• بیان مساله

اختلال شخصیت مرزی یک بیماری روانپزشکی است که به صورت زیر تعریف می شود: الگوی نافذی از بی ثباتی در روابط بین فردی، خودانگاره و عواطف که تکانشگری وجه مشخص آن است و در اوایل بزرگسالی شروع شده و در زمینه های مختلف خود را نشان می دهد ( سادوک و سادوک، 1384). بی ثباتی هیجانی معیار تشخیصی اصلی در اختلال BPD است که منجر به ابراز خشم نامتناسب، احساس پوچی مزمن و تغییرات سریع در خلق می شود ( ماریسن، میولمن و فرانکین، 2010). مبتلایان به این اختلال، رفتارهای تکانشی وخودزنی، نوسانات شدید در خلق، احساس ناراحتی و روابط نابهنجار بین فردی را نشان می دهند که این روابط شامل تلاشی متناقض برای جدا شدن و ارتباط و صمیمیت با دیگران، توام با خشم نامتناسب و شدید نسبت به آنها است. تحقیقات نشان داده اند که جمعیت غیر بالینی دارای علائم اختلال BPD نیز، به اندازه به اندازه مبتلایان مشکلات شغلی و سازگاری اجتماعی را نشان می دهند ( بورگ و هاممن، 2000). مدل های نظری مختلف تلاش کرده ان تا این اختلال را تبیین نمایند. یکی از مشهورترین دیدگاه های نظری، مربوط به مدل نظری لینهان[6] (1993) می باشد که در آن بر نقش محوری خود ناارزنده سازی و شرم، در رشد و تداوم رفتارهای خودزنی تاکید شده است؛ بنحوی که رفتارهای خودزنی، به نوعی تلاش برای اجتناب یا فرار از هیجانات آزاردهنده است. براساس دیدگاه لینهان ( 1993) بیماران مبتلا به BPD، حساسیت بیش از حد نسبت به محرک های هیجانی دارند. براساس این دیدگاه، بی ثباتی هیجانی در مبتلایان به این اختلال، از تعامل بین محیطی ناارزنده ساز و آسیب پذیری هیجانی ناشی از عوامل زیست شناختی ناشی می شود.

شکل خاصی از رواندرمانی موسوم به رفتار درمانی دیالکتیکی[29] برای درمان BPD بکار رفته است. بویژه برای بیمارانیکه رفتارهای شبه خودکشی نظیر نظیر خودزنی های مکرر دارند ( کاپلان و سادوک، 2007). این روش توسط مارشا لینهان ابداع شد. این روش درمانی در قالب کلی رفتاردرمانی شناختی قرار می گیرد و در آغاز برای زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که بطور مزمن خودکشی گرا بودند، ایجاد شده است(محمودعلیلو و شریفی، 1390). مطالعاتیکه اثرات DBT را در این بیماران قرار داده اند، نشان دادند که این درمان اثرات مثبتی دارد ( کاپلان و سادوک، 2007).

با توجه به اینکه اغتشاش در تنظیم هیجانات و آسیب پذیری ذاتی در تنظیم هیجانات از جمله مهم ترین ویژگی های تشخیصی اختلال شخصیت مرزی است و رفتاردرمانی دیالکتیکی هم تدابیر ویژ ه ای برای کمک به تنظیم هیجان برای بیماران تدارک دیده است و نیز با توجه به اینکه در صورت کمک به بیمار جهت مقابله سازگارانه با هیجانات ناخوشایند می توان به بهبود کلی او امیدوار شد، لذا هدف از پژوهش حاضر اینست که اثربخشی آموزش مهارت های تنظیم هیجانی[30]DBTبر کاهش نشانه های هیجانی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مورد بررسی قرار بگیرد.

 اهمیت و ضرورت پژوهش

شیوع BPD بر اساس مطالعه اپیدمیولوژی اخیر بیشتر از 9/5 درصد تخمین زده شده است ( گرانت[31]، چو و گلداشتاین، 2008). اختلال شخصیت مرزی به چند دلیل مورد توجه بوده است. از جمله دلایل آنست که BPD درمحیط های بالینی بسیار شایع و درمان آن بسیار دشوار است و با گرایش به خودکشی رابطه دارد (کرینگ[32] و همکاران، 2007). در یکی از جدیدترین تحقیقات اخیر مشخص شد که حدود 25 الی 33 درصد از خودکشی های انجام شده که منجر به بستری شده است، توسط افرادی صورت گرفته است که حائز ملاک های BPD بوده اند ( اشنایدرو همکاران، 2006). همانگونه که درDSM-IV-TR  ذکر شده است این اختلال با الگوی بارزی از رفتارهای تهدید به خودکشی و خود زنی مشخص میشود. این گروه از بیماران بخش وسیعی از اقدام کنندگان به خودکشی را تشکیل میدهند. آنچه که رفتار خودزنی را در بیماران

مقالات و پایان نامه ارشد

 BPD از سایر بیماران متمایز میکند، مزمن بودن آن درBPD است (پاریس[33]، 2002). تشخیص اختلال شخصیت مرزی شایعترین تشخیص اختلال شخصیتی است که در مورد بیماران سرپائی و بستری صورت می گیرد (گروئینچ، 1992).

اختلال شخصیت مرزی یک بیماری روانی جدی است که مشخصه اش کارکرد غیرعادی هیجانی، رفتاری، شناختی و روابط بین فردی، نقص شدید کارکردی و درجات بالایی از خودتخریبی است که شامل خود جرحی تعمدی و خودکشی، سومصرف مواد و الکل، رفتارهای جنسی ناسالم، میگساری و استفاده نادرست از داروهای تجویز شده است ( گاندرسون[34]، 2001).

  اهداف پژوهش

1-4-1- هدف کلی

بررسی کارائی آموزش مهارت های تنظیم هیجانی رفتار درمانی دیالکتیکی در کاهش نشانه های هیجانی اختلال شخصیت مرزی

1-4-2- اهداف اختصاصی

  • تعیین کارائی مهارت های تنظیم هیجانی رفتار درمانی دیالکتیکی در کاهش میزان افسردگی مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی
  • تعیین کارائی آموزش مهارت های تنظیم هیجانی رفتار درمانی دیالکتیکی در کاهش میزان اضطراب مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی
  • تعیین کارائی آموزش مهارت های تنظیم هیجانی رفتار درمانی دیالکتیکی در کاهش تکانشگری مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی
  • تعیین کارائی آموزش مهارت های تنظیم هیجانی رفتار درمانی دیالکتیکی در کاهش رفتارهای شبه خودکشی نظیر خودزنی و خودجرحی مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی
  • فرضیه های پژوهش
  • آموزش مهارت های تنظیم هیجانی باعث کاهش شدت علائم اختلال شخصیت مرزی می شود.
  • آموزش مهارت های تنظیم هیجانی باعث کاهش شدت علائم افسردگی اختلال شخصیت مرزی می شود.
  • آموزش مهارت های تنظیم هیجانی باعث کاهش شدت علائم اضطرابی اختلال شخصیت مرزی می شود.
  • آموزش مهارت های تنظیم هیجانی باعث کاهش تکانشگری بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی می شود.
  • آموزش مهارت های تنظیم هیجانی باعث کاهش میزان رفتارهای خودزنی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی می شود.
  • متغیر های پژوهش

متغیر مستقل: آموزش مهارت های تنظیم هیجانی.

متغیر وابسته: تغییرات حاصل از اعمال مداخلات بر شدت علائم هیجانی اختلال شخصیت مرزی، شدت علائم افسردگی، اضطراب، تکانشوری و میزان رفتارهای خودزنی.

  • تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

 رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT)

تعریف مفهومی: رویکردی درمانی است که همدلی و پذیرش مراجع محور را با حل مساله وآموزش مهارتهای اجتماعی، دیدگاه شناختی- رفتاری درهم می آمیزد (کرینگ و همکاران،2007، ترجمه شمسی پور ، 1388).

تعریف عملیاتی:در این پژوهش مهارت های تنظیم هیجانی رفتار درمانی دیالکتیکی طی 8جلسه  انجام شد.

 اختلال شخصیت مرزی (BPD)

تعریف مفهومی: یکی از تشخیص های روانپزشکی است که از ویژگی های بارز آن بی ثباتی عاطفه، خلق، رفتار، روابط شیئی و تجسم نفس است ( کاپلان و سادوک، 2003).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت