بررسی جامعه شناختی تجربه زیسته زنان نابارور |
ناباروری[1] در تعریف پزشکی آن به «رخ ندادن حاملگی بهدنبال یک سال نزدیکی جنسی محافظت نشده (بدون استفاده از روشهای جلوگیری از حاملگی)»، گویند(بِرِک، 2007 :1090). بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی(WHO)، ناباروری در سراسر جهان به طور تقریبی در 8 تا 12 درصد زوجهایی که در سن باروری (15 تا 49 سال) هستند وجود دارد. در مورد ایران نیز مطالعه سال 2000 که توسط سازمان بهداشت جهانی انجام شد، نرخ ناباروری در تهران را 12 درصد گزارش کرد که نشاندهنده اهمیت پرداختن به موضوع ناباروری است.
مداخلات پزشکی نوین برای درمان ناباروری که با نام فنآوریهای کمک باروری[2] (ART) خوانده میشود در سالهای اخیر امید بسیار زیادی به زوج های نابارور برای رسیدن به آرزوی خود و داشتن فرزند بخشیده است. طی این روش اسپرم مرد و تخمک زن (یا تخمک زن اهدا کننده) در خارج از بدن، در محیط آزمایشگاه، با هم ترکیب میشوند و بعد از لقاح و تشکیل جنین، جنین حاصل به رحم زن منتقل میشود. جنین منتقل شده غالباً در رحم کاشته میشود و رشد مییابد. به دنبال رشد روزافزون موفقیت حاصل از این فنآوریها بخصوص درمانهای به کمک شخص سوم و تخمک اهدایی، شاهد تقاضای روزافزون زنان ناباروری هستیم که به دلیل مشکلات تخمدان قادر به باروری با تخمکِ خود نیستند و برای ورود به این درمان در لیستهای طولانی انتظار در مراکز درمان ناباروری هستند.
بخش آخر این فصل به مرور پیشینهی تجربی پژوهش اختصاص دارد. در این بخش، پژوهشهای داخلی و خارجی انجام شده به تفکیک اشاره خواهد شد و در پایانِ همان بخش، جدولی از خلاصهی این پژوهشها ارائه گردیده که از آن در مقایسه با نتایج حاصل از این پایان نامه در فصل پنجم استفاده خواهد شد تا یافته های پایان نامه ی حاضر، با سایر پژوهشهای مرتبط مقایسه گردد.
در فصل سوم به مبانی روششناسی پژوهش و نیز روش تحقیق پدیدارشناسانه خواهیم پرداخت. در این فصل روش تحقیق، روش انتخاب نمونهها ، نوع مصاحبه و گامهای پدیدارشناسی در تحلیل داده ها به تفصیل میآید.
یافته های این پژوهش که شامل30 تم اصلی و78 تم فرعی است و در 7 خوشه طبقه بندی شده است، به تفصیل همراه با جداول نقل قول مشارکت کنندگان در فصل چهارم آورده شده و خلاصه یافته های پژوهش، بحث و نتیجه گیری در فصل پنجم پرداخته خواهد شد.
1-2 بیان مساله
ناباروری[3] به «رخ ندادن حاملگی بهدنبال یک سال نزدیکی جنسی محافظت نشده (بدون استفاده از روشهای جلوگیری از حاملگی)»، گویند( بِرِک، 2007 :1090). بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی(WHO)، ناباروری در سراسر جهان به طور تقریبی در 8 تا 12 درصد زوجهایی که در سن باروری (15 تا 49 سال) هستند وجود دارد. آماری که در مورد ناباروری زنان در آمریکا وجود دارد حاکی از آن است که «نرخ ناباروری زنان براساس داده های حاصل از “بررسی ملی رشد خانواده در ایالات متحده”، 7/13 درصد در سال 1988 بوده است که در مقایسه با آمارهای سالهای قبل، درصد زنان مبتلا به ناباروری اولیه[4] به طور قابل توجهی افزایش یافته است»(همان:1091). در مورد ایران نیز مطالعه سال 2000 که توسط سازمان بهداشت جهانی انجام شد، نرخ ناباروری در تهران را 12 درصد گزارش کرد که نشاندهنده اهمیت پرداختن به موضوع ناباروری است.
زوج نابارور- به ویژه زنان- با فشار اجتماعی[5] بسیار زیادی برای باروری و داشتن فرزند روبرو هستند. فشار نقش مادری، حتی شامل زنان شاغل با موقعیت شغلی و اجتماعی بالا نیز می شود به گونه ای که آنان نیز مادری را مهمترین نقش اجتماعی خود میپندارند (رفعت جاه، 1383).
علل ابتلا به ناباروری، آسیب شناسی مسایل اجتماعی زنان نابارور، بررسی بیماریهای روانشناختی و به طور کلی سلامت روانی زنان نابارور و مشکلاتی از قبیل افسردگی که در میان زنان به واسطه درمان ناباروری شیوع دارد، فشار نقش[9] در میان زنان نابارور، بررسی مشکلات اجتماعی زنانی که وارد فرایند درمان ناباروری شده اند و … موضوعاتی هستند که در مواجهه با پدیده ناباروری قابل طرح هستند که بعضاً در پژوهشهای قبلی مورد بررسی قرار گرفتهاند. اما موضوع پایان نامه حاضر هیچیک از این مسایل نیست!
