تاثیر پارامترهای سن و سابقه ی بازنشستگی بر منابع |
در این پژوهش ما در پی بررسی تاثیر پارامترهای سن و سابقهی بازنشستگی بر وضعیت منابع و مصارف صندوق تأمین اجتماعی هستیم.
۱- ۲ بیان مسئله
به گفتهی زاهدی اصل (1381) انسان در مسیر زندگی خود با حوادث، اتفاقات و پدیدههایی روبرو میشود که بخشی از آن مربوط به طبیعت انسانی و بخش دیگر مربوط به حوادث طبیعی، عملکرد نظامهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و یا عملکرد افراد است. این حوادث و پدیدهها از عمدهترین عوامل برهمزننده امنیت انسانیاند و نیاز به امنیت و جستجوی بی وقفه آنها همواره یکی از خصوصیتهای ذاتی بشر بوده است. سیاستهای مربوط به نظام تأمین اجتماعی که پدیده بازنشستگی یکی از مهمترین ابعاد آن است، از اصولیترین و موثرترین روشهای تحقق امنیت انسانی است.
به گفتهی واکر و مالتبی (2003)، موضوع سالمندان همیشه تمرکز اصلی در سیاستهای اجتماعی است و از آنجا که جامعه ما نیز با توجه به افزایش امید به زندگی، پیشرفت در ارائه خدمات بهداشتی و سیاستهای کنترل جمعیت، یک جامعه در حال سالمند شدن است، اهمیت و توجه به این موضوع هرروز افزایش مییابد.
از نظر بهزادی(1387)، به طور کلی در صندوقهای تأمین اجتماعی میتوان سه نوع اصلاح را در نظر گرفت: 1) اصلاحات سیستمی، 2) اصلاحات ساختاری و 3) اصلاحات پارامتریک.
به گفتهی بهزادی (1387)، اصلاح سیستمی بنیادیترین نوع اصلاح در صندوقهای بازنشستگی تأمین اجتماعی است و به منزله یک انقلاب در نظام بازنشستگی تلقی میشود. این نوع اصلاحات را میتوان در یک دوره بلند مدت انجام داد و پیششرطها و الزامات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خاصی دارد که اگر این پیششرطها تحقق نیابد، دست زدن به این نوع اصلاحات کار خطرناکی است و کشور را با بحران روبرو میکند. درباره اصلاحات سیستمی به طور مختصر میتوان گفت که سیستمهای صندوق تأمین اجتماعی رایج در دنیا در زمینه افراد شامل دو نوع «مزایای معین [1]» و «مشارکت معین[2]» است که به ترتیب به آنها مختصراً «DB» و «DC» گفته میشود. تقریباً در اغلب کشورهای دنیا، از جمله کشور ما، سیستم صندوق تأمین اجتماعی از نوع مزایای معین «DB» است. تغییر این سیستم از DB به DC نیاز به اصلاحات زیربنایی و اساسی دارد که معمولاً در طول دو تا سه دهه میتواند به نتیجه برسد.
نوع دوم، اصلاحات ساختاری است. به گفتهی بهزادی (1387)، این نوع اصلاحات برخلاف تصور بعضی از مسئولان، محدود به اصلاح سازمانی و تشکیلاتی نیست و خیلی وسیعتر از آن است. این نوع اصلاح میتواند جنبهه ای مختلفی از قبیل ساختار کلان نظام تأمین اجتماعی، نحوه ارتباط بین اجزای این نظام با دستگاههای دولتی و وزارتخانهها، نحوه ارتباط بین صندوقها، ارتباطات درونی هر صندوق، ارتباط بین صندوقهای بازنشستگی با مردم و تشکل های مردمی، سازوکارهای پاسخگویی و مانند آن را در بر گیرد. به همین دلیل، این نوع اصلاحات از اهمیت زیادی برخوردار است، چون هم در کوتاهمدت نتیجه میدهد و هم به طور مستقیم برای مردم و مدیران صندوق و همچنین مقامات سیاسی قابل لمس است.
