:

 

کارآفرینی استراتژیک ترکیبی از رفتارهایی است که به طور همزمان به جستجوی فرصت وجستجوی مزیت رقابتی می‌پردازند (ایرلند و وب[1]،2003). مدیریت استراتژیک عمدتا با بهینه سازی کاربرد منابع موجود، اخذ تصمیمات عاقلانه جهت تخصیص اعتبار و کنترل و بهره برداری صحیح از آنها می‌پردازد. این در حالی است که فرهنگ کارآفرینانه در شرکت های نوپا، بر شناسایی نیازها و ارائه پیشنهاد و راه حل، تاکید دارد.  تا کنون تحقیقات اندکی در حوزه کارآفرینی استراتژیک به انجام رسیده است. بنابراین انجام تحقیقات گسترده در این زمینه ضروری به نظر می‌رسد. نتیجه مطالعات اخیر در حوزه کارآفرینی نشان می دهد که نداشتن دیدگاه استراتژیکی در فعالیت‌های کارآفرینانه، باعث وارد آمدن صدمات جبران ناپذیر سرمایه ای و معنوی به کارآفرینان در برخی فعالیت‌های کارآفرینانه، بالاخص فعالیت‌های کارآفرینانه نوپا شده است. بر این اساس شرکت های نوپا می بایست برای پیشی گرفتن از رقبا در ایجاد کسب و کار کارآفرینانه، به صورت استراتژیک عمل نمایند. صاحبان کسب و کارهای نوپا عموما در شناسایی فرصتها موفق عمل می‌کنند، اما در توسعه مزیت های رقابتی متناسب با آن فرصت ها موفقیت کمتری داشته‌اند. در مقابل، شرکتهای باثبات بزرگ اغلب در تثبیت مزیت های رقابتی نسبتاً موفق هستند، اما موفقیت کمتری در تشخیص فرصتهای جدید دارند. بنابراین شرکت‌ها با دارا بودن فرصت‌های محدود برای تاثیر گذاشتن بر ساختار بازار، می‌بایست در شروع فرایند کسب و کار جدید، خلاقانه و بادیدگاه استراتژیک وارد بازار شوند(زهرا و همکاران[2]، 1999؛ مسم[3]، 2003). در طول دو دهه گذشته، در محیط کسب و کاری که شرکتها در آن رقابت می‌کنند تغییرات شگرفی رخ داده است. امروزه، بسیاری از شرکتهای پرنفوذ مزیت رقابتی خود را از منابعی به دست می آورند که متفاوت از منابع سنتی ایجاد ثروت هستند(بارتلت و گوشال[4]، 2005).

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 

 

 

2-2-بیان مسئله:   

 

 

 امروزه در فضای رقابتی، کسب و کارها در تلاشند تا با ایجاد مزیت رقابتی پایدار از طریق ارتقای عملکرد سازمانی، رونق یابند و خود را با تغییرات انطباق دهند. بیشتر مطالعات گذشته در زمینه‌ی عملکرد سازمانی بر مبنای عملکرد مالی شرکت بر اساس کاهش هزینه‌ها بوده‌اند، اگرچه شاخص های مالی چندان با اهداف بلندمدت یک کسب و کار، همبستگی ندارند و نمی‌توانند در شرایط حاد رقابتی، مزیت برای سازمان‌ها ایجاد کنند. تغییرات و پیشرفت‌های تکنولوژیکی سال‌های اخیر موجب تغییر شکل محیط رقابتی سازمان‌ها شده است و این تغییرات، شرکت‌ها را با چالش‌ها و فرصت‌های جدیدی مواجه ساخته است. چالش‌ها به حدی است که حتی شرکت های موفق، دیگر نمی‌توانند با تکنولوژی و تولید همیشگی، موفقیت را به آسانی تکرار کنند(ازمی[7]، 2008). ازاین رو نیازمند استراتژی‌های جدیدی هستند تا علاوه بر اینکه بتوانند به چالش‌ها پاسخ مناسبی دهند، قادر به استفاده مطلوب از فرصت ها باشند(کی یو[8]، 2011). دراین پژوهش هر سه متغیر کارآفرینی استراتژیک، مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی مورد بررسی قرار می‌گیرد که در کمتر پژوهشی به این مسئله توجه شده است. هدف اصلی این پژوهش شناسایی رابطه بین متغیرهای پژوهش است.

 

2-3-ضرورت انجام پژوهش:

 

 

همچنین بقاء و تداوم فعالیت‌های سازمان ها و مؤسسات به چگونگی عملکرد کارکنان بستگی دارد در هر اداره ای نقش نیروی کار در تمام عرصه های فعالیت مهم شناخته شده است، بنابراین مهم ترین مؤلفه کار و فعالیت انسان‌ها هستند که تصمیمات را اتخاذ می‌کنند، سپس آن را به اجرا درمی آورند و بر پایه آنها تداوم فعالیت‌های آینده را پیش بینی می‌کنند. شواهد تجربی نشان می‌دهد زمانی که عملکرد کارکنان پایین باشد مشکلات بسیاری در سازمان‌ها و ادارات به وجود می‌آید، بنابراین در حیطه مشاغل گاهی فرصت‌ها به گونه‌ای فراهم می‌شوند که فرد بتواند اولویت های شغلی خود را بدون تغییر مسیرهای شغلی خود بیان کند(دیویس،1376). با شتاب روز افزون تحولات و دگرگونی‌ها در دنیای کنونی که عصر اطلاعات و ارتباطات است و به دلیل بی ثباتی و تغییر پذیری و نیز غیر قابل پیشبینی بودن این تغییرات، آنچه که کشورهای جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه را در جهت افزایش بهره‌وری و پیشرفت و ترقی آنها مدد می‌رساند، همانا استفاده از فرصتها در رقابت با سایر کشورهاست و این امر میسر نمی‌گردد مگر با بهبود و نوآوری مستمردر سازمان ها.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت