دوران حاضر برای کسانی که با خدمات علم اطلاعات و دانش­شناسی درگیر هستند، دوران آرامی نیست. ما کتابداران در این زمان که تغییرات اجتماعی بر استفاده­کنندگان و سازمان­های ­مرتبط با علم اطلاعات و دانش­شناسی تأثیرگذار است و در حقیقت رشته علم اطلاعات و دانش­شناسی­ را دگرگون می­ کند، دچار هیجان و دلهره هستیم. مجبوریم با خلاقیت، تطبیق­پذیری و انعطاف­پذیری مصممانه به این تغییرات واکنش نشان دهیم.

امروزه دیوارهای کتابخانه ­ها و مراکز اطلاع­رسانی برداشته شده، مرزهای اطلاعاتی آن­ها از میان رفته و یا در حال کم رنگ شدن است. محیط اطلاعاتی به مدد فناوری­های نوین گسترش یافته و دسترسی بالقوه­ی انسان به اطلاعات فارغ از محدودیت­های مکانی و زمانی به راحتی امکان پذیر شده است. بنابراین کتابخانه ­های کنونی باید محل تلاقی نیاز­های استفاده­کنندگان و انبوه اطلاعات پایگاه­ها باشند و کتابداران باید خود را برای رویارویی با حجم عظیمی از اطلاعات و طیف وسیعی از نیازها و خواسته ­ها آماده  و با به خدمت گرفتن ابزار­های مناسب و بهبود سازوکارهای اطلاع­ یابی و اطلاع­رسانی، خود به رشد جوامع انسانی کمک کنند (جمالی، 1385، ص 4). برای رسیدن به این منظور و خدمات­رسانی باید نیروی انسانی شاغل در کتابخانه ­ها از لحاظ کمی و کیفی پاسخگوی نیازهای مراجعان باشد و این در شرایط کنونی تنها زمانی به صورت مؤثر اتفاق می­افتد که نظام آموزشی، کتابدارانی متخصص و ماهر برای بهره­رسانی به جامعه­ اطلاعات محور تربیت کند.

با توجه به شرایط جدید و با پذیرفتن این نکته که هنوز هم تولید دانش تخصصی از وظایف دانشگاه است، و به این دلیل که  کتابداران باید بتوانند در دنیای رقابتی امروز حضوری مستمر و حرفه­ای داشته باشند ضروری است که نظام آموزشی به آموزش مبتنی بر شایستگی[1] دانشجویان علم اطلاعات و دانش­شناسی اهتمام ورزد. یکی از ابعاد آموزش مبتنی بر شایستگی این­ است که کتابداران با داشتن شایستگی­های تخصصی[2] اثر بخش، قادر باشند تا نقش حرفه­ای خود را در جامعه و هم­چنین سازمان­های خود بهتر ایفا نمایند.

 با نگاهی به ادبیات رایج در توسعه منابع انسانی اصطلاح مدل یا الگوی شایستگی  برای مشاغل و حرف مختلف به کرات دیده می­ شود. برای مثال، الگوی شایستگی مدیران، الگوی شایستگی پزشکان، الگوی شایستگی مهندسان و در نهایت الگوی شایستگی کتابداران.

ارزیابی مبتنی بر شایستگی­ها برای انتخاب، انتصاب و ارتقا منابع انسانی و همچنین توسعه و برنامه­ ریزی آموزشی نتایج قابل ملاحظه­ای دارد و از آن­جا که نقطه­ی آغاز ارزیابی، شایستگی است؛ دقت و جامعیت در تعریف شایستگی­ها و طراحی مدل شایستگی از مهم­ترین عوامل اعتبار ارزیابی می­باشد.  بنابراین برای کسب اعتبار در الگوی شایستگی مورد نظر برای کتابداران، پژوهش حاضر سعی دارد که از نظریه کوانتومی اطلاعات [3]که نظریه­ای بر گرفته از نظریه فیزیک کوانتوم است برای تدوین الگوی شایستگی­های تخصصی مورد نیاز کارشناسان علم اطلاعات و دانش­شناسی استفاده و در نهایت، الگوی تدوین شده در جامعه مورد نظر سنجش شود.

