در دنیای امروز، مدیریت یک علم تلقی می گردد که متناسب با پیشرفت دانش بشری نیازمند به فناوری های نوین در این رشته است. قرن حاضر قرنی است که بشر در جهت دست یافتن به
ناشناخته های کره زمین و سماوات هر چه بیشتر تلاش می نماید. بدیهی است که در صورتی که استفاده از این منابع آگاهانه صورت نپذیرد، نتیجه ای جز اضمحلال این منابع به دنبال نخواهد داشت (عباسپور، 1385) و از آنجائیکه آنچه امروزه از تعامل انسان با طبیعت بر جای مانده همچون کاهش تنوع زیستی، آلودگی محیط زیست، دخالت های انسانی در محیط طبیعت و بهره برداری مداوم از منابع محیط زیست که به تدریج توان جذب و ترمیم محیط زیست را اشباع کرده است، ریشه در استفاده نادرست انسان از سرزمین و مدیریت غلط یا روش بهره برداری نادرست دارد و در مجموع، بیانگر استفاده غیرمنطقی انسان از سرزمین است. از این رو تعامل بین علم و مدیریت و استفاده موثر از پژوهش ها جهت پیاده سازی مدیریت بهینه و خط مشی گذاری به ویژه در مناطق ساحلی، موضوع گمانه زنی ها و تجزیه و تحلیل های فراوانی است (بوش[1]، 1996: 103-114) و همسوسازی به موقع عناصر سیاسی، سازمانی، علمی، اقتصادی و انسانی که بتواند در مدیریت بهینه به منظور پیشگیری از تغییرات ناگهانی موثر باشد بسیار دشوار می باشد (بیگز[2]، 2009: 826-831).
تداوم بحران های محیط زیست، انسان را به ضرورت بازنگری در شیوه برخوردش با محیط زیست در جریان توسعه یافتگی واقف ساخت. بدین ترتیب با تغییر پارادایم از کلاسیک به امروزین، توسعه پایدار و از جمله مقوله های زیست محیطی به ارکان اصلی توسعه بدل شده اند و دستیابی به توسعه پایدار در گرو شناخت کامل از محیط زیست و منابع طبیعی و برنامه ریزی دقیق و راهبردی در این خصوص است و از آنجائیکه برنامه راهبردی مناسب می تواند همه اهداف خرد، میان مدت و کلان یک مجموعه را در قالب تصمیم های لحظه به لحظه دنبال کند، به دلیل انعطاف پذیری، همسویی با آرمانها و اهداف موردنظر و توجه همه جانبه به تمامی ابعاد و بخشهای موضوع از اهمیت ویژه برخوردار است، لذا برنامه ریزی راهبردی به منزله نقطه قوت تصمیم سازی های مدیریتی از مهمترین ملزومات دستیابی به توسعه پایدار و همه جانبه است، چرا که به موازات تصمیم گیری های درست توسعه شکل می گیرد.
1 ـ 2. بیان مسأله
از زمانی که کشورهای جهان، توسعه و پیشرفت را هدف اساسی خود قرار دادند، برنامه ریزی به منزله یک فن برای نیل به اهداف جلوه گر شد تا بتواند کوشش ها و فعالیت های توسعه را هماهنگ با محیط زیست جهت دهی نماید؛ به نحوی که استفاده بهینه و مطلوب از محیط زیست در جهت توسعه اقتصادی برنامه اجتماعی و فرهنگی و در نتیجه تداوم حیات در پهنه سرزمین کشور که همان توسعه پایدار و حفظ محیط زیست است، حاصل گردد (آزادبخت، 1384 : 33).
توسعه کشورها براساس برنامه ریزی کوتاه مدت و بلندمدت صورت می گیرد. برنامه ریزی ها بر اساس آرمانها، توانایی ها، امکانات و شرایط محیطی حاکم بر کشور صورت می پذیرد. چشم انداز توسعه، نگرش بلندمدت و راهبردی مورد نظر کشور را برای توسعه نشان می دهد و برنامه های
میان مدت توسعه که عمدتا پنج ساله هستند، اهداف مرحله ای را برای رسیدن به چشم انداز توسعه تدوین می نمایند (مکنون، 1383).
این برنامه ها نیز به اقتضای شرایط سیاسی هر کشور، شکل و مفهوم خاصی به خود گرفتند و در پرتو آنها، کشورها به موفقیت هایی نایل گشتند. اوج توجه به مفهوم و نقش برنامه ریزی به قرن بیستم باز می گردد، چنانچه بیش از هر زمان دیگر شاهد تأکید و اتفاق نظر در کاربرد برنامه ریزی در تصمیمات کلان ملی و بین المللی در همه سطوح هستیم. به تعبیری دیگر، بشریت امروزه توانسته است از طریق برنامه ریزی، شریان اداره اموال، زندگی و آینده خود را در دست گیرد.
از آنجائیکه یک برنامه متعلق به یک دوره زمانی و مکان خاص است، لذا توجه به شرایط و
ویژگی های محیطی و بالاخص محیط زیست ضروری به نظر می رسد. به نحوی که هرگونه تغییر در شرایط زیست محیطی می تواند تأثیر مستقیمی بر زندگی انسانها داشته باشد، به همین دلیل نیز هر روز نقش محیط زیست بر برنامه های توسعه پررنگ تر می گردد (بهرام پور، 1383)
بدون تردید لحاظ نمودن محیط زیست همانند سیاست های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیازمند شناخت جامع، علمی و کاربردی کردن آن از طریق تدوین برنامه ها، مقررات و خصوصا برانگیختن احساسات عمومی مردم در دفاع از آن است. از این رو، ضروری است که در برنامه های توسعه کشورها زمینه حفاظت از محیط زیست و همچنین ایجاد محیط های مناسب زندگی برای انسانها به صورت پایدار پیش بینی گردد (دبیری، 1383).
اکوسیستم های مرجانی به منزله یکی از ارکان مهم محیط زیست بایستی در سیستم
برنامه ریزی در جایگاه مناسب خود قرار گیرند و از وزن لازم در برنامه ریزی های ملی، بخشی،
منطقه ای و بین المللی برخوردار شوند.
آبسنگ های مرجانی اغلب جنگلهای بارانی دریا نامیده می شوند و یکی از زیبا ترین آثار حیات در زمین به شمار می روند اگرچه ممکن است اطلاق واژه آبسنگ های مرجانی خشکی به جنگلهای بارانی مناسبتر باشد. مانند جنگلهای بارانی اهمیت آبسنگ های مرجانی نه فقط در تنوع خود مرجانها بلکه در میلیون ها گونه ای که از ابتدا منحصرا با آنها در ارتباط اند نهفته است. شاید از نظر زیبایی هیچ محیط طبیعی دیگر در جهان قابل مقایسه با این مناطق نباشد. آبسنگهای مرجانی دومین بیوم غنی جهان هستند.
به غیر از گونه های مرجانی و جوامع زیستی وابسته به صخره های مرجانی، این اکوسیستم ها تعداد بسیاری از آبزیان آبهای آزاد را نیز حمایت می کنند. آبسنگهای مرجانی به دلیل داشتن
گونه های زیاد یک اکوسیستم حساس به شمار می روند و از آنجائیکه که بسیاری از موجودات وابسته به آبسنگهای مرجانی در دوره های مختلفی از حیات خود منبع غذایی اصلی ماهیها، میگوها و دیگر گونه های حائز اهمیت اقتصادی محسوب می شوند. مصون ماندن این موجودات مستلزم حفاظت از اکوسیستم حساس و شکننده مرجانهاست.
در اکوسیستم دریایی خلیج فارس جزایر مرجانی دارای جایگاه خاصی هستند زیرا امکان
ویژه ای برای زاد و ولد جانوران به شمار می رود. خلیج فارس با 70 گونه مرجان سخت و چند گونه مرجان نرم، در مقایسه با اقیانوس هند دارای محیطی فقیر از لحاظ تنوع مرجانی می باشد (شپرد[4]، 1992: 237-311) که امروزه به دلایل مختلف بسیاری از این آبسنگها تخریب شده اند. لکن به واسطه تنوع بسیار بالا و ارزش زیستی، اجتماعی و اقتصادی، آبسنگ های مرجانی جزو مناطق حساس ساحلی محسوب شده و باید تحت مدیریت قرار داشته باشند.
مسأله اصلی پژوهش حاضر به صورت زیر بیان میشود : جهت تدوین طرح جامع مدیریت محیط زیست جزیره کیش (مورد مطالعه آبسنگ های مرجانی) بایستی بر چه نکاتی تأکید شود؟ در واقع چگونه می توان با مطالعه اکوسیستم مرجانی منطقه نسبت به ارزیابی و انتخاب بهترین مدل از میان مدلهای برنامه ریزی راهبردی در جهت تهیه و تدوین طرح جامع مدیریت محیط زیست جزیره کیش در جهت رسیدن به اهداف تعیین شده با توجه به میزان حساسیت و شرایط محیط زیست منطقه اقدام نمود به نحوی که بتوان در مراحل اجرای برنامه های جاری و آینده تجدید نظر کرد و حتی پیامدهای نامطلوب و ناخواسته برنامه های قبلی را نیز مدیریت نمود تا روند تخریب و از بین رفتن آبسنگ های مرجانی متوقف گردد یا حداقل از سرعت آن کاسته شود.
1 ـ 3. ضرورت انجام تحقیق
آبسنگ های مرجانی[5] یکی از زیباترین زیستگاه های دریایی محسوب می شوند. این مناطق دارای تنوع زیستی بسیار غنی و از بارورترین اکوسیستم های دریایی جهان می باشند (بیرکلند[6]، 1997 : 411-435) و بعد از جنگل های انبوه نواحی گرمسیری، دومین بیوم پر تولید جهان
می باشند (رابرت[7]، 2002: 581-592). مساحت این مناطق در حدود 17 درصد کل اقلیم های دریایی است و حدود یک ششم خطوط ساحلی دریایی دنیا را در بر می گیرند. این مناطق حاوی جوامع بزرگ گیاهی و جانوری می باشند که با توجه به تنوع بالا و پیچیدگی ارتباط بین این جوامع بسیار مورد توجه قرار گرفته اند.
از نظر زمین شناسی تپه های مرجانی ساختار کربنات کلسیمی داشته و طی میلیونها سال بر اثر به روی هم انباشته شدن بقایای موجودات زنده و مرجان های مرده به
صورت تپه های عظیم و جزایر مرجانی در آمده اند. به غیر از گونه های مرجانی و جوامع زیستی وابسته به صخره های مرجانی، این اکوسیستم ها تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم بر انواع آبزیان آبهای آزاد و سایر اقلیم های دریایی
می گذارند.
بنابراین زیستگاه های مرجانی به دلیل داشتن گونه های متنوع و بی شمار بسیار حساس و آسیب پذیرند. با توجه به اینکه بسیاری از موجودات وابسته به زیستگاه های مرجانی در دوره های مختلفی از حیات خود منبع غذایی اصلی ماهیان، سخت پوستان و دیگر گونه های حائز اهمیت اقتصادی محسوب می شوند، اما مصون ماندن این موجودات مستلزم حفاظت از اکوسیستم حساس و شکننده مرجان ها است (نیباکن[8]، 2000: 833-879).
به علاوه این جوامع به دلایل مختلفی برای انسانها حائز اهمیت می باشند. از جمله این دلایل
می توان به موارد زیر اشاره نمود :
- حفاظت نوار ساحلی در برابر ضربات مخرب امواج و اثرات منفی طوفانهای دریایی؛
- تولید موادغذایی و داروئی؛
- اهمیت داشتن از نظر تنوع زیستی جهانی؛
- سودرسانی اقتصادی به جوامع محلی؛
- ارزش تفرجی و تحقیقاتی.
اهمیت مرجانها در حفظ و تداوم بقاء حیات زمین و نیاز بالای آنها به توجه و حفاظت تا جائی است که سال 1997 میلادی را سال جهانی آبسنگ های مرجانی نامگذاری کردند، و در سال 2003 به دنبال نگرانی های ناشی از سرعت بالای تخریب مرجانها صندوق جهانی سازمان ملل به همراه شبکه جهانیICRAN ، صندوقی را برای حمایت و نگهداری 258000 کیلومترمربع آبسنگ مرجانی تخریب شده در سال 2000 ایجاد کردند.
ال نینو، طوفان های مکرر، بلوم جلبکی مضر[9] ، سرمای زمستانی، از سوی دیگر و تشدید آلودگی های ناشی از توسعه های کلان منطقه ای مانند اکتشاف نفت، تردد کشتی های بزرگ، جنگ و مانورهای نظامی منطقه ای و ساخت جزایر مصنوعی در خلیج فارس، این اکوسیستم ها را به شدت شکننده کرده است.
همچنین بنا بر گزارش شاخص عملکردی محیط زیست[10] در سال 2006، رتبه ایران از میان 133 کشور جهان با عدد شاخص 70 در مقام 53 قرار گرفته است. در دوره ارزیابی بعدی در سال 2008، رتبه عملکرد محیط زیست ایران با کسب نمره 9/76 به 67 می رسد و در دوره ارزیابی بعدی در سال 2010 نیز محیط زیست ایران با کسب امتیاز اندک 60 به رتبه 78 تنزل یافته است و در آخرین دوره ارزیابی در سال 2012 نیز با کسب امتیاز 73/42 به رتبه 114 جهان تنزل یافته است. انتشار این آمارهای رسمی این نکته را به ذهن متبادر می کند که بازیگران عرصه محیط زیست ایران اعم از توده های مردم، جامعه دانشگاهی، بنگاه های اقتصادی و در رأس همه دولت در زمینه حفاظت از محیط زیست و جلوگیری از گسترش تخریب و آلودگی آن ناموفق بوده اند.
رشد بی رویه جمعیت، توسعه شهرنشینی، ظهور فن آوری های نوین، توسعه انواع فعالیت های صنعتی، زیربنایی و تغییر در عادات و الگوهای مصرف از یک سو و محدودیت های استفاده از منابع طبیعی از سوی دیگر، علاوه بر بوجود آوردن انواع معضلات پیچیده در کیفیت زندگی انسان، موجبات بروز انواع ناسازگاری های زیست محیطی و اجتماعی شده است و به نظر می رسد نگرش صرف فنی و مهندسی نتوانسته است کارآمدی بهینه ای در حل مشکلات محیط زیستی به همراه داشته باشد. به عبارت دیگر باید گفت که بسیاری از مشکلات محیط زیستی برآیندی از مولفه های اکوسیستمی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فنی و قانونی می باشند که دستیابی به هدف غائی توسعه پایدار در گرو توجه و بررسی همه جانبه این پارامترها است. رویکرد سیستمی به محیط زیست نگرش پیشگیرانه را با نگاه درمانی جایگزین می کند که مطمئنا دارای بازده بهتری به لحاظ جمیع ابعاد خواهد داشت.
با توجه به مطالب فوق می توان دریافت که مدیریت محیط زیست با سه چالش مهم روبرو است.
- حوزه مدیریت بسیار وسیع و متغیر است.
- سازمان های دیگر در محدوده سازمان مدیریت محیط زیست وجود دارند که مستقلا مدیریت می شوند.
- سازمان مدیریت محیط زیست بطور مستمر در معرض تهدیدهای برون سازمانی است و از فرصتهای برون سازمانی کمی برخوردار است.
با توجه به خصوصیات فوق الذکر، چنین سازمانی را نمی توان با روش مدیریت اجرائی مدیریت نمود و راهی جز روش مدیریت راهبردی برای مدیریت محیط زیست وجود ندارد. به همین علت نوع برنامه ریزی محیط زیست نیز باید از نوع راهبردی باشد.
برنامه ریزی راهبردی، مدیریت راهبردی را در موارد زیر یاری می دهد :
- فائق آمدن مؤثر بر مقتضیات آتی؛
- ارائه فرصت به موقع برای تصحیح خطاهای اجتناب ناپذیر؛
- کمک به اعمالی که برای رسیدن به آینده مطلوب باید انجام شود.
اکوسیستم هاى زیبا نسبت به ارائه یک مدل برنامه ریزی راهبردی به منظور مدیریت و حفظ و نگهداری این منابع ارزشمند اقدام نمود.
1 ـ 4. فرضیات و سوالات پژوهش
جهت تدوین برنامه راهبردی مدیریت محیط زیست جزیره کیش (مورد مطالعه آبسنگ های مرجانی) بایستی بر چه نکاتی تأکید شود؟
1 ـ 5. اهداف اساسی از انجام تحقیق
- ارتقا سطح آگاهی عمومی نسبت به ارزش های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی
اکوسیستم های مرجانی.
- ترویج برنامه های آموزشی در جهت تغییر رفتار عامه مردم به منظور ترویج شیوه هایی پایدار در جهت حفاظت از محیط زیست.
- توسعه مداوم ابزارها و مهارتها با مشارکت جوامع محلی و داوطلبان به منظور نظارت، حفاظت و مدیریت مناطق مرجانی.
- توانمندسازی و مشارکت جامعه در جهت حفاظت از محیط زیست.
- بهبود مدیریت منطقه ای.
- توسعه و بهره برداری پایدار از اکوسیستم های مرجانی از طریق مشارکت با پژوهشگران، سازمان ها و دولتهای منطقه ای و فرامنطقه ای.
- تدوین برنامه ای راهبردی، جامع و کارآمد به منظور مدیریت، حفاظت و احیای
اکوسیستم های مرجانی جزیره کیش با بهره گرفتن از مدل های برنامه ریزی راهبردی.
[1] Boesch
[2] Biggs
[3] Mee
[4] Sheppard
[5] Coral Reefs
[6] Birkeland
[7] Robert
[8] Nybakken
[9] HABs: Harmful Algal Blooms
[10] EPI: Environmental Performance Index