نقش آموزش مبتنی بر قصهگویی به شیوه جک زایپس |
:
توانمندسازی همهی دانشآموزان برای یادگیری و زندگی در قرن بیست و یکم، به یک هدف برای کلیهی دست اندرکاران فرایند آموزشی در طی سالیان متمادی تبدیل شده است (سواین و پیرسون[1]، 2002، ص 326). در میان موضوعات متعدد و مهم آموزشی از دیدگاه متخصصان، بحث آموزشهای اجتماعی و فراگردهای اجتماعی شدن، همواره در میان آموزشها از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است. چرا که انسان موجودی اجتماعی است که ادامه زندگی به صورت انفرادی برای او تقریباً غیرممکن است. به همین دلیل، رشد اجتماعی مهمترین جنبه رشد وجودی هر شخص را تشکیل میدهد. معیار اندازهگیری رشد اجتماعی هر کس میزان سازگاری او با دیگران است. مدارس ابتدایی از جملهی محیطهایی است که میتواند در تقویت رفتارهای اجتماعی کودکان تأثیر زیادی داشته باشد (همایی و همکاران، 1388، ص 134). لذا در بسیاری از مدارس تلاش میشود تا از شیوههای و روشهای گوناگون به منظور اجتماعی کردن دانشآموزان و افزایش ظرفیت جامعهپذیری آنان، استفاده گردد.
یکی از شیوههای مؤثر در آموزش و پرورش کودکان، روشهای غیر مستقیمی چون هنر میباشد. در میان روشهای هنری اهمیت و جذابیت قصهگویی برای کودکان در متون مختلف و از منظر صاحب نظران گوشزد شده است (نیک منش و کاظمی، 1387، ص 6). چرا که قصهها برای تمام گروههای سنی، گیرایی خاصی دارند. قصهها برانگیزنده هستند و میتوانند مجموعهای از مفاهیم پیچیده علمی را به مخاطب منتقل کنند. بدون اینکه سن یادگیرنده، موضوع آموزشی یا سطح یادگیری، کاربرد آن ها را محدود سازد (والی، 1386، ص 155). قصهگویی هنر به تصویر کشیدن رویدادهای واقعی یا ساختگی در کلمات، تصاویر و صداهاست.
قصهگویی یکی از عمدهترین و رایجترین راههای انتقال تجربه و سرگرمی و از جملهی روشهای جذاب برای آموزش دانشآموزان است. امروزه ادامهی حیات شیوههای آموزشی با بهره گرفتن از قصهگویی با پیشرفت تکنولوژی و رشد جوامع، متضمن به کارگیری شیوههای نوینی از این نوع آموزش است (زایپس، 1386، ص 7). لذا شیوههای متعددی برای استفاده از قصه در آموزش ایجاد گردیده است؛ که آموزش مبتنی بر قصهگویی به شیوهی جک زایپس[2] از جملهی این شیوههاست.
جک زایپس استاد آلمانی الاصل دانشگاه مینه سوتای آمریکاست که بر اساس تجربیات چندین سالهی خود در انجام کار قصهگویی در مدارس، شیوههای و روشهای جذابی برای ارائه قصه به کودکان، ابداع و تکمیل نموده است. وی شیوهها و روشهای قصهگویی خود را نه به مفهوم سنتی آن، بلکه در مفهومی جدید ارائه کرده و معتقد به نوعی از قصهگویی است که سبب تحرک ذهن و خود اکتشافی میشود و ضمن این که الگوها، اصول اخلاقی، ادبی و اجتماعی را در نظر میگیرد، به بررسی الگوها، اصول و معیارهای از پیش تعیین شده نیز میپردازد تا ارزشمندی آن ها را برای کودکان و سودمندی جامعه بسنجد (زایپس، 1386، ص 24).
بر این اساس و با توجه به اهمیت پیشرفت درسی دانشآموزان و همچنین ارتقاء سطح مهارتهای اجتماعی و در نهایت عزت نفس آنان، این مطالعه در تلاش است تا شیوههای از آموزشهای جک زایپس را در آموزش مفاهیم مرتبط در حوزهی مطالعات اجتماعی در دو بخش مهارتهای اجتماعی و عزت نفس دانشآموزان، به کار بگیرد و میزان اثربخشی این شیوهها را بر پیشرفت درسی، مهارتهای اجتماعی و سطح عزت نفس فراگیران مورد ارزیابی قرار دهد.
1-2 بیان مسأله:
از دیر باز انسان موجودی اجتماعی بوده و به همین دلیل از لحظه تولد تا آخر عمر در اجتماع به سر میبرد؛ و دائماً در تعامل با انسانهای دیگر میباشد. موضوع مهارتهای اجتماعی[3] کودکان بخشی از مسالهی اجتماعی شدن آنان است و اجتماعی شدن، جریانی است که در آن هنجارها، مهارتها، انگیزهها و طرز تلقیها و رفتار فرد شکل میگیرد (جلیلی آبکنار، 1389، ص 66). گرشام و الیوت (1984) مهارتهای اجتماعی را مجموعه رفتارهای فراگرفتهی قابل قبولی میدانند که فرد را قادر میسازد با دیگران رابطه مؤثر داشته و از واکنشهای نامعقول اجتماعی خودداری کند. کودکان دارای مهارتهای اجتماعی، در پایداری روابط، همیاری، اطاعت از قوانین، حساس بودن نسبت به دیگران و در صورت لزوم، مهار احساسات منفی خود موفقترند. هنگامی که این کودکان بزرگتر میشوند، میتوانند روابط سالمی با دیگران برقرار و در فعالیتهای گروهی مشارکت کنند، در زندگی خود شاد و موفق باشند، به حقوق و احساسات دیگران احترام بگذارند، از خواستهای نامناسب دوری کنند و در صورت نیاز از دیگران درخواست کمک کنند (اربای و داگرو[4]، 2010).
افراد با مهارتهای اجتماعی متناسب، به گونهای با دیگران ارتباط برقرار میکنند که بتوانند به حقوق، الزامات، رضایت خاطر و یا انجام وظایف خود در حد معقولی دست
یابند، بی آنکه حقوق، الزامات، رضایت خاطر یا وظایف دیگران را نادیده بگیرند و در عین حال میتوانند در این موارد مبادلهای باز و آزاد با دیگران داشته باشند (فیلیپس، 1978، به نقل از مقدس،1390، ص 93).
از سوی دیگر نارسایی در مهارتهای اجتماعی، بر بسیاری از ابعاد زندگی فرد تأثیر میگذارد. کودکانی که در روابط اجتماعی دارای مشکل هستند و یا توسط همسالان خود مورد پذیرش واقع نمیشوند، در معرض ابتلا به انواع ناهنجاریهای رفتاری-عاطفی (دروزیر و همکاران 1994، به نقل از یوسفی و خیر، 1381) یا افت تحصیلی (کرامتی، 1386) قرار دارند. این کودکان توان پیشرفت تحصیلی مناسب پیدا نمیکنند و ضمن داشتن روابط بین فردی نامناسب، با کمترین میزان محدودیت از موقعیتهای آموزشی خارج میشوند و توانایی اندکی در یکپارچه شدن در فعالیتهای اجتماعی پیدا میکنند (گرینسپان و شولتز[5]، 1981، ص 24).
اهمیت مهارتهای اجتماعی در زندگی فردی و اجتماعی افراد به گونهای است که آموزش این مهارتها، زمینه و موضوع بسیاری از مطالعات بوده است. جانسون و جانسون[6] (2000) شش پیامد سودمند آموزش مهارتهای اجتماعی را نقل کردهاند. آن ها رشد هویت فردی و هویتی، موفقیتهای شغلی، بهبود کیفیت زندگی، سلامت فیزیکی، سلامت روانی (رشد عزت نفس، خودمختاری، کاهش اضطراب، افسردگی، ناکامی) و توانایی رویارویی با استرس را از جمله نتایج سودمند آموزش مهارتهای اجتماعی برشمردهاند (به نقل از مستعملی و همکاران، 1384، ص 438).
با نگاهی به دیدگاه جانسون و جانسون (2000) میتوان ارتباط مستقیمی بین مهارتهای اجتماعی و عزت نفس افراد پیدا نمود. چرا که مهارتهای اجتماعی به فرد توان ایجاد ارتباط مثبت و مؤثر با دیگران را میدهد و عزت نفس نوعی از نگرش است که به فرد اجازه میدهد دیدگاه واقعی و مثبتی نسبت به خود داشته باشد و سبب میشود فرد به تواناییهای خود اعتماد کند و احساس کنترل بر زندگی خود داشته باشد (چامپاین 1996، به نقل از مستعملی و همکاران، 1384، ص 438). این احساس کنترل و اعتماد به خود سبب ایجاد روابط اجتماعی مثبت میگردد؛ بنابراین دو مهارت عمده و اساسی مهارتهای اجتماعی و عزت نفس باید با هم مورد توجه قرار گیرند.
اما اگر چه شیوههای آموزشی گوناگونی توسط پژوهشگران و محققان متعدد برای آموزش و ارتقاء سطح این دو مهارت مهم به کار گرفته شده است. ولیکن آموزش این مهارتها در دانشآموزان کم سن و سال در مقطع ابتدایی، خود مبحث دیگری است که نیازمند به کارگیری شیوههای جذابی از آموزش، نظیر شیوههای مبتنی بر دیدگاههای هنری و در میان آن ها استفاده از قصهگویی است. با وجودی که ارزش قصهگویی در بسیاری از مطالعات روشن گردیده است، اما هنوز هم این روش آموزشی بسیار مورد استفاده و توجه معلمان قرار نگرفته است. این در حالی است که یافتههای پژوهشهای مختلف در بخشهای میدانی نیز بیانگر آن است که قصهگویی پیامدهای مثبت فراوانی را در پی دارد. از جمله قصهگویی یک تجربهی سازنده است که گوینده و شنونده را در یک فرایند بسیار تعاملی و خلاق در بر میگیرد. قصهگویی در برگیرندهی جهان بینی کودکان و سبب تسلط آنان به زبان میشود؛ و با عملکرد اجتماعی، عاطفی و فکر کودکان ارتباط داشته و در رشد شناختی و روانی اجتماعی آنان تأثیرگذار است (مللو[7]، 2001، ص 5).
بر اساس مطالب مطروحه، آنچه مسالهی اصلی پژوهش حاضر را تشکیل میدهد میتوان در چند بند خلاصه نمود: پیامدهای منفی ضعف مهارتهای اجتماعی در کودکان با استناد به نتایج پژوهشهای موجود در این رابطه – پیامدهای منفی ضعف عزت نفس در کودکان – ارتباط دو مهارت عزت نفس و مهارتهای اجتماعی – اهمیت انگیزه و علاقهی دانشآموزان در فعالیتهای یاددهی یادگیری – مبهم بودن تأثیر قصهگویی بر رشد دو مهارت اجتماعی و عزت نفس – کمبود پیشینهپژوهشی مرتبط با شیوهی جذاب قصهگویی جک زایپس.
[1] Swain & Pearson
[2] Jack Zipes
[3] Social skills
[4] Erbay & Dogru
[5] Greenspan & Shoultz
[6] Johnson & Johnson
[7] Mello
[دوشنبه 1400-05-04] [ 11:06:00 ب.ظ ]
|