اما اصلاح پارامتریک به گفتهی بهزادی (1387)، یعنی تنظیم مولفههای موثر بر روی ورودیها و خروجیهای هر صندوق تأمین اجتماعی از قبیل سن ورود به صندوق، نرخ حق بیمه، سن و سابقه بازنشستگی، شرایط برقراری مستمریها و مانند آن. این نوع اصلاحات که جزء ضرورتهای تداوم حیات نظام بازنشستگی هستند، باید بر اساس محاسبات بیمهای و شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور هرچند سال یکبار انجام شود.
به گفتهی بهزادی (1387)، در اصلاح پارامتریک، طراحی یک سیستم بازنشستگی به نحوی که تعادل بین منابع و مصارف آن برقرار باشد، نیازمند محاسبات پیچیدهای درخصوص چگونگی تنظیم پارامترهای مؤثر در دریافتها ) نرخ حق بیمه، سقف حقوق ومزایا، مدت پرداخت حق بیمه و …) و پرداختها (سن زمان بازنشستگی، امید به زندگی و فرمول تعیین حقوق بازنشستگی و …) باتوجه به عوامل اقتصادی واجتماعی میباشد.
به گفتهی شکوری (1388)، عوامل متعددی در افزایش مصارف و هزینه های صندوق موثر است که ذیلاً به بعضی از آنها اشاره میشود.
- میزان پرداختی مستمری معمولاً با افزایش سالهای خدمت و پرداخت حق بیمه بستگی دارد، لذا هر چه از اجرای طرح بگذرد، افراد دارای سوابق بیشتری شده و در نتیجه مبلغ پرداختی به آنها افزایش خواهد یافت.
-
- اگر در تعیین مبلغ مستمری متوسط تعداد سالهایی که در محاسبه میزان آن لحاظ میشود، کوتاه باشد، روند افزایش هزینه ها در طرح تشدید میگردد.
- در صورتی که با برنامههای بهداشتی و بهبود شرایط زندگی، متوسط طول عمر افزایش یابد؛ مستمریبگیران موجود سالهای بیشتری از مزایا استفاده خواهند نمود.
به گفتهی شکوری (1388)، با توجه به تغییر شرایط اقتصادی و اجتماعی در طول نیم قرن گذشته و افزایش امید به زندگی در بدو تولد، جمعیت کل و نسبت سالمندان در ایران افزایش یافته است و اغلب صندوقهای بازنشستگی کشور نیز متأثر از افزایش امید به زندگی و ویژگی های خاصی که جهت استفاده از مزایای صندوقها پیش بینی گردیده است در حال حاضر با مشکلات مالی روبرو هستند؛ از طرفی در سالهای آتی نیز با حضور متولدین دهه 60 کشور در گروه بازنشستگان، مشکل صندوقهای تأمین اجتماعی به ویژه صندوقهای دولتی مضاعف خواهد گردید. با آن که اغلب سیستمهای بازنشستگی دنیا، شروع پرداخت مزایای بازنشستگی را منوط به داشتن حداقل سن بازنشستگی نمودهاند، با توجه به شرایط طرحهای بازنشستگی، در ایران، عملاً داشتن حداقل سابقه خدمت موجب شرایط بازنشستگی میشود.
به گفتهی رانک[3] (2005)، اقدامات غلط صندوقهای تأمین اجتماعی که در برخی زمانها بدون در نظر گرفتن منابع و پشتوانههای مالی اقدام به ارائه خدمات رفاهی به افراد تحت پوشش کرده و گاه خدماتی را به صورت حمایتی به افرادی که مشارکت بیمهای نداشتهاند ارائه داده اند؛ سبب شده تا امروزه این سیستمها با کاهش نقدینگی برای ارائه خدمات ضروری چون هزینه های درمانی روبرو شوند؛ چرا که با سالمند شدن جمعیت، اگر هیچگونه تغییر دیگری به وقوع نپیوندد، نسبت وابستگی بازنشستگان به سرعت افزایش مییابد و متناسب با آن هزینه های اقتصادی و حمایتی از بازنشستگان افزوده میشود و این مستلزم افزایش مستمری بازنشستگی برای آنها خواهد بود که به علت مشکلات موجود در جامعه اعم از نرخ بالای تورم و عدم وجود منابع مالی کافی برای ارائه تسهیلات مالی لازم، باعث در فشار و مضیقه قرار گرفتن بازنشستگان خواهد شد به طوری که آنان از برآورده کردن نیازهای اولیه زندگی خود نیز عاجز خواهند ماند.
در واقع در بیشتر کشورهای پیشرفته جهان، مسأله تأمین مالی بازنشستگان و سالمندان بیش از مسائل دیگر، مشکلاتی را برای نظام تأمین اجتماعی این کشورها فراهم ساخته، لذا مسئولان کشورهای مزبور را بر آن داشته تا با افزایش سن بازنشستگی و تأمین بودجه بیشتر برای نظام تأمین اجتماعی از طریق افزایش مالیاتها، تاحدی نگرانیهای مربوط به سالهای آتی را رفع کنند. اما در ایران مسأله سالمندان و تأمین رفاه و آسایش آنان با کشورهای پیشرفته تفاوت قابل توجهی دارد و به گفته کارشناسان رفاه و تأمین اجتماعی و استادان بهزیستی دانشگاههای کشورمان، نبود یک سیاست اجتماعی فراگیر در مورد سالمندان، کمبود بودجه و اعتبارات لازم، کمبود منابع انسانی، ناآشنایی مسئولان ذیربط با مسایل مربوط به سالخوردگی جمعیت و کمبود تجهیزات و امکانات کافی، مشکلاتی را فراهم آوردهاند که نظام تأمین اجتماعی کشورمان با آن روبهرو است؛ آنچه برای بازنشستگان در اولویت قرار دارد، دور کردن هر نوع دغدغه خاطر و نگرانی است، دغدغه و نگرانی از این طرز تفکر که بازنشسته دیگر نمیتواند فرد مفیدی برای جامعه و حتی خانواده خود باشد.
این تحقیق سعی دارد در حد وسع خود، یکی از مهمترین عوامل موثر بر منابع و مصارف سازمان تأمین اجتماعی در رابطه با سالمندان را مورد بررسی قرار دهد. ازمهمترین پارامترهای موثر بر منابع و مصارف صندوق تأمین اجتماعی، پارامترهای سن و سابقهی بازنشستگی هستند که میتوان با شناخت و آسیب شناسی و بررسی آن، برخی مسائل و مشکلات موجود را شناخته و با توجه به مستندات علمی به بازنگری در نحوه پرداخت مستمری و ارائه سایر تسهیلات به آنان دست یافت. درواقع در این پژوهش به بررسی تاثیر پارامترهای سن و سابقهی بازنشستگی بر وضعیت منابع و مصارف صندوق تأمین اجتماعی و اولویتگذاری مشکلات پرداخته خواهد شد تا با توجه به نتایج به دست آمده، راه کارهایی عملی در خصوص کاهش این معضل حاصل شود. به نظر میرسد با افزایش تعداد مستمریبگیران و به وجود آمدن انگیزههای کاذب بازنشستگی پیش از موعد، برای افراد شاغل در سنین پائین، به شکل معضلی بسیار حاد در کشورمان در آمده که خود سبب دوچندان شدن مشکلات سیستمهای تأمین اجتماعی و بیمهای شده است.
صندوق تأمین اجتماعی سالیانه ضررهای مادی و غیرمادی زیادی از عدم شناسایی و بررسی تاثیر پارامترهای سن و سابقهی بازنشستگی بر وضعیت منابع و مصارف، در سطوح مختلف خود، متحمل شده و به همین دلیل با این مسئله به چشم یک نقطه ضعف اساسی و چالش در سند راهبردی- توسعهای خود برخورد کرده است.
۱- ۳ ضرورت تحقیق
.1Defined Benefit
.2Defined Contribution
.1Rance
[دوشنبه 1400-05-04] [ 10:44:00 ب.ظ ]
|