آنان میشود و فنآوری نوین ارتباطی و اطلاعاتی از جمله «اینترنت»، امکان تغییر و تحول در باورها، ارزشها فراهم نموده و در نتیجه، تصویر ذهنی مخاطبین را در حد بالایی افزایش داده است(افروغ 1387 : 40) و این مسئله به این معناست که جهانی شدن باعث تضعیف بنیانهای دولت- ملت و شکل گیری افق های جدیدی برای امت سازی شده است.
کمرنگ شدن نقش قومیت وملیت میتواند ذهنیت مسلمانان را فراتر از جامعه ملّی به سمت ایجاد تصویری مثبت از زیست مشترک، سرنوشت و آینده مشترک سوق دهد و محیط ذهنی ـ روانی بسیار خوبی ایجاد کند تا زمینه ساز انسجام اسلامی شود ودر نتیجه نوعی امت سازی رخ دهد.
بر اساس آنچه واترز گفته است، جهانی شدن، فرایندی است که در آن قید و بندهای جغرافیایی که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده است، از بین میرود و مردم به طور فزایندهای از کاهش این قید و بندها آگاه میشوند. کاهش قید و بندهای جغرافیایی، منجر به کمرنگتر شدن تصویر مثبت ناسیونالیستی در بین مسلمانان میشود و زمینههای واگرایی ناشی از ناسیونالیسم را کم میکند. همچنین تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات، فرصتی است که تصاویر ذهنی غیر واقعی متقابل بین نخبگان حاکم بر کشورهای اسلامی را کاهش و آنان را به سمت نگرش واقعبینانهتر از یکدیگر سوق دهد. این وسایل در دوره ما قبل اخیر جهانی شدن، بیشتر در اختیار قدرتهای بزرگ بود که بر اساس منافع خود به اختلاف بین حاکمان کشورهای مسلمان و منفیسازی بین آنها اقدام مینمودند. از طرفی اکثر قریب به اتفاق دول کنونی ممالک اسلامی بر پایه الگوی “دولت – ملت ” غرب بنا نهاده شده است و با خاصیت سکولار یا نیمه سکولار و غیر مردمی و انحصاری خود هرگونه پیوستگی و وحدت را از روزنه منافع ملی و طایفهای و قومی و از دیدگاه فلسفه سیاسی مسلط امروز غرب و سیستم حاکم بر جهان آن مینگرند. بحران مشروعیت سیاسی در ممالک و دنیای اسلام در عصر حاضر در تغییر وتحولات وارده به الگوی دولت – ملت نیست بلکه در اصل وجود وتعارض با چنین نظامی است(مولانا، 1388 : 117). در بسیاری از کشورهای اسلامی فاصله میان مردم وجامعه و دولتهای حاکم بر سرزمین های اسلامی در حال افزایش است. از طرفی اسلامگرایان( امت اسلامی ) تنها جامعه و گروهی هستند که به طور جدی خواستار یک نظام فرامرزی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میباشند. امتسازی به گونه ای در واکنش به جریان جهانشمولی اقتصادی، فرهنگی و تکنولوژی امروزی که ادامه سلطه گرایی گذشته است شکل میگیرد و با اتحادو وحدت و شناخت واقعیت به جای واکنشهای آنی و پروژه های پراکنده و متفرقه و تزئینی که این روزها اغلب از طرف برخی از دولتها و ممالک اسلامی دیده می شود، مأموریت تاریخی خود را انجام داده و با درایت کامل مدلولات فکری و عملی خود را در چارچوب جهانشمولی اسلام به دنیا ارائه خواهد کرد. همانگونه که ملت سازی و فراهم کردن زمینه برای ایجاد دولت ملی پروسه چندان آسانی نبوده است، امتسازی نیز آسان نخواهد بود.
[1] Post – society
[سه شنبه 1400-05-05] [ 06:03:00 ق.ظ ]
|