نقش قابلیتهای زیرساختی و مشتریمداری در بالا بردن کیفیت اطلاعات مشتری در سیستمهای CRM |
امروزه وجود رابطه قوی با مشتریان مهمترین رمز موفقیت در هر کسبوکار است. از این رو مفهوم مدیریت ارتباط با مشتری که به معنی تلاش سازمان جهت ایجاد و ارائه ارزش به مشتری است بسیار مورد توجه قرار گرفته است. لذا این پژوهش درصدد است به بررسی نقش قابلیتهای زیرساختی[1] و مشتری مداری در بالا بردن کیفیت اطلاعات مشتری در سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری بپردازد. این فصل به بررسی کلیات تحقیق میپردازد. در این راستا ابتدا مسئله تحقیق و سپس اهداف و ضرورت تحقیق بیان میگردد. در ادامه قلمرو و فرضیات تحقیق بیان میشود.
1-2-بیان مسئله
با توجه به اهمیت روزافزون مشتریان برای سازمانها، مدیریت ارتباطات اثربخش و کارا با مشتریان به مسئلهای اساسی و مهم برای سازمانها و از جمله بانکهای دولتی، تبدیل گردیده است. مدیریت ارتباط با مشتری(CRM[2]) یک راهبرد کسبوکاری است که از یک طرف با هدف افزایش سودآوری و درآمد برای سازمان و از طرف دیگر افزایش رضایت و وفاداری مشتریان ارائه شده است. مدیریت ارتباط با مشتری، مجموعهای گسترده از ابزارها، فناوریها و فرایندها است که با هدف ارتقاء سطح رابطه با مشتریان مورد استفاده قرار میگیرد. هر سازمانی که با مشتری سروکار دارد، حتماً سطحی از مدیریت ارتباط با مشتری را نیز داراست اما برخی از سازمانها در این زمینه جلودار هستند. این سازمانها با بهرهگیری و استقرار انواع مفاهیم، روشها و ابزارها مانند سیستمهای مبتنی بر فناوری اطلاعات ارزش بسیار بیشتری از روابط خود با مشتریان خلق مینمایند(هادیزاده مقدم و همکاران، 1389).
1-3-اهداف تحقیق
- دیدگاه مبتنی بر منابع که ترکیبی از منابع تکنولوژی، انسانی، کسبوکار، فرهنگ و مدیریت دانش و یادگیری برای توسعه قابلیتهای زیرساختی است.
- دیدگاه موقعیت استراتژیک که بر قابلیتهای مشتری که ترکیبی از مشتریمداری، درک متقابل با مشتری و متمایزسازی مشتریان میباشد، تأکید دارد.
1-4-ضرورت تحقیق
در دنیای کنونی وجود رابطهی قوی با مشتریان مهمترین رمز موفقیت در هر کسبوکار است. ازاینرو، مفهوم مدیریت ارتباط با مشتری که به معنی تلاش سازمان جهت ایجاد و ارائه ارزش به مشتری است، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. مدیریت ارتباط با مشتری CRM برای ایجاد یک رابطهی خاص با مشتری و ایجاد ارزش بیشتر برای سازمانها ارائه شده است(مؤمنی و همکاران، 1392). اگر سیستم مدیریت ارتباط با مشتری به خوبی طراحی و اجرا گردد به شناخت کامل و جامعی از مشتری منجر خواهد شد. CRM به بنگاهها اجازه میدهد تا به آسانی مشتریان سودمند را شناسایی نموده و تلاشهای بازاریابی را برای مشتریانی که از بنگاه خرید مینمایند، متمرکز کنند. درک بهتر مشتری کنونی به بنگاه اجازه میدهد تا با تعامل، پاسخگویی و ارتباط مؤثر با آن ها، نرخ حفظ مشتریان را بهطور چشمگیری افزایش دهد(پلسیس و بون[15]، 2004؛ کورک[16]، 2006). مدیریت ارتباط با مشتری(CRM) یک استراتژی است که برای کسب آگاهی بیشتر در مورد نیازها و رفتار مشتریان و ارتباط بیشتر با آنان استفاده میشود. برقراری روابط خوب با مشتری رمز موفقیت در کسبوکار است(لئو[17]، 2005). همچنین با توجه به اهمیت روزافزون مشتریان در بانک و بالتبع اهمیت مدیریت اثربخش ارتباط با مشتری، بررسی نقش قابلیتهای زیرساختی(که شامل منابع تکنولوژی، انسانی، کسبوکار و … میشود) و مشتری مداری در بالا بردن کیفیت اطلاعات مشتری در سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتری در بانک بسیار مهم تلقی میشود. سازمانهایی که در پیادهسازی و اجرای برنامهها و سیستمهای مدیریت ارتباط با مشتریان موفق بودهاند، مزایای اقتصادی و غیراقتصادی متعددی را کسب نمودهاند. بنابراین، پژوهش حاضر به بررسی کیفیت اطلاعات مربوط به مشتری و تمرکز بر اینکه چگونه یک بانک میتواند به خوبی کیفیت اطلاعات مربوط به مشتری را ایجاد کند و افزایش دهد، میپردازد. همچنین تأثیر کیفیت اطلاعات بر عملکرد ارتباط با مشتری و بر عملکرد کلی بانک بررسی میشود.
1-5-قلمرو تحقیق
با توجه به موضوع تحقیق که عبارت است از نقش قابلیتهای زیرساختی و مشتری مداری در بالا بردن کیفیت اطلاعات مشتری در سیستمهای CRM مطالعه موردی: شعب بانک ملی شیراز، لذا قلمرو مکانی تحقیق، شعب بانک ملی شهر شیراز و قلمرو زمانی آن سال 93-1392 میباشد.
1-6-فرضیات تحقیق
هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش قابلیتهای زیرساختی و مشتری در بالا بردن کیفیت اطلاعات در سیستمهای CRM در شعب بانک ملی شهر شیراز میباشد. در همین راستا فرضیههای تحقیق به صورت زیر مطرح میگردد:
- قابلیتهای زیرساختی رابطه مثبتی با کیفیت اطلاعات مربوط به مشتریان بانک دارند.
1-1 تکنولوژی رابطه مثبتی با کیفیت اطلاعات مربوط به مشتریان بانک دارد.
1-2 منابع انسانی رابطه مثبتی با کیفیت اطلاعات مربوط به مشتریان بانک دارد.
1-3 منابع کسبوکار رابطه مثبتی با کیفیت اطلاعات مربوط به مشتریان بانک دارد.
1-4 فرهنگ رابطه مثبتی با کیفیت اطلاعات مربوط به مشتریان بانک دارد.
1-5 مدیریت دانش و یادگیری رابطه مثبتی با کیفیت اطلاعات مربوط به مشتریان بانک دارد.
- قابلیتهای مشتری رابطه مثبتی با کیفیت اطلاعات مربوط به مشتریان بانک دارد.
2-1 مشتری مداری رابطه مثبتی با کیفیت اطلاعات مربوط به مشتریان بانک دارد.
2-2 متمایزسازی مشتری رابطه مثبتی با کیفیت اطلاعات مربوط به مشتریان بانک دارد.
2-3 درک متقابل با مشتری رابطه مثبتی با کیفیت اطلاعات مربوط به مشتریان بانک دارد.
- کیفیت اطلاعات مربوط به مشتریان بانک رابطه مثبتی با عملکرد ارتباط با مشتریان دارد.
-
- عملکرد ارتباط با مشتریان بانک رابطه مثبتی با عملکرد کلی بانک دارد.
- کیفیت اطلاعات مربوط به مشتریان بانک رابطه مثبتی با عملکرد کلی بانک دارد.
1-7-سؤالات پژوهشی
قابلیتهای زیرساختی بر کیفیت اطلاعات مشتریان بانک مؤثر است؟
قابلیتهای مشتری بر کیفیت اطلاعات مشتریان بانک مؤثر است؟
کیفیت اطلاعات مشتریان بانک بر عملکرد ارتباط با مشتریان مؤثر است؟
عملکرد ارتباط با مشتریان بر عملکرد کلی بانک مؤثر است؟
1-8-تعریف کلمات کلیدی
در ادامه به تعریف متغیرهایی که در این پژوهش از آن ها استفاده شده است پرداخته میشود.
1-8-1-مدیریت ارتباط با مشتری
1-8-2-قابلیتهای زیرساختی
1-8-2-1-تکنولوژی
1-8-2-2-منابع کسبوکار
1-8-2-3-منابع انسانی
علیرغم اینکه فناوری و فرایند کسبوکار هر دو برای موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری حیاتی هستند، این افراد هستند که ارتباط با مشتری را به وجود میآورند. برای مدیریت مشتریان سازمان باید افرادی جذب سازمان شوند، مدیریت شوند و در یک چارچوب حمایتی انگیزش پیدا کنند(چن و پوپوویچ[26]، 2003). برای نایل شدن به عملکرد بالای کسبوکار و روابط با مشتریان با ارزش، سازمان باید دارای سیستمها و افراد با انگیزه، توانمند و هوشمند باشد(سعیدی و دیلمی معزی، 1389).
1-8-2-4-فرهنگ
فرهنگ مهمترین عامل برای مدیریت صحیح و اجرای راهبرد مدیریت ارتباط با مشتری است(رانجان و باتناگار[27]، 2009). برای برآورده کردن انتظارات مشتری باید فرهنگ مشتری مداری در سازمان حاکم باشد و در کارمندان تغییر نگرش ایجاد شود. با استقرار فرهنگ مشتریمداری، سازمان نسبت به نیازهای مشتری پاسخگو خواهد بود(آذری، 1387). فرهنگ سازمانی الگویی از ارزشها و ارتباطات مشترک است که به درک وضعیت جاری شرکت کمک نموده و به افراد سازمانی، هنجارهایی برای عمل ارائه میکند(سعیدی و دیلمی معزی، 1389).
1-8-2-5-مدیریت دانش و یادگیری
با توجه به توسعه خدمات و تنوع محصولات ارائه شده از سوی سازمانها، رقابت میان اهالی بازار شدت بیشتری گرفته است. در این میان، توانایی سازمانها در جذب و بهکارگیری دانشهای درون و برونسازمانی، راهحلی ساده اما کاربردی برای ایجاد برتری رقابتی است. سازمانها با مدیریت مناسب دانش پنهان و آشکار خود، توانستهاند به گونهای شایسته مزیت رقابتی خلق کنند(عارفنژاد و همکاران، 1391). به بیان دیگر، مدیریت دانش استفاده از دانش فردی و جمعی افراد سازمان در جهت دستیابی به اهداف سازمان تعریف میشود(ایرانژاد پاریزی، 1387).
1-8-3-قابلیتهای مشتری
امروزه با افزایش روزافزون رقابت، سازمانها برای بقای خود در عرصه رقابت باید بتوانند شناخت درست و به موقعی از محیط پیرامون خود داشته باشند – به ویژه مشتریان که عامل اصلی حیات سازمان ها میباشند – تا با درک بهنگام تغییرات و خواستهها و نیازهای مشتریان در جهت تعامل مؤثر با محیط پیش روند(سرافرازی و معمارزاده، 1387). درفرهنگ و ادب پارسی مفهوم ” مشتری ” مترادف با ” خریدار ” است و در مباحث مربوط با بازاریابی و فروش، مشتری به مخاطبانی گفته میشود که توانایی و استعداد خرید کالا و یا خدمتی را داشته باشند. در این تعریف ” توانایی ” به معنی امکان پرداخت وجه و ” استعداد ” به مفهوم درک و شناخت مزیتهای کالا و خدمتی که موجب تأمین بخشی از نیازهای مخاطب میشود، بکارگرفته شده است(دیواندری و دلخواه، 1384).
1-8-3-1-مشتریمداری
مشتریان مردم یا عملیاتی هستند که محصول یا نتایج یک عملکرد را مصرف میکنند یا به آن ها نیاز دارند و از آن ها بهره میبرند. هر عملکردی در سازمان به یقین دارای هدفی است، بنابراین مشتریانی دارد(برنیکرهوف و درسلر، 1377). صنایع خدماتی در سالهای اخیر شاهد نوآوریهای فراوانی بودهاند که یکی از آن ها توجه بسیار زیاد به کارکنان عرضهکننده خدمات به مشتریان است. در دهه های گذشته سازمانهای خدماتی مانند بانکها، مؤسسات بیمه و هتلها به صورت گستردهای آموزشهای لازم را برای کارکنان و چگونگی ایجاد روابط با مشتری ارائه نمودهاند(مالهوترا و موخرجی[28]، 2004).
1-8-3-2-درک متقابل با مشتری
1-8-3-3-متمایزسازی مشتریان
- به نظر تروت[29] مفهوم متمایزسازی به این معنی است که سازمان باید فعالیتهای بازاریابی خود را به گونهای انجام دهد تا جایگاه ویژه و متمایزی از وی پدیدار شود. هرچند بیشتر سازمانها فقط به نقاط قوت خودشان توجه میکنند و کمتر به نقاط ضعف رقبا توجه میکنند، درحالیکه نقاط ضعف رقبا بسیار مهم هستند و اگر سازمان بتواند ریشهها و ضعف رقبا را به درستی تحلیل کند احتمالاً استراتژی کسبوکار نیز از قوت بیشتر و عمیقتری برخوردار خواهد بود(ابراهیمی، 1388).
[سه شنبه 1400-05-05] [ 02:49:00 ب.ظ ]
|