  یکی از اصول فیزیک کوانتوم، اصل دوگانگی موجی/ ذره­ای است که با بهره گرفتن از آن می­توان چنین برداشتی را برای ذرات اطلاعاتی ارائه نمود. اطلاعات همانند موج/ ذره پدیده­ای دو نقشی است که هم دارای نقش موجی (اطلاعات بالقوه) و هم نقش ذره­ای (اطلاعات بالفعل یا فعال) است. که این اطلاعات هرگاه مورد مشاهده، خواندن و یا اندازه ­گیری قرار نگیرد حالت موج گونه دارد که نه قابل اندازه ­گیری است نه دریافت. هنگامی که اقدام به سنجش، خواندن یا مشاهده­ آن کنیم به حالت ایستا و قابل شناخت و دریافت در می ­آید (حری، 1385، ص 116).

 

1-2. بیان مسئله

کتابخانه ­ها و مراکز اطلاع­رسانی که جلوه­گاه عملکرد نیروی انسانی رشته­­ی علم اطلاعات و دانش­شناسی است با نیروی انسانی شایسته قوام می­یابد و فقدان چنین نیرویی به فروکاهی چنین جلوه­گاهی می­انجامد. منابع و متون خفته را نیروی انسانی، پویایی و حیات می­بخشد و کتابخانه را به کانون برخورد با تعامل اندیشه­ های خاموش و به ظاهر منفعل تبدیل می­ کند محل تربیت و پرورش چنین نیروهایی مراکز آموزشی ذی­ربط است (حری، 1388، ص 5).

آموزش رسمی علم اطلاعات و دانش­شناسی از آغاز شکل­ گیری آن در ایران از سال 1345 ه.ش تاکنون با فراز و نشیب­های فراوانی روبرو بوده است. ایستایی برنامه­­ی درسی رشته علم اطلاعات و دانش­شناسی، هم­خوان نبودن شیوه ­های کنونی بامحیط کار، نبودن رابطه­­ی علمی سازمان یافته بین گروه­ های آموزشی از یک طرف و با بازار کار از طرف دیگر، تخصصی نبودن و رویکرد سنتی و غیر روزآمد برنامه­ی درسی از جمله مشکلات نظام آموزشی رشته علم اطلاعات و دانش­شناسی است که حاصل آن، فارغ التحصیلان بی­انگیزه، بی­مهارت و فاقد نوآوری در حرفه می­باشد (بیگدلی و آبام، 1382، ص 60)

همه مشکلات فوق و البته میل به توسعه علمی و ورود به عرصه ­های جدید علم و دانش از یک سو و هماهنگی با تحولات فناوری از سوی دیگر، سبب شده که در چند دهه اخیر تلاش­ های بسیاری درباره آموزش علم اطلاعات و دانش­شناسی و ضرورت بازنگری و هماهنگ­سازی محتوای رشته با نیاز­های در حال تغییر جامعه­ اطلاعاتی در کشور انجام گیرد، و هریک از پژوهشگران از زوایای گوناگونی به اظهار نظر درباره تغییر نام و محتوای رشته و لزوم حذف یا افزودن برخی از درس­ها به برنامه­ی آموزشی پرداخته­اند (فتاحی، 1379؛ حیدری، 1389، 1390؛ غیوری، 1388).

پیشنهاد­های ارائه شده، نشان­ دهنده لزوم نگاهی جدید به آموزش و محتوای آموزشی رشته علم اطلاعات و دانش­شناسی است و همان­طور که فرج­پهلو (1390، ص 32) اشاره می­ کند قضاوت در مورد چشم­انداز آینده­ی رشته علم اطلاعات و دانش­شناسی بدون شناخت عناصر آن و عوامل مؤثر بر آن امکان پذیر نیست. البته خلاء­های موجود در برنامه درسی حوزه­ علم اطلاعات و دانش­شناسی به ارائه­ راه­کارهایی برای بخش­های مغفول مانده در این برنامه ارائه می­دهد، امّا مبتنی بر اصول بنیادین و چارچوب نظام­مند و پویا نیستند. 

نظریه شایستگی کانونی از جمله نظریه ­های مطرح در زمینه آموزش و آینده نظام آموزشی است که با کمک آن می­توان مبانی و الگو­های نظری آموزشی را که متناسب با حوزه های علم اطلاعات و دانش­شناسی است شناسایی و پیاده­سازی کرد (حیدری1390، ص 73).

الگوی شایستگی مفهوم نسبتاً جدیدی است که بسیاری از انتظارات مورد توجه صاحب­نظران را در خود جای می­دهد. در الگوی شایستگی، شایستگی به دو مقوله­ی عمومی وتخصصی تقسیم

مقالات و پایان نامه ارشد
پایان نامه و مقاله

 

می­شوند. شایستگی­های عمومی به صورت پایه­ای برای تمام افراد جامعه و به خصوص جامعه­ اطلاعاتی و معرفتی لازم و ضروری است و شایستگی­های تخصصی مربوط به یک حوزه­ تخصصی خاص می­باشد. شایستگی­های تخصصی مواردی است که از درون شرح شغل­های مرسوم سازمان­ها قابل استخراج و با دوره­ های آموزشی قابل بهبود می­باشد. در تکمیل الگوی شایستگی کتابداران ناگزیر به شناسایی شایستگی­های تخصصی کتابداران می­باشیم زیرا شایستگی­های عمومی این الگو توسط گرایی تکمیل شده است (گرایی، 1390).

 از آنجایی که برای شناسایی شایستگی­های کانونی تخصصی در هر رشته و حوزه­ تخصصی شناخت ابعاد و چارچوب­های اصلی و فرعی شکل دهنده آن رشته الزامی است. بنابراین در رشته علم اطلاعات و دانش­شناسی نیز بدون شناخت عناصر رشته و عوامل مؤثر برآن امکان تدوین الگوی مورد نظر محقق نخواهد شد. لاجرم در این پژوهش به رشته علم اطلاعات و دانش­شناسی بر اساس اصل موج / ذره که یکی از اصول نظریه کوانتومی اطلاعات است نگریسته می­ شود که حاصل آن ایجاد دو نگاه فرایندی و ذره­ای به علم اطلاعات و دانش­شناسی است.

با نگاهی فرایندی (موجی) به فرایند اطلاعات می­توان چنین تفسیر کرد که اطلاعات از تولید تا استفاده چرخه­ای را طی می­ کند که این چرخه همانند ذرات اتمی در حالت موجی قابل سنجش و اندازه ­گیری نمی ­باشد. و از آنجایی که برای ارزیابی شایستگی­های تخصصی کتابداران باید معیاری را در نظر گرفت که قابل اندازه ­گیری باشد می­توان به اطلاعات و چرخه­ای که طی می­ کند با نگاه ذره­ای نگریست بدین گونه که با شناسایی مؤلفه­ های مهم رشته علم اطلاعات و دانش­شناسی که به نوبه­ی خود چیزی جز اجزاء تشکیل دهندۀ چرخه­ی فوق­الذکر نمی­باشند، قادر به شناسایی چارچوب رشته علم اطلاعات و دانش­شناسی هستیم که پیامد آن، شناخت شایستگی­های مورد نیاز کتابداران و در نهایت تدوین الگوی مورد نظر است.

 

1-3. اهمیت و ضرورت پژوهش

مروری بر پژوهش­های پیشین نشان می­دهد که کار منسجم و جامعی به منظور تدوین شایستگی­های کانونی کتابداران در سطح تخصصی درقالب یک الگوی منسجم و شناسایی مؤلفه­ های آن در ایران صورت نگرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش می ­تواند در ارزیابی میزان توجه به اولویت­های آموزشی علم اطلاعات و دانش­شناسی در جامعه­ اطلاعاتی و سنجش میزان اثربخشی برنامه­ی درسی علم اطلاعات و دانش­شناسی در پروراندن شایستگی­های کانونی تخصصی میان دانشجویان به کار ­رود.