از میان زنان نابارور که برای درمان به مراکز درمانهای پیشرفته مراجعه می کنند، زنانی هستند که به دلیل مشکلات تخمدان قادر به باروری با تخمکِ خود نیستند و از طرف تیم پزشکی، کاندید دریافت درمان تخمک اهدایی[10] که از درمانهای باروری به کمک شخص سوم[11] هستند.
محقق بر آن است ،”تجربه زیسته”[12] زنان نابارور گیرنده تخمک اهدایی را با رویکرد پدیدار شناسی[13] مورد بررسی قرار دهد. روش پدیدار شناسی میکوشد تا تجربیات انسان را در متن و زمینهای که در آن روی میدهد، توصیف نماید لذا قبل از فهم الگوهای رفتار و تعامل، باید پدیده ناباروری، دریافت تخمک اهدایی و اینکه زنان چه احساسی به آن دارند و چگونه آن را درک و تفسیر مینمایند شناخت و بررسی کرد. به این منظور باید به بررسی این زنان که به طور مستقیم پدیده مورد نظر را تجربه کرده اند، یعنی دارای تجربه زیسته هستند(که در تقابل با تجربه دست دوم است)، پرداخت. یعنی پرداختن به تجربه زندگی به همان صورتی که واقع شده است.(محمد پور، 262:1389)
موضوع[14] این پژوهش، زنانی هستند که در درمان ناباروری وارد شده اند و بایستی از درمان تخمک اهدایی استفاده کنند. این اشخاص زنانی هستند که به دلیل مشکلات تخمدان، سایر روشهای درمانی برای آنان پاسخگو نیست و آنها امکان بچه دار شدن با تخمک خود را نداشته و بنابراین به ناچار حلقهی اتصال ژنتیک آنان با جنین، به علت ورود شخص سوم (اهداکننده تخمک) گسسته می شود؛ زنان گیرنده تخمک اهدایی زنان ناباروری هستند که میخواهند به طریق بیولوژیک مادر شوند.[15]
در مواجهه با پدیده ناباروری با یک جهان اجتماعی[16] مواجهیم ولی به دنبال شناخت این جهان اجتماعی، مشخصهها و مسایل آن نیستیم بلکه این تجربه زنان نابارور گیرنده تخمک اهدایی، از آن جهان اجتماعی است که برای ما مهم است.
به بیان دیگر، مسالهی ما در این پژوهش، بررسی پدیده[17] ناباروری به مثابه بود[18] نیست بلکه پدیدار[19] ناباروری به مثابه نمود[20] در ذهنیت زنان نابارور است.
در مطالعه پدیده ناباروری، مشاهده و مطالعه رفتارگرایانه[21]ی زنان نابارور و نیز شناخت روابط عِلی میان ناباروری و سایر متغیرها از قبیل سن، میزان تحصیلات، خانواده، فرهنگ اقوام و … دارای یک پیش فرض متدولوژیک است: ابژه نسبت به پدیده ، خودآگاهی دارد. اما ما به دنبال عرصه ای هستیم که در ناخودآگاه این افراد قرار دارد و دقیقا به همین دلیل است که در این پژوهش از روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی استفاده می شود زیرا به دنبال آن هستیم که علاوه بر جنبه های خودآگاه، بدانیم که در ناخودآگاه زن نابارور نسبت به این مساله چه میگذرد؟
به طور مثال زنان نابارور در خانواده با مشکلاتی از قبیل زخم زبان اطرافیان به خصوص از جانب خانواده همسرانشان مواجهند(میرزا نژاد، 1388). اینها جنبه هایی هستند که این زنان نسبت به آن آگاهی دارند! هدف پدیدار شناسی برگشت از مشاهده به یک قدم عقبتر و شناخت چیزهای کاملا بدیهی فرض شده است که وارد آگاهی[22] نمیشوند. شناخت این مسایل با روش های مرسوم میسر نیست. به طور مثال وقتی سخن از تجربه مادری است، در وهلهی اول با مفهوم بدیهی انگاشته شدهی غریزهی مادری یا عشق مادری مواجه هستیم. در حالیکه، تجربه زیستهی مادری طبیعی با تجربه زیستهی مادریِ اجتماعی ناشی از فرزند پذیری متفاوت است. در سنت پدیدار شناسی، این نگاه بدیهیانگارانه از مفهوم مادری را اصطلاحا اپوخه[23] میکنیم. اپوخه اولین گام از تقلیل[24] پدیدارشناسی است که در بخش نظری به
تفصیل به توضیح آن خواهیم پرداخت.
در حقیقت آنچه در مادری رخ میدهد جمع سه گونه تجربه است:
- مادری ژنتیک : ناظر بر ابعاد ژنتیکی است که به واسطه تخمک به جنین منتقل میگردد.
- مادری بیولوژیک : در بردارندهی تجربه بارداری درون رحم و زایمان است .
- مادری اجتماعی : منظور مرحلهی پس از تولد نوزاد است؛ مادری که کودک را بزرگ می کند.
در بررسی پدیده باروری با تخمک اهدایی نیز، آنچه اپوخه می شود، افکار قالبی، پیشفرضها و قضاوتهای رایج درباره مفهوم مادری است که تا به ابعادی ورای آن دستیابیم.[25]
آنچه در ذیل اشاره میگردد، مسایلی است که در این پایان نامه به آن پرداخته می شود:
- تجربه زیستهی “مادری” از طریق درمان تخمک اهدایی، نه از جنس مادری طبیعی است، زیرا فاقد عنصر ژنتیک است (مادر و کودک حاصل از تخمک اهدایی، به لحاظ ژنتیک رابطهای ندارند) و نه مانند فرزند پذیری تنها ناظر بر بعد مادریِ اجتماعی است زیرا مادرانِ تحت درمان ناباروری در صورت درمان موفق، دارای تجربه بارداری و زایمان خواهند بود. بنابراین لازم است تجربه زیستهی آنان از مادری مورد بررسی قرار گیرد.
- وجود ابعاد ناشناختهی ورود فنآوریهای کمک باروری[26] (ART) به مقوله مادری در زنان گیرندهی تخمک اهدایی این سوال را ایجاد می کند که آیا بارداری حاصل از یک رابطه جنسی با همسر، مشابه بارداری به واسطه تولید[27] و کاشت جنین از طریق درمان پیشرفته ناباروری است؟ بنابراین این پژوهش بهدنبال بررسی چگونگی این پدیده و تأثیر آن بر تجربه زیستهی این زنان است.
- توصیف اینکه ناباروری، درتجربه زیستهی یک زن گیرنده تخمک اهدایی چگونه فهم می شود؟ “تجربه زیسته” به دریافت هر فرد از یک پدیده خاص معنا میبخشد. به طور مثال، وقوع عادت ماهیانه در زنان نشانهای از آمادگی باروری است. اما هستند زنان ناباروری که با وجود ناباروری در آنان عادت ماهیانه دیده می شود! مواجهه زن نابارور با حقیقتی به نام ناباروری در او تجربه زیستهای از عادت ماهیانه را رقم میزند. یکی از اهداف این پژوهش دستیابی به ذات مشترک[28] (جوهر) همین تجربهها نیز است. در اینجا بسط مثال بالا می تواند در روشن کردن مفهوم تجربه زیسته موثر باشد:
وقتی سخن از عادت ماهیانه است، ما با یک پدیده مواجهایم؛ پرسش از این پدیده به مثابه بود از جنس سئوالات ذیل است:
معمولا در چه سنی رخ میدهد؟ چرا رخ میدهد؟ چه زمان بهپایان میرسد (یائسگی)؟ علائم ناشی از آن چیست؟ مراقبتهای بهداشتی زمان وقوع آن چیست و… مساله این است که یک تحقیق پدیدار شناختی از این سنخ نیست!!
بنابراین، یک پدیده واحد می تواند موجب بروز احساسات متفاوتی گردد که منشا این تفاوت در تجربه زیستهی متفاوتی است که فرد در مواجهه با آن پدیده دارد.
پرسش بنیادین این پژوهش ناظر بر چرایی و یافتن علیتها نیست بلکه پرسش از چیستی[33] است. چیستی تجربه زیستهی زنان نابارور گیرنده تخمک اهدایی.
1-3 ضرورت و اهمیت پژوهش
[1]. Infertility
[2] Assisted Reproductive Technologies
[3]. Infertility
[4]. Primary infertility
[5]. Social Strain
[6]. Motherhood
[7]. Gender Identity
[8]. Motherhood mandate
[9]. Role Strain
[10]. Egg Donation Treatment
[11]. Third Party Reproduction
[12]. Lived Experience
[13]. Phenomenology
[14]. Object
- 6. تجربه زیسته زنانی که همزمان از تخمک و رحم شخص سوم استفاده می کنند در دامنه این پژوهش نیست.
[16]. Social World
[17]. Nomenon
[18]. Existence, positing of being
[19]. Phenomenon
[20]. Appearance
[21]. Behavioristic
[22]. Consciousness
[23]. Epoche
[24]. Reduction
- هوسرل اپوخه را یک عمل تعلیق صرف و امتناع از حکم میداند و نه نفی یا حدس یا فرض یا شک(هوسرل به نقل از رشیدیان، 1388).
[26]. Assisted Reproduction Treatment
[27]. Product
[28]. Common Essence
[29] .Construct
[30]. Inter subjectivity
[31]. Aan Oakly
[32]. Social Construction of Reality
[33]. Whatness
[34]. Assisted Reproduction treatment
[35]. Third Party Reproduction
[36]. Egg Donor Treatment
[سه شنبه 1400-05-05] [ 12:15:00 ق.ظ ]
|