بررسی رفتار ناکارآمد و تأثیر آن بر تغییر شغل در مؤسسات حسابرسی |
حسابرسی فرایندی است بسامان برای جمع آوری و ارزیابی بیطرفانهی شواهد درباره ادعاهای مربوط به فعالیتها و وقایع اقتصادی برای تعیین میزان انطباق این ادعاها با معیارهای از پیش تعیینشده و گزارش نتایج به اشخاص ذینفع (بیانیهی مفاهیم بنیادی حسابرسی[1]، 1973). اصول بنیادی حسابداری و حسابرسی از دیرباز بر پایه یک چهارچوب نظری مبتنی بر قواعد[2] قرار داشته، ولی اندیشه استفاده از یک چارچوب نظری مبتنی بر اصول[3] همواره در طول زمان و بهصورت متناوب مطرح بوده (باغومیان، 1385) تا اینکه از سال 1989 و بهصورت رسمی، در آیین رفتار حرفهای تدوینشده از سوی حسابداران رسمی آمریکا[4] گنجانده شده است. رویدادهای گذشته نشان میدهد که حسابداران و حسابرسان، در ایفای مسئولیت خود در حفاظت از منافع سرمایهگذاران و سایر گروههای ذینفع، شکستخورده و موجب ایجاد موجی از رسواییها و نشانهگیری انگشت اتهام بهسوی خود شدهاند. ازاینرو پژوهش حاضر سعی دارد برخی از عواملی که موجب بروز رفتارهای ناکارآمد میگردد را بررسی نماید و به این سؤال پاسخ دهد که آیا این رفتارهای ناکارآمد میتواند تأثیری بر تغییر شغل حسابرسان در مؤسسات حسابرسی داشته باشد یا خیر. بدین ترتیب در این فصل به بیان کلیات پژوهش متشکل از؛ بیان مسئله، مدل مفهومی، فرضیهها، اهداف، قلمرو و تعریفی از متغیرهای پژوهش میپردازیم.
1-2- بیان مسئله
حسابرسان نقش مهمی را در کشف کلاهبرداریهای مالی بهمنظور پیشبینی خطای تجاری در بحران مالی غیرمنتظره بازی میکنند. شرکتهای حسابرسی نیاز دارند تا افکار مستقل را برای ارائه خدمات به مشتریانشان فراهم کنند و در کار خود حسن نیت نشان دهند (Liou & Yang, 2008). کیفیت سرویس ارائهشده به میزان چشمگیری متکی بر رفتار افرادی است که کار حسابرسی میدانی را انجام میدهند. بسیاری از مطالعات قبلی در تحقیق رفتاری به این نتیجه رسیدهاند که هم رفتار ناکارآمد حسابرس بهطور فزایندهای بر کیفیت حسابرسی اثر میگذارد و هم اینکه این امر یک عکسالعمل به محیط کاری پر از استرس ایجادشده توسط کنترل سخت مدیریتی در شرکتهای حسابرسی میباشد (Chan et al., 2009; Donnelly et al., 2006; Otley & Pierce, 1995).
حسابرسان مجبور هستند تا کارهای حسابرسی خود را در یک چارچوب زمانی بسیار محدود تکمیل کنند. در یک بررسی در کیفیت مدارک حسابرسی نشان میدهد که این امر میتواند فشار نامحسوسی را در محیط کاری اعمال کند (Louwers et al., 2005; Lord & DeZoort, 2001). کیفیت حسابهای مالی حسابرسی شده تحت کنترل سیاستهای باثبات خارجی-داخلی و فرایندهایی میباشد که ازنظر استانداردهای حسابرسی و قوانین داخلی اخلاقی قابلقبول باشند. حسابرسان ممکن است از انجام مراحل حسابرسی بدون تکمیل فرایندهای کامل حسابرسی با حذف برخی گامهای خاص شانه خالی کنند. آن ها همچنین ممکن است که زمان حسابرسی را برای تکمیل کارهای مشخصشده خود در زمان معینشده کمتر از حد معمول گزارش کنند (Otley & Peirce, 1995; Rhode, 1978). عجله برای تکمیل گزارشهای بدون گردآوری مطالب مستند کافی ممکن است باعث گزارشهای نادرست شود (Smith, 1995; Lightner et al., 1982). اگرچه این کار ممکن است باعث کاهش هزینههای کاری شود ولی دارای خطر افزایش کارهای ناتمام حسابرسی در آینده میگردد.
مطالعات پیشین نشان میدهد که پیچیدگی کار هم نیز می تواند بر بروز رفتارهای ناکارآمد در مؤسسات حسابرسی اثرگذار باشد. حسابرسانی که در کارهای پیچیده درگیر هستند، ممکن است احساس کنند که تحتفشار هستند ازاینرو اگر آن ها نتوانند این فشار را تحمل کنند، ممکن است از مسئولیت خود با مبادرت به رفتار ناکارآمد جهت خلاصی از این فشار، شانه خالی کنند (Zuraidah and Takiah, 2007).
حسابرسی همواره حرفهای پراسترس محسوب میگردد. این حرفه تحت بار سنگین کاری و ضربالاجلهای زمانی دارای خصوصیاتی میباشد. استرس مرتبط باکار ممکن است باعث خستگی شغلی و نارضایتی شغلی شود و در پی آن باعث تمایل به تغییر شغل میگردد. بررسیهای صورت گرفته نشان داده که نگرشهای فردی در رفتارهای شغلی تأثیرگذار هستند (Porter et al., 1974). افرادی که یک سازمان را ترک میکنند نگرشهای مطلوبی کمتری نسبت به آن هایی که در سازمان میمانند دارند. پرتر و همکاران (1974) شواهد محکمی را ارائه دادند که در آن انتظارات کارمندان در مورد شغلشان موردبررسی قرارمیگیرد. این بررسی اشاره بر این دارد که افراد مختلف، مجموعهای واحد از انتظارات را با خود به سازمانهایی که استخدامشان میکنند میآورند. اگر کارمندان بخواهند در سازمان باقی بمانند این انتظارات باید موردبررسی قرار بگیرد. اگر این انتظارات برآورده نشود، آنگاه ممکن است کارمندان دنبال استخدام توسط سازمان دیگری باشند که به آن ها فرصتی دوباره دهند تا اهداف شخصی خود را در آن سازمان تحقق ببخشند. تعهدات سازمانی بهطور تنگاتنگی مرتبط با فاکتور تغییر شغل است (Satina, 2003). از همین رو مؤسسات حسابرسی میتواند موردبررسی قرار بگیرد چراکه بازار کاری رقابتی آن با فاکتور تغییر شغل در تمامی بخشهای آن همراه است.
ازاینرو بررسی رفتار ناکارآمد و میزان تغییر شغل در مؤسسات حسابرسی یکی از بحثهای اساسی حوزه حسابرسی میباشد. انگیزه این پژوهش داشتن درک بالاتر از این مسئله است و بنابراین راههایی جهت انگیزه دار کردن و ابقای کار حسابرسان در مؤسسات حسابرسی را بیان میکند. نتایج کار میتواند به حسابرسان کمک کند تا کیفیت کار خود را با آگاهی از چنین رفتارهایی بهبود ببخشند. درواقع این پژوهش بیان میکند که آن ها میتوانند راه بهتری را برای آموزش کارکنانشان در ارائه خدمات حرفهایتر به مشتریان پیدا کنند. بهطورمعمول استانداردهای حسابرسی و کتابهای درسی بهطور مناسب خطرات یا نمونههای رفتارهای ناکارآمد حسابرسان را رسیدگی نمیکنند. بدین ترتیب اینگونه رفتارهای ناکارآمد در شرکتهای اقتصادی که فعالیتشان همسو با استانداردهای کنترل کیفی حرفهای میباشد، میتواند به حداقل برسد. در کنار این موضوع، حتی توان پتانسیل برای رفتار ناکارآمد حسابرس در استانداردهای کنترل کیفی موجود نیز بحث نشده است.
ازاینرو پژوهش حاضر، تأثیر فاکتورهایی که ممکن است دربردارنده تفاوتهای حسابرسی فردی در قبول رفتارهای ناکارآمد حسابرس باشند و از ماهیت پر از استرس وظایفکاری سرچشمه بگیرد و منجر به تغییر شغل در مؤسسات حسابرسی گردد، را بررسی مینماید.
1-3- اهمیت و ضرورت
- بودجه زمانی حسابرسان را تحتفشاری مضاعف قرارمیدهد. بهطور مثال شرکتهای حسابرسی ممکن است تعداد بسیاری از مشتریان جدید را در هرسال پذیرش کنند و این مشتریان ممکن است گزارشهای مالی را در یک دوره زمانی کوتاه بطلبند که باعث فشار بالای کاری برای حسابرسان گردد.
-
- اگر حسابرسان با مشتریان جدید یا تجارت آن ها آشنایی نداشته باشند کیفیت کار حسابرس ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرد (AICPA[5], 2009) و این موضوع ممکن است زمان بیشتری را بطلبد تا بتوان گزارشهایی را از مشتریان با عملیات تجاری پیچیده تولید کرد.
- تحقیقات گذشته نشان داده است که حسابرسان خارجی تمایل به کمتر گزارش دادن تعداد ساعاتی که کار میکنند دارند (Shapeero et al., 2003; Lightner et al., 1982; Dirsmith & Covaleski, 1985). این مطالعات بیانگر این موضوع میباشد که حسابرسان در معرض خطر اثرات سوء تبعیت و دیگر انواع تأثیرات اجتماعی نامناسب هستند. فشار کاری ممکن است بستگی به اهمیت مشتریان داشته باشد (Rani et al., 2007; DeZoort & Lord 1994). چون شرکتهای حسابرسی عملیات کارشان پیچیده است ممکن است مقدار زیادی درآمد از مشتریان مهم کسب کنند و متعاقباً مقدار زمان صرف شده برای کار حسابرسی آن ها نیز شرط مهمی میباشد. آنگونه که میتوان از این دو جنبه مشاهده کرد، شرکتهای حسابرسی میتوانند از طرف مشتریان برای تولید گزارشهای خالص حسابرسی عمل کنند. ازاینرو مدیریت برتر میتواند حسابرسان میدانی را برای پذیرش رفتار ناکارآمد و برای ابقای مشتریان و تضمین آینده کاریشان مجبور کند.
- استقلال در افکار و عقاید حسابرسی نیز تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. تعارضات منافع بین شرکا و دیگر اعضای شرکتها نیز میتواند عواقب منفی بر انگیزه شغلی حسابرسان میدانی داشته باشد. با توجه به میزان تغییر شغل انتظار میرود، در میان حسابرسانی که معیارهای اخلاقی بالاتری دارند و از رفتارهای غیراخلاقی پرهیز میکنند استقلال بالا باشد. میزان تغییر شغل میتواند بر کیفیت خدمات ارائهشده به مشتریان تأثیر بگذارد.
اعمال بودجه زمانی نامتعارف، عدم استقلال حسابرس، اهمیت ندادن به مشتری، پیچیدگی کار و بروز رفتارهای ناکارآمد که حصول آن غیرممکن و لزوم دستیابی به آن مورد تأکید قرار گیرد، خود منجر به مشکلاتی چند خواهد شد. مهمترین این مشکلات از دست دادن انگیزه و توسل به انجام امور غیرحرفهای و غیراخلاقی میباشد. توسل به انجام امور غیرحرفهای که یکی از رایجترین روشهای مقابله با فاکتورهای مورداشاره میباشد. این رفتارها و گرایشهای که معلول میباشند بهطور مستقیم و یا غیرمستقیم بر کیفیت کار حسابرسی تأثیرمی گذارد. مهمترین این رفتارها انجام ندادن برخی از مراحل حسابرسی بدون کسب مجوز از مافوق و کمتر گزارش نمودن زمان انجام حسابرسی میباشد. ضمن آنکه حسابرسان معتقدند احتمال بروز اینگونه رفتارها در دیگر حسابرسان بیش از خود آنان میباشد.
ازاینرو این پژوهش به تأثیر این عوامل و بروز رفتارهای ناکارآمد در مؤسسات تحت تئوری اخلاقی میپردازد. با توجه به بررسیهای صورت گرفته توسط محقق چنین تحقیقی با توجه به فاکتورهای موردبررسی در کمتر پژوهشی ملاحظه شده ضمن اینکه در پژوهشهای داخلی نیز این ترکیب از متغیرها بررسی نشده است.
1-4- مدل مفهومی پژوهش
پژوهش حاضر از مدل مفهومی که در شکل (1-1) نشان دادهشده است پیروی میکند که در آن فاکتورهایی شامل پیچیدگی کار، فشار تخصیص زمان، اهمیت مشتری و استقلال حسابرس بر رفتار ناکارآمد و تأثیر آن بر تغییر شغل موردبررسی قرار میگیرند.
شکل 1-1– مدل مفهومی پژوهش |
1-5- اهداف تحقیق
هدف اصلی این پژوهش بررسی آزمون فاکتورهایی است که ممکن است باعث بروز رفتارهای ناکارآمد و نهایتاً خروج حسابرسان از شغل خود در مؤسسات حسابرسی گردد. فاکتورهایی که در این تحقیق دخیل هستند شامل اهمیت مشتری[6]، پیچیدگی کار[7]، فشار بودجه زمانی[8]، استقلال حسابرس[9] و پذیرش رفتار ناکارآمد[10] توسط مؤسسات حسابرسی میباشند.
این پژوهش اهداف زیر را دنبال می کند:
- این پژوهش تعدادی از فاکتورهایی که ممکن است بر سطح پذیرش رفتار ناکارآمد در یک مدل واحد اثر بگذارد را ارزیابی میکند و این مورد را دنبال میکند که عوامل گوناگون ممکن است همدیگر را خنثی یا با همدیگر فعلوانفعال داشته باشند.
- این پژوهش سعی بر این دارد شواهد تجربی مبنی بر نیاز برای برنامههای آموزش اخلاق در مؤسسات حسابرسی را بررسی نماید که سیاستمداران مؤسسات حسابرسی و حرفه گران در صورت نیاز آن را بتوانند بکار گیرند.
- اگرچه تسویی و گال (1996) اثرات تعامل کانون کنترل، متغیرهای شخصیتی و منطق اخلاقی را در موقعیتهای تعارض در حسابرسی را بررسی کردند، اما تعداد کمی از مطالعات روابط میان پیچیدگیهای کاری، فشار حاصل از بودجه زمانی، استقلال حسابرس و اهمیت مشتری را نیز مورد بررسی قرار دادهاند، بنابراین این تحقیق به دنبال بررسی این عوامل میباشد.
[1]. Statement of Basic Auditing Concepts
[2]. Rule-Based
[3]. Principle-Based
[4]. American Institute of Certified Public Accountants(AICPA)
[5]. American Institute of Certified Public Accountants
[6]. Client’s importance
[7]. Task complexity
[8]. Time budget pressure
[9]. Auditor’s independence
[10]. Dysfunctional behaviour
[سه شنبه 1400-05-05] [ 10:34:00 ب.ظ ]
|