پژوهش حاضر از دو بعد توسعه­ نظر و نظریه پردازی در علم اطلاعات و دانش­شناسی و دیگری به کار گیری و عمل به یافته­ های آن حائز اهمیت است. که می ­تواند مورد توجه همه دست­اندرکاران آموزش علم اطلاعات و دانش­شناسی قرار گیرد. الگوی شایستگی می ­تواند در حوزه های مختلف نظام آموزشی از جمله مدیریت آموزشی، برنامه­ ریزی درسی، جذب دانشجو و ارزشیابی در سطوح متفاوت آن کاربرد داشته باشد و به عبارت دیگر، کل فرایند طراحی تا ارزیابی یک نظام آموزشی را می­توان بر مبنای الگوی شایستگی پایه­گذاری کرد (فیض و بهادرنژاد، 1389، ص 38).

1-4. اهداف پژوهش

1-4-1. هدف اصلی

هدف اصلی این پژوهش تدوین الگوی شایستگی­های کانونی تخصصی دانشجویان کارشناسی علم اطلاعات و دانش­شناسی و سنجش آن در میان دانشجویان کارشناسی این رشته در دانشگاه­ های تهران، شهید چمران اهواز، شیراز و فردوسی مشهد می­باشد.

1-4-2. اهداف ویژه­

  1. شناسایی و تدوین الگوی شایستگی­های کانونی تخصصی مورد انتظار، از دانشجویان دوره­ کارشناسی علم اطلاعات و دانش­شناسی.
  2. سنجش میزان برخورداری دانشجویان دوره­ کارشناسی علم اطلاعات و دانش­شناسی دانشگاه­ های تهران، شهید چمران، شیراز و فردوسی از شایستگی­های کانونی تخصصی مورد انتظار.
  3. مقایسه­ بین شایستگی­های کانونی تخصصی دانشجویان دوره­ کارشناسی دانشگاه­ های تهران، شهید چمران، شیراز و فردوسی و نمره معدل آن ها.

1-5. پرسش­های  پژوهش

  1. الگوی شایستگی­های کانونی تخصصی مورد انتظار از دانشجویان دوره­ کارشناسی علم اطلاعات و دانش­شناسی کدام است؟
  2. میزان برخورداری دانشجویان دوره­ کارشناسی علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه­ های تهران، شهید چمران، شیراز و فردوسی از شایستگی­های کانونی تخصصی مورد انتظار تا چه حد است؟
  3. سطح شایستگی­های کانونی تخصصی دانشجویان دوره­ کارشناسی دانشگاه­ های تهران، شهید چمران، شیراز و فردوسی مشهد و نمره معدل آن ها، در مقایسه با هم چگونه­ است؟

6-1.تعاریف عملیاتی پژوهش

شایستگی کانونی تخصصی: شایستگی کانونی تخصصی دانشجویان دوره­ کارشناسی علم اطلاعات و دانش­شناسی دانشگاه­ های تهران، شهید چمران اهواز، شیراز و فردوسی مشهد، عبارت از مهارت­ های علمی و فنی ویژه­ی کتابداران است که به منظور عملکرد  موفقیت­آمیز در شغل مشخص شان باید از طریق آموزش در طول دوران تحصیل به آنها آموخته شود.

دانشجویان علم اطلاعات و دانش­شناسی: منظور آن دسته از دانشجویان دوره­ کارشناسی علم اطلاعات ودانش­شناسی دانشگاه­ های تهران، شهید چمران اهواز، شیراز و فردوسی مشهد می­باشد، که در سال تحصیلی 1393-1392 در سال سوم و چهارم مشغول به تحصیل می­باشند.

  1. 1. Cometency – based training
  2. Specialized Competencies

3.Quantum Information Theory

  1. Higher education
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت