103

  1. اسلام ناب 106
  2. ایثار و شهادت 113
  3. نفی تجدد، کفر و استکبار جهانی 121

فصل پنجم. نتیجه‌گیری و پیشنهادها 172

پیشنهادات 180

الف. پیشنهاد پژوهشی 180

ب. پیشنهاد به مسئولین فرهنگی 180

منابع و مآخذ 181

کلیات پژوهش

بیان مسأله

قرن بیستم شاهد پیدایش انواع ایدئولوژی‌های هویت‌ساز بوده است. سوسیالیسم کوشید با ایجاد چارچوب‌های تازه‌ای برای هویت بخشی به کردارها و زندگی سیاسی- اجتماعی مردمان تحت سیطره خود معنا و شکل ببخشد. ایدئولوژی‌های مذهبی نیز کوشیده‌اند انسان‌های مکتبی خاص خود را بسازند و به همین ترتیب، ایدئولوژی‌های ناسیونالیستی نیز در همه جا در پی حذف حواشی و تقویت مرکز برای هویت سازی بوده‌اند.(بشیریه، 1391)

همه ایدئولوژی‌ها چون غیریت پردازند، هویت‌ساز نیز هستند. به تعبیر دیگر، ایجاد هر هویتی در عین حال به معنای ایجاد مرز و حصار نیز است. به لحاظ تاریخی چون تجدد مرزها و حصارها را می‌شکند به یک معنا همگان را بی خانمان می‌سازد و به این وسیله همگان را دچار نوعی دلتنگی برای گذشته می‌کند؛ که تنها در یک بعد یا بخش ایدئولوژیک خاص تبلور می‌یابد؛ و به این معنا خودیابی و بازگشت به خویشتن به معنی تأسیس خود و خویشتن جدید است تا “غیر” و “دشمنی” از آنِ خود بیابد و در تقابل با آن “غیر” به “خود” هویت ببخشد. در عصر جهانی شدن، لیبرالیسم “غیر” و دشمن مشترک برای بسیاری از ایدئولوژی‌های هویت‌پرداز بوده است که البته همه این‌ها ذیل مدرنیته تعریف می‌شوند، به جز انقلاب اسلامی که در پی ساختن گفتمانی فراتر از گفتمان تجدد بوده و آن را “غیر” و دشمن اساسی خود می‌داند و جنس این انقلاب قابل مقایسه با انقلاب فرانسه بوده که تاریخی متفاوت را نوید می‌دهد و افقی جدید در تاریخ باز می‌کند.

در ایران قرن بیستم، دو گفتمان مسلط سیاسی، هر یک در دوران خود در پی یکسان سازی هویت عمومی بوده‌اند. گفتمان مدرنیسم مطلقه پهلوی در پی تشدید هویت تک شالوده‌ای ایرانی مدرن برآمد و برعکس آن پس از انقلاب اسلامی شاهد گفتمان سنت‌گرایی اسلامی بوده‌ایم که در پی بازسازی هویتی اسلامی بوده است. هر دو گفتمان به دلایلی در متن دغدغه‌های عصر تجدد و یا در واکنش به آنها پدید آمده‌اند.

  • تأسیس حکومت جمهوری اسلامی در معنای شیعی آن(بر طبق نظریه سیاسی تشیع)؛
  • تأکید بر هویت فردی و اجتماعی برای ایجاد مسلمانی مطیع و تابع اقتدار مرجعیت شیعی؛
  • وحدت و یگانگی در هویت اسلامی و نفی دیگر هویت‌های موجود؛
  • اسلامی کردن سراسری جامعه و تشکیل تمدن اسلامی؛
  • تهذیب اخلاقی و فرهنگی؛
  • سامان دادن به شیوه زندگی عمومی و خصوصی بر حسب ارزش‌های ایدئولوژیک خود؛
  • تعریف و بازسازی انسان خاص این گفتمان بر اساس ارزش‌های سنتی و دینی و به شیوه ضد تجددی؛
  • کوشش در راه پوشش اجباری برای زنان (حجاب) و نیز نظارت و کنترل بر مدارس و دانشگاه‌ها (گزینش ایدئولوژیک)؛
  • سعی در بسط هویت اسلامی به سایر ملت‌ها.

بر طبق این گفتمان، هویت اسلامی در تقابل با “غیر” آن یعنی “غرب” تعیّن خاص خود را پیدا می‌کند. از این رو تداوم و کشمکش نظری با غرب یا غرب ستیزی لازمه تداوم هویت برساخته گفتمان انقلاب اسلامی بوده است.

گفتمان انقلاب اسلامی در پی تداوم و بسط خود با محدودیت‌‌های اساسی مواجه بوده و می‌توان مراحلی را در سیر پیشرفت آن مشخص نمود. مرحله اول که همان مرحله اساسی در تأسیس این گفتمان بوده و بنیانگذار انقلاب نیز حضور داشته است در دهه اول انقلاب و در دوران جنگ تداوم یافت و به نظر می‌رسد که از اواسط دهه دوم بواسطه محدودیت‌های ساختاری از قبیل برخی فرایندهای جهانی، ضرورت بازسازی کشور پس از جنگ و ترمیم وجهه بین المللی ایران، استفاده از مدل‌های تجددی، تهاجم فرهنگی و پیدایش هویت‌های متکثر و متعارض، این گفتمان کم رنگ شد.

  1. باور به ضرورت دفاع موثر از انقلاب؛
  2. وحدت عقاید و احساسات؛
  3. ارتباط عقیدتی و روحی ویژه با امام خمینی(ره)؛
  4. شهادت باوری یا مرگ آگاهی(طاهایی،1381: 87).

بسیجی نبرد خود را همچون مرگ خود، استمرار مجاهدات مندرج در نهضت‌های انبیاء و نیز به همان اندازه نبردی واقع گرایانه و عینی می‌داند. این تصور در وصایای آنان نیز منعکس است. آنچنان که شهید ابراهیم همت در وصیت‌نامه خود می‌نویسد: «شهادت در قاموس اسلام، کاری‌ترین ضربه را بر دشمن ظلم و جور و شرک و الحاد می‌زند و خواهد زد، تاریخ اسلام این را اثبات کرده است».

به هر حال از آنجا که بسیجی با تجربه مرگ به خوبی آشناست و آن را به یک میزان به تاریخ، وضع حال خود و امیدهایش برای آینده می‌گسترد (همچنان که شهید اسماعیل بهاری از نوشهر امید به آینده را با تعبیر «از خون سرخ ما تا حکومت سبز مهدی» بیان می‌کند)، می‌توان گفت که بسیجی را از طریق آمادگی‌اش برای مرگ نیز می‌توان شناخت. در برابر مرگ همچون هر انسانی، بسیجی نیز در تمامیتش جلوه‌گر می‌شود و همه امکانات و درونیات خود را آشکار می‌سازد. لحظه مرگ، اساسی ترین امکانات حیات را آشکار می‌سازد. لحظه مرگ اوج راستی و صداقت، اوج عمق و ژرفانگری و اوج رهایی از شرایط محدودکننده زندگی است (طاهایی، همان: 101).

اما از چشم انداز دیالکتیک تاریخی، هویت‌ها سیالند و هیچگاه خالص نمی‌مانند و ناخالص، مرکب، آمیخته و ناتمام دائماً در حال تغییر و بازسازی هستند و به نظر می‌رسد که امروزه ساختارهای هویتی و خودفهمی‌ها به واسطه عوامل گوناگونی همچون تحولات ساختاری در جامعه و اقتصاد و فرهنگ از جمله گسترش شهرنشینی، مهاجرت، گسترش سرمایه داری تجاری، گسترش آموزش و تحرک طبقاتی و تحولات اجتماعی و فرهنگی ناشی از انقلاب ارتباطات و اطلاعات و فرایند جهانی شدن و… کم رنگ شده‌اند.

