2.1 مبانی نظری تحقیق
1.2.1کارآفرینی
واژه کار آفرینی از کلمه فرانسوی Entreprendre به معنای متعهد شدن نشات گرفته است. بنا به تعریف واژه نامه دانشگاهی و بستر : کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی ، اداره و تقبل کند. (اسکندانی، 1379) واژه کار آفرینی دیرزمانی پیش از آنکه مفهوم کلی کارآفرینی به زبان امروزی پدید آید ، در زبان فرانسه ابداع شد . در اوایل سدهه شانزدهم میلادی کسانی را که در امر هدایت ماموریت های نظامی بودند ، کار آفرین می خواندند . از آن پس درباره دیگر انواع مخاطرات نیز همین واژه با محدودیت هائی مورد استفاده قرار می گرفت . از حدود سال 1700 میلادی به بعد ، فرانسویان درباره پیمانکاران دولت که دست اندر کار ساخت جاده ، پل ، بندر و تاسیسات بودند ، به کرات لفظ کارآفرین را به کار برده اند.
کارآفرین فردی است که شرکتی را به منظور سود و رشد ، تاسیس و مدیریت می نماید و از آن برای پیشبرد اهداف شخصی استفاده می کند که ویژگی صلی او رفتار نو آورانه است و از تجربیات مدیریت استراتژیک در فعالیت خود استفاده می کند.
اجزایتشکیل دهنده | فرایند کارآفرینی |
کارآفرین | فردی تصمیم آگاهانه می گیرد تا کار جدیدی را آغاز کند |
فرصت | فرصتهای بازار را شناسائی و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد |
ساختار | کار آفرین تصمیم می گیرد به طور فردی یا تضامنی یا شرکت سهامی کار را آغاز کند |
منابع | منابع مورد شناسائی قرار می گیرد و حمایت سرمایه گذاران جلب می شود |
استراتژی | هدفهای کلی کار ، استراتژیها و برنامه های تفصیلی اجرا و معین می شود |
این نکته حائز اهمیت است که این مراحل فرایندی بترتیب طبیعی تنظیم گردیده و نمی توان هریک ازآنها را بدون ارتباط با دیگری در نظر گرفت. برای مثال ، لازم است کارآفرین برای ارزیابی فرصت ، برداشتی از مفهوم کسب و کار نیز داشته باشد یا بداند اجرای آن مفهوم نیاز به چه منابعی خواهد داشت و یا هزینه آن منابع چقدر خواهد بود. تنها در این صورت است که کارآفرین می تواند به قضاوت درستی از جذابیت فرصت دست یابد.
کارآفرینی، واژه ای است نو که از معنی کلمه اش نمی توان به مفهوم واقعی آن پی برد.بعضی از دانشمندان نظیر شومپیتر، کارآفرین را مهمترین عامل توسعه اقتصادی دانسته اند. وی معتقد است کارآفرین یک مدیر صاحب فکر و ابتکار است که همراه با خلاقیت، ریسک پذیری، هوش، اندیشه، و وسعت دید، فرصتهای طلایی می آفریند. او قادر است که با نوآوریها تحول ایجاد کند و یک شرکت زیان ده را به سوددهی برساند.
به دلیل نقش و جایگاه ویژه کارآفرینان در روند توسعه و رشد اقتصادی، بسیاری از دولتها در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه تلاش می کنند بــا حداکثر امکانات و بهره برداری از دستاوردهای تحقیقاتی، شمار هر چه بیشتری از جامعه را که دارای ویژگیهای کارآفرینی هستند به آموزش درجهت کارآفرینی و فعالیتهای کارآفرینانه تشویق و هدایت کنند.
کارآفرینان با مهارتی که در تشخیص فرصتها و موقعیتها و ایجاد حرکت درجهت توسعه این موقعیتها دارند، پیشگامان حقیقی تغییر در اقتصاد و تحولات اجتماعی محسوب می شوند. آنها تصدیق می کنند که موفقیت و بقا در چشم اندازهای برخواسته از فردا، نیازمند چالاکی، قوه ابتکار و خلاقیت است. علاوه بر این کارآفرینی به ریسک پذیری، نوآوری و کنش کارآفرینانه هم نیاز دارد. براساس نظریات اقتصادی و تجارب حاصله در اقتصادهای روبه رشد، کارآفرینان موتور محرکه توسعه و رشد اقتصادی محسوب می شوند و بالطبع اشتغالزایی یکی از رهاوردهای مهم کارآفرینی است.
اگرچه در مورد کارآفرینی و مفاهیم آن ابعاد مختلفی وجود دارد اما مفاهیم آن همگی تقزیبا مشابه هستند. همه هدف این مفاهیم پیگیری مزیت رقابتی شرکت و بهبود عملکرد سازمانی است. به هر جهت بعد از شومپتیر بسیاری از محققان از سازه هایی که میلر و فریسن (1982) در مورد کارآفرینی سازمانی ارائه داده اند استفاده کرده
اند.
میلر(1983) اظهار کرده است که سازمان هایی که کارآفرین هستند باید 3 ویژگی را داشته باشند: نخست نوآوری که شامل نوآوری محصول وفرایند ، دوم ریسک پذیری (بدین معنی که تصمیم گیرندگان سازمان بایستی ریسک پذیر باشند)، سوم پیش بینی تغییرات(بدین معنا که سازمان توانایی بررسی تغییرات محیطی و اتخاذ استراتژیهای مناسب را داشته باشد). کوین و اسلیون (1989) اظهار کرده اند که رفتارها و ارزشهای کارآفرینان می بایست این 3 جنبه را پوشش دهد. در این تحقیق به مقوله کارآفرینی تنها از منظر ویژگیهای کارآفرینی توجه نشده است بلکه از منظر فرهنگی نیز به آن توجه خواهد شد.
2.2.1 قابلیت بازاریابی
آتون(1993) می گوید اغلب باید هنگامی که مشکلات بازاریابی ایجاد می شود فرایند بازاریابی پایش گردد. این فرایند شامل :[3]
- خدمات مشتریان، هدف نهایی خدمات مشتریان ارضای نیازهای خریداران و مشتریان (زیتمال و بتنر،1996) [4]وایجاد مزیت رقابتی می باشد.(آیزن وود و ماهاجان،1989[5] ، موریس و وست بروک،1996[6])
- فعالیتهای پیشبردی شامل تبلیغات ، فروش و شرکت در نمایشگاه هاست که در ارتباط با اهداف بازار وافزایش سهم بازار و فروش است.
- کیفیت فروشندگان ، این مورد نشان دهنده مهارتهای فروشندگان است.
- توسعه شبکه بازاریابی ، که مرتبط با قابلیتهای مدیران در کانالها و ارتباط با توزیع کنندگان است.(ورهیز و هارکر،2000)[7]
- قلمروی تبلیغات ، نوع تبلیغات و مکان تبلیغات بر افزایش سهم بازار تاثیر دارد.
- تحقیقات بازاریابی که حاکی از تحلیل نیازهای مصرف کنندگان در جهت پیشنهاد محصولات و خدمات جدید است.
- قابلیت تنوع محصول که نشان دهنده تنوع نوع محصول بجای تنوع قیمت محصول است.
- تسریع معرفی محصولات جدید در بازار.(فرولی،2000)[8]
3.2.1 قابلیت نوآوری
4.2.1 مزیت رقابتی پایدار
مزیت رقابتی به معنای این است که یک سازمان نسبت به رقبای خود در یک صنعت عملکرد بهتری داشته باشد. دو رویکرد در تئوری های استراتژی رقابتی وجود دارد که می تواند بر مزیت رقابتی اثر گذارد. یکی از آنها که توسط پورتر (1994) ارائه شده نشان می دهد جایگاه یک شرکت را توسط ساختار استراتژی رقابتی به چه صورت است و این مطلب را بوسیله 5 نیروی رقابتی نشان می دهد. وی پیشنهاد می کند که شرکتها باید جایگاه مناسبی را در صنعت برای خود برگزینند تا از مزیت رقابتی در آن صنعت بهره مند شوند و اقدامات مناسب را در وضعیتهای مناسب از خود نشان دهند.(پورتر [13]1994) رویکرد دیگر رویکرد منبع محور است که توسط وارنر فلت(1984) ارائه شده و توسط پراهالاد و همل(1994) مورد تاکید قرار گرفته است.آنها پیشنهاد کردند که مزیت رقابتی یک شرکت باید بر مبنای قابلیتهای اساسی که شامل منابع ملموس و نا ملموس است بنا شود. پورتر(1990) مزیت رقابتی پایدار را نوعی مزیت رقابتی تعریف می کند که نسبتا دوره ای طولانی بر قرار است. این مزیت رقابتی دارای ویژگیهای زیر است:
دوام: سازمان بایست نسبت به رقبا دوره ای طولانی را رهبر بازار باشد و نه تنها رهبر رقبا باشد بلکه این رهبری بواسطه پیروی و تقلید توسط رقبا از دست نرود.
تمایز: سازمان باید دارای صلاحیتها و ویژگیهایی باشد که توسط تعداد کمی از شرکتها قابل دستیابی باشد.
تفاوت: عملکرد سازمان باید نسبت به رقبای خود دارای عملکرد بسیار برتر و متفاوتی باشد.
یک شرکت با مزیت رقابتی باید محصولاتی با کیفیت برتر را با قیمت پایینتر عرضه کند و بدین ترتیب سهم بیشتری از بازار را کسب کند و عملکرد مالی خویش را بهبود دهد.آرونی(1993) و پورتر پیشنهاد می کنند که بوسیله شاخصای مالی مزیت رقابتی اندازه گیری شود. در این تحقیق دو معیار برای اندازه گیری مزیت رقابتی پایداراتخاذ شده است: سود آوری شرکت و قابلیتهای اساسی که تقلید از آن مشکل است .(آرونی،1993[
[سه شنبه 1400-05-05] [ 10:14:00 ق.ظ ]
|