تبیین رابطه قدرت خلق نقدینگی با ساختار سرمایه بانکها |
در این فصل سعی می شود تا با بیان قسمت های مختلف مطالعه انجامشده، طرحی از آن ارائه گردد. بدین منظور، در این فصل ابتدا به بیان مسئله و چارچوب نظری، اهداف تحقیق، سابقه مطالعات و تحقیقات پیشین، ارائه فرضیات، مدلها، نحوه اندازه گیری متغیرها و همچنین به بیان قلمرو تحقیق پرداخته و در انتها نیز ساختار کلی تحقیق ارائه شده است.
1,2 طرح مسئله (تعریف و اهمیت موضوع)
در دهههای اخیر توسعه و رشد اقتصادی در کشورهای جهان سوم اهمیت بسیاری پیدا کرده است و لازمه توسعه و رشد اقتصادی وجود سیستمهای تأمین مالی برای انجام سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی میباشد.
در کشورهای درحالتوسعه منجمله ایران، سیستمهای تأمین مالی از نوع بانک محور[1] میباشد و عمده وجوه لازم جهت سرمایه گذاری در بخشهای مختلف اقتصادی از سیستم بانکی تأمین میگردد.
در سیستم بانک محور، بانکها و سیستمهای مالی و اعتباری یکهتاز بوده و سیستمهای مالی را تسخیر کرده اند و بخش عمدهای از بازارهای مالی در دست بازار پول است تا بازار سرمایه.
در کشورهایی همچون چین که در دهههای گذشته رشد اقتصادی بسیار بالایی را تجربه کردند سیستم بانکی به سرعت در حال خصوصیسازی[2] میباشد و علیرغم این خصوصیسازیها هنوز دولت کنترل عمدهای بر بانکهای این کشور دارد و طبق شاخص آزادی اقتصاد[3]، سیستم بانکی این کشور کاملاً متأثر از دولت فعالیت می کند (لی و سانگ[4] ، 2013). که وضعیت مشابهای در ایران قابل مشاهده است.
بانکها در هر دو سمت ترازنامه خدمات ارزشمندی را ارائه میدهند، در سمت دارایی ها (سمت راست ترازنامه) با اعطای تسهیلات به وامگیرندگان، باعث ایجاد و افزایش جریان اعتبارات[5] در اقتصاد شده و در سمت بدهیها (سمت چپ ترازنامه) وجوه موردنیاز خود را از سپردهگذاران فراهم میکنند (دایاموند[6] و راجان[7]، 2001). و بانکها میتوانند دارایی های غیر نقد خود را به نقد بیشتری برای پاسخ به نیاز متقاضیان وام و تسهیلات و سپردهگذاران تبدیل کنند، اما به نظر میرسد که بین این دو فعالیت ذاتاً ناسازگاری وجود دارد که عبارتاند از: نیاز به نقدینگی سپردهگذاران ممکن در زمان نامناسبی باشد که بانک را مجبور به حراج دارایی های غیر نقد خود برای تأمین نقدینگی می کند، که موجب میشود تا حیات و بقای بانک به خطر افتد(دایاموند و دایبوینگ[8]، 1983).
1,3 اهداف تحقیق
با توجه به اهمیت ساختار سرمایه بانک در شرایط متفاوت اقتصادی و تأثیرگذاری آن بر خلق نقدینگی لازم است مدیران آگاهی لازم در ارتباط با نقش این عامل تأثیرگذار بر خلق نقدینگی کسب نمایند. تحقیقات انجامشده بیشتر به بررسی رابطه بین ساختار سرمایه و سودآوری، هزینههای تأمین مالی در بانکها و منابع مالی بانکها پرداختهاند. مسئله اصلی تحقیق پیشرو این است که ساختار سرمایه بانک چگونه بر خلق نقدینگی بانک اثرگذار است. تحقیق حاضر تلاش میکند شناخت عوامل تأثیرگذار بر خلق نقدینگی در بانکها به مدیران کمک نماید تا در شرایط متفاوت اقتصادی تصمیمات مقتضی اتخاذ نمایند.
1,4 سؤال و فرضیههای تحقیق
پژوهش حاضر درصدد تبیین رابطه قدرت خلق نقدینگی و ساختار سرمایه بانکها میباشد.
در ارتباط با رابطه بین ساختار سرمایه و خلق نقدینگی در بانکها دو فرضیه عمده مطرحشده است که عبارتاند از: فرضیه تشدید شکنندگی مالی و فرضیه جذب ریسک.
فرضیه تشدید شکنندگی مالی بیان می کند که زمانی که ساختار مالی بانکها شکننده است، میتواند باعث نظارت بیشتر بر وامگیرنده شود و در نتیجه افزایش وامها و ایجاد نقدینگی بیشتر گردد. دیاموند و راجان (2001) به این نکته اشاره میکنند که سرمایه بیشتر بانکها منجر به کاهش شکنندگی ساختار سرمایه شده و در نتیجه خلق نقدینگی متوقف می شود. گورتن و وینتون[12] (2000) بانکها با سرمایه بیشتر به دلیل تشدید سرمایه و سپردهها، سرمایه بیشتر باعث خروج سپردهها و در نتیجه خلق نقدینگی کمتر میشود. در برخی از تحقیقات تجربی پی بردند که الزامات اهرمی منجر به کاهش وامها میگردد که رابطه منفی بین سرمایه بانک و خلق نقدینگی را تبیین میکند. برگر و باومن (2009) این فرضیه را در بانکهای کوچک مورد آزمون قرار دادند و به دلیل اینکه بانکهای کوچک نظارت بیشتری بر وامگیرندگان به دلیل پر ریسک بودن این وامگیرندگان اعمال میکنند ارتباط منفی بین سرمایه بانک و خلق نقدینگی را تایید نمودند.
لذا، با توجه به توضیحات بالا به نظر میرسد بین قدرت خلق نقدینگی و ساختار سرمایه بانکهای فعال در صنعت بانکداری ایران رابطه معناداری وجود دارد و تحقیق حاضر درصدد آزمون این فرضیه است.
[1]Bank Base
[2]Privatization
[3]Index of Economic Freedom
[4] Lie and Song
[5]Flow of Credit
[6] Diamond
[7] Rajan
[8] Dybvig
[9]Berger and Bouwman
[10]Create
[11]Destroy
[12] Gorton and Winton
[13]Lei and Song
[دوشنبه 1400-05-04] [ 08:45:00 ب.ظ ]
|