این پژوهش در پی آن است که بازنمایی گفتمان انقلاب اسلامی را در ویژگی‌های هویتی انسان‌های خاص خود یعنی همان بسیجیان دوران دفاع مقدس دنبال نماید و به این سوال پاسخ دهد که آن انسان‌های مکتبی و ایده‌آل دستگاه گفتمانی انقلاب اسلامی، “خود” را چگونه تعریف می‌کنند؟ خودفهمی آنها چگونه است؟ و یا به سخن دیگر، تجلی هویت برساخته گفتمان انقلاب اسلامی در نزد بسیجیان شهید این انقلاب چگونه بوده است؟

اهمیت و ضرورت تحقیق

هشت سال دفاع مقدس از مهم ترین اتفاقاتی است که برای انقلاب اسلامی رخ داده است و البته خیلی کمتر از آنچه اهمیت دارد مورد توجه اندیشمندان و پژوهشگران قرار گرفته است، این در حالی است که فرهنگ جبهه و کلاً دفاع مقدس تأثیرات عمیقی بر جامعه ما گذاشته است و فهم جامعه ما و نسخه پیچیدن برای آن، بدون فهم این دوران و مسایل آن امکان پذیر نمی باشد.

همچنین مسأله اینجاست که انسانی که در هر مرحله از مراحل انقلاب اسلامی در صحنه حاضر و زمینه و زمانه را در کشور، منطقه و حتی جهان از حضورِ تب آلود آکنده کرده و در هر تحول یا واقعه ای در انقلاب اسلامی، موضوع و در عین حال عامل بوده، از تیررس تأمل به دور مانده است. عملکرد این انسان و نتایج عملی باورهای او را پیاپی

پایان نامه

 دیده ایم اما از خودش غافل مانده ایم.

ظهور انسانیتی جدید پس از انقلاب، مختص انقلاب اسلامی نیست، همچنان که پس از انقلاب فرانسه نیز چنین بود و … . اگر بپذیریم که انقلاب آغاز سبز فایل است، پس بنابراین جهان مفهومی و ارزشی جدید می‌آفریند و برای درک و مفهوم بندی آن، به علم سیاست جدید (توکویل) و حتی فلسفه تاریخ جدیدی (آرنت) نیاز است، لذا ضرورت خلق انسان تازه‌ای مطرح می‌شود که آن ملاحظات، یعنی نظریه انسانیت جدید را تحقق بخشد. (طاهایی، همان: 157). و این پژوهش در پی فهم بیشتر چنین انسانی است. همچنین با توجه به‌ اینکه گفتمان انقلاب اسلامی و انسان خاصی که بر خاسته از آن می باشد، جدای از هم نیستند بنابراین با فهم انسان انقلاب اسلامی و نوع نگاه وی به عالم و آدم، می توان به درکی عمیقتر و کاملتر از انقلاب و آرمان‌ها و اهداف و ماهیت آن رسید.

ضرورت نظری

  1. بسط مباحث نظری در حوزه گفتمان انقلاب اسلامی
  2. فهم انسان ویژه گفتمان انقلاب اسلامی
  3. فهم عمیق‌تر و کامل‌تر نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی
  4. فهم بیشتر و عمیق تر نسبت به دوران دفاع مقدس و کمک به شناسایی انسان ایده‌آل انقلاب اسلامی

ضرورت عملی

  1. کمک به سیاستگذاران و متولیان امور فرهنگی در جهت فهم عمیق‌تر جامعه و ارائه راه‌کارهای مناسب برای اشاعه ویژگی‌های انسان ایده‌آل انقلاب اسلامی
  2. کمک به ارائه الگوی انسانِ گفتمان انقلاب اسلامی برای کسانی که دوران دفاع مقدس را درک نکرده‌اند.

اهداف تحقیق

الف) هدف اصلی:

  1. شناخت و تبیین عناصر گفتمان انقلاب اسلامی و بازنمایی آن در آثار شهدای دفاع مقدس

ب) اهداف فرعی:

  • شناخت گفتمان انقلاب اسلامی از منظر امام خمینی(ره)؛
  • شناخت عناصر گفتمانی انقلاب اسلامی در وصیت‌نامه‌ها و سایر آثار شفاهی و مکتوب شهدای دفاع مقدس؛
  • شناسایی ویژگی‌های انسان خاص انقلاب اسلامی بر اساس ارزش‌های سنتی و دینی؛

 

سؤالات تحقیق

سوال اصلی:

  1. عناصر و گزاره‌های اصلی گفتمان انقلاب اسلامی چگونه در آثار شهدای دفاع مقدس بازنمایی یافته است؟

سوالات فرعی:

  • گفتمان امام خمینی(ره) دارای چه عناصری می باشد؟
  • بازنمایی عناصر گفتمان انقلاب اسلامی در آثار شفاهی و مکتوب شهدای دفاع مقدس و تغییرات احتمالی آن در طول هشت سال چگونه است؟
  • انسان خاص و متولد گفتمان انقلاب اسلامی دارای چه ویژگی‌هایی است؟

پیشینه تحقیق

بررسی پژوهش‌های مرتبط با موضوع کنونی که تاکنون صورت گرفته‌اند، یکی از گام‌های اولیه و مقدماتی تحقیق است. مطالعه و تحلیل پیشینه پژوهش به منظور پرهیز از کار تکراری، استفاده از تجربیات و یافته‌های سایر پژوهش‌گران برای صورت‌بندی بهتر پژوهش حاضر، استفاده از یافته‌های تحقیقات پیشین در تحلیل‌های ثانویه برای یافتن پاسخ پرسش‌های جدید و دستیابی به نتایج نو و نیز امتداد مسیر پژوهش‌های قبلی برای تکمیل کاستی و بررسی زوایای مغفول در آنها صورت می‌گیرد.

ترکمن‌زاده، در رساله کارشناسی خود به ” تحلیل محتوای وصیت‌نامه‌های شهدای دانش آموز شهرستان نیشابور” پرداخته است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش اسنادی بوده و از تکنیک تحلیل محتوا استفاده شده و واحد اندازه‌گیری هم جمله و مضمون در نظر گرفته شده است. محقق در این پایان‌نامه پس از طرح برخی آیات و روایات در باب شهید و شهادت به بررسی زندگی‌نامه و وصیت‌نامه 42 نفر از شهدای دانش‌آموز شهرستان نیشابور پرداخته و به تناسب عباراتی از هر وصیت‌نامه استخراج نموده و در پایان آنها را در 4 مقوله کلی (آیات استفاده شده، دیدگاه شهید نسبت به اسلام، دیدگاه شهید نسبت به امام (ره) و پیام شهید) طبقه‌بندی نموده و پس از شمارش جملات هر مقوله آنها را تبدیل به نمودار کرده است و باید گفت در نهایت تحلیل خاصی صورت نگرفته و صرفاً به تحلیل محتوای کمی پرداخته که یک کار آماری و اولیه است. شایسته بود محقق پس از استخراج اطلاعات به جمع‌بندی مطالب پرداخته و نتیجه‌گیری کار خود را ارائه می‌نمود.

کوثری نیز در رساله کارشناسی خود به “تحلیل محتوای وصیت‌نامه‌های دانشجو‌یان شهید استان خراسان” پرداخته است. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش اسنادی بوده و از تکنیک تحلیل محتوا استفاده شده و واحد اندازه‌گیری هم جمله و مضمون در نظر گرفته شده است.

از نکات برجسته این پایان‌نامه تعریف ابتدایی مقولات کلی و جزیی می‌باشد؛ لکن تعاریف ارائه شده و مقایسه آنها با نتیجه‌گیری‌ای که محقق در انتهای طرح بیان کرده است این سوال را مطرح می‌کند که آیا واقعاً محقق به تحلیل محتوای صرف وصیت‌نامه‌های شهدا پرداخته یا اینکه نظریات خود را در قالب برخی مسایل اعتقادی و اجتماعی به واسطه تحلیل محتوای وصیت‌نامه شهدا اثبات کرده است.

همچنین محقق در قسمت نتیجه‌گیری ذکر می‌کند که وصیت‌نامه‌های ذکر شده که در قالب جداول دو صفحه‌ای می‌باشد، از پایان‌نامه خانم قویدل استخراج شده که احتمال می‌رود ناقص باشد چون عبارات آغازین و پایانی و خواسته‌های شخصی شهید را ندارد و گویی گزینش شده است. با توجه به این مطلب به نظر می‌رسد اعتبار نتایج محقق خدشه‌دار شده و محقق می‌بایست به اصل وصیت‌نامه‌ها مراجعه می‌کرده است.

پژوهش دیگر “تصویرپردازی از آینده بر اساس اندیشه‌های شهدای دانشجو و روحانی کشور” می‌باشد که توسط مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق(ع) صورت گرفته است. در این پژوهش با توجه به اینکه همواره حرکت آگاهانه سالک مستلزم داشتن طرحی از مسیر و تصویری از مقصد در اندیشه اوست بر این اساس، سوال اصلی پژوهش این است که “شهدا چه تصویری از آینده در ذهن خویش داشتند که جان خود را این‌چنین مشتاقانه در راه تحقق آن فدا کرده‌اند؟”

روش تحقیق مورد استفاده در این تحقیق، نظریه‌پردازی داده بنیاد است؛ به گونه‌ای که با تدوین مجموعه‌ای از گزاره‌های مفهومی فرازمانی و فرامکانی بتوان برای ترسیم آینده‌ای مطلوب از نظر شهیدان همت گماشت. پژوهشگر تصویر شهیدان از آینده مطلوب را، تصویری فوق فعال، حق مدار، عینی و معرف “نمونه اعلی جامعه بشری” می‌داند.

این پژوهش در پی تولید نظریه است چرا که نظریات موجود در این عرصه مشکل مورد نظر پژوهشگران را برطرف نمی‌کند. از محدود کارهایی که درباره شهدا  با تحلیل گفتمان صورت گرفته است می‌توان به کار موسی افضلیان سلامی در دانشگاه شاهد اشاره کرد. ایشان در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود به “مولفه‌های اساسی گفتمان ایثار و شهادت در فرایند انقلاب اسلامی” می‌پردازد.

روش پژوهش توصیفی و تاریخی می‌باشد و پژوهشگر با بهره گرفتن از مباحث نظری ون دایک و روبرت وسنو، مولفه‌های مورد بررسی در گفتمان ایثار و شهادت را مشخص می‌کند و این مولفه‌ها یعنی تولیدکنندگان، مخاطبان، منابع فرهنگی، موضوع و کنش‌ها می‌باشند که در فصول بعدی پایان‌نامه به بررسی آنها می‌پردازد.(افضلیان سلامی، 1388)

البته شایسته ذکر است که در این زمینه اقدامات شایسته تقدیری توسط نهادهای مختلف جهت بررسی و جمع‌ آوری خاطرات و زندگی‌نامه‌های شهدای انقلاب اسلامی انجام شده است که از بار علمی اندکی برخوردار است.

علاوه بر این موارد هیچ یک از پژوهش‌هایی که در این عرصه انجام شده است  عناصر گفتمانی انقلاب اسلامی را به هویت شهدای دفاع مقدس گره نزده است و لذا پژوهشگر با توجه به دغدغه‌های خود و کم کاری‌هایی که در این عرصه صورت گرفته است بر خود لازم می‌داند که به پرسش‌های خود طی این پژوهش پاسخ دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت