:

با درک این نیاز آموزشی، تلاش‌های بسیاری از ناحیه پژوهشگران صورت گرفته است تا بتوانند روش‌هایی مناسب برای آموزش بیابند و تأثیر این روش‌ها را در پژوهش‌های میدانی به آزمایش بگذارند. از جمله‌ی این تلاش‌ها، که در سال‌های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است، استفاده از روش‌های آموزشی تلفیقی در آموزش و فعالیت‌های یاددهی یادگیری است.

مطرح شدن برنامه‌های درسی تلفیقی در آموزش بیشتر از آنکه به محاسن این برنامه‌ها برگردد، مربوط به معایب برنامه‌های درسی موضوع محور و سنتی است. در برنامه‌های درسی سنتی، محتوای دروس برای دانش آموزان به صورت خشک، بی روح، انتزاعی و غیر منطبق با کیفیت یادگیری در محیط طبیعی ارائه می‌گردد. و هر چه به عمق موضوع‌های آموزشی افزوده می‌شود، جدایی از زندگی بیشتر می‌گردد. این رویکرد، یادگیرنده را به سوی یک بعدی بودن، اعتقاد بدون دلیل و رقابت به جای همکاری سوق می‌دهد (شعبانی، 1387، ص 89). لذا این اندیشه که برنامه‌های آموزش و پرورش زمینه‌یادگیری انفعالی اندیشه‌های راکد را فراهم می‌سازد، به کرات مورد نقد قرار گرفته است به گونه‌ای که وایتهد اظهار ناراحتی می‌کند که به دلیل تجمع بی هدف دانش انبوه، راکد و بدون استفاده در دانش آموزان، تفکر و اندیشه در آن‌ ها متوقف شده است (مهرمحمدی و احمدی، 1380، ص 200).

اما در نقطه مقابل این موضوع، برنامه‌های درسی تلفیقی وجود دارند که در آن دانش آموزان ارتباط برنامه‌ها را با زندگی واقعی و عینی در می‌یابند و توانایی مواجهه با مسائل زندگی در آن‌ ها به وجود می‌آید. این برنامه‌های زمینه ساز رشد روزافزون دانش و اطلاعات دانش آموزان، دارای انعطاف با برنامه‌های زمان بندی مدارس، موجد شرایط لازم برای تحقق شرایط یادگیری مؤثر فراگیران و پرورش دهنده‌ی مهارت‌های فکری سطح بالا در یادگیرندگان می‌باشند (مهرمحمدی و احمدی، 1380، ص 210 تا 212). استفاده از روش‌های تلفیقی برای آموزش مسائل مربوط به زندگی واقعی افراد بیشتر از سایر موضوعات آموزشی مورد توجه بوده است. از جمله‌ی موضوعات مهم آموزشی مرتبط با زندگی واقعی، مباحث مرتبط با سلامت و سواد سلامت است. بنا به تعریف، سواد سلامت میزان ظرفیت فرد برای کسب، تفسیر و درک اطلاعات اولیه و خدمات سلامتی است که برای تصمیم‌گیری متناسب لازم است (بوهلمن[2] و همکاران، 2004). سواد سلامت حاصل تشریک مساعی عوامل اجتماعی و فردی بوده و به نگرانی‌ها و ابعاد سواد در زمینه سلامتی می‌پردازد (طهرانی بنی هاشمی و همکاران، 1386، ص 2).

یکی از اهداف اصلی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در کل جهان، کمک به بهبود سلامت شهروندانشان است. برخورداری از سواد سلامت به طور بالقوه برای توانمندسازی افراد به منظور مدیریت بهتر سلامت و بیماری خود، بهبود پیشگیری، تشخیص فعال و درمان دقیق تر، و تسهیل ارتباط بین متخصصان مراقبت‌های بهداشتی و بیماران، مورد استفاده قرار می‌گیرد. همچنین می‌تواند به دسترسی برابر به مراقبت‌های بهداشتی با تسهیل سازی فرایند دسترسی کمک نماید (کمیته سواد سلامت دیجیتال شهروندان اروپا[3]، 2014، ص 2). اما با وجود اهمیت بسیار زیاد سواد سلامت، به این موضوع در ایران چندان پرداخته نشده است، لذا این مطالعه با هدف بررسی تأثیر محیط‌های یادگیری تلفیقی (تعاملی – تجربی) بر آموزش سواد سلامت دانش آموزان پایه ششم ابتدایی در سال تحصیلی 94-93 شکل گرفته است.

(1-2) بیان مسئله:

اما به رغم بهبود در بهداشت جهانی در طول قرن بیستم، نابرابری‌های سلامت در حال افزایش است. شواهد نشان می‌دهد که کاهش نابرابری سلامتی نیازمند فعالیت در عرصه‌های تعیین کننده‌ی سلامت جوامع شامل: درآمد، آموزش، اشتغال، قدرت سیاسی و دیگر فاکتورهای مرتبط است (ماگفورد[4]، 2010). در بین فاکتورهای مطرح شده، بحث آموزش، همواره نکته‌ای کلیدی به حساب آمده است.

اهمیت و ضرورت

پایان نامه

 انجام تحقیق:

تبیین و درک فرایند یادگیری همواره یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های انسان بوده است و هنوز هم بسیاری از رموز آن پوشیده مانده است (پلیهال و بورن[6]، 1997). از جمله‌ی موضوعات چالش انگیز در زمینه‌ی یادگیری در مدارس، بحث سلامت و سواد سلامت دانش آموزان است که از پایه اول ابتدایی تا عالی‌ترین مراحل دانشگاهی همواره مورد توجه قرار دارد. بر این اساس برنامه‌ریزی پیرامون مسائل بهداشتی و سلامت دانش آموزان به منظور ارتقاء آگاهی و توسعه فرهنگ بهداشتی این گروه، از اهمیت و اولویت خاصی برخوردار است.

سواد سلامت از جمله‌ی موضوعاتی است که در صورت محدود بودن، با رفتارهای بهداشتی ضعیف، خودمدیریتی ناکارآمد در بیماری‌های مزمن، افزایش بستری شدن در بیمارستان‌ها و افزایش هزینه‌های مراقبت‌های بهداشتی در ارتباط است (دی والت و مک نیل[7]، 2013، ص 3). در حالی که، بهداشت و سلامتی از حقوق انسانی کودکان هر جامعه محسوب می‌گردد و صاحب‌نظران، مسائل بهداشتی دانش آموزان را بعد از گروه مادر و کودک، در اولویت برنامه‌های بهداشتی قرار داده‌اند، زیرا این گروه از آسیب پذیرترین قشرهای جامعه در مقابل تهاجم انواع عوامل اجتماعی، روانی، و جسمانی می‌باشند و بیش‌ترین آسیب به آنان وارد می‌شود، حال آن که خود در ایجاد آن نقشی ندارند. بخش اعظم این آسیب ها ناشی از عدم وجود دانش، بینش و رفتارهای بهداشتی در افراد است در حالی که بشر دانش و تکنولوژی ممانعت از آن‌ ها را در اختیار دارد (اسکندری و رفیعی فر، 1384، ص 7). بیش‌ترین آسیب‌های وارده از ناحیه آموزش‌های نامناسب در ارائه‌ مفاهیم و موضوعات مرتبط با بهداشت است که در مدارس ارائه می‌شود. با وجودی که تجربه و تحقیق نشان داده است که کودکان و بزرگسالان زمانی که فعالانه در جریان یادگیری قرار می‌گیرند، بهتر و مؤثرتر یاد می‌گیرند (کریم زاده شیرازی و حیدرنیا، 1379، ص 28)، اما هنوز هم در بسیاری از روش‌های آموزش معمول مدارس، از شیوه‌های غیرفعال و نامناسب آموزشی استفاده می‌شود.

(1-4) اهداف پژوهش:

(1-4-1) هدف کلی:

تعیین تأثیر محیط‌های یادگیری تلفیقی (تعاملی تجربی) بر سواد سلامت دانش آموزان

بر اساس تقسیم بندی سازمان بهداشت جهانی (1996) از مؤلفه‌های سواد سلامت، این مؤلفه‌ها در سه دسته‌ی کلی شامل (سواد بهداشتی، سواد درمانی، و سواد پیشگیرانه) تقسیم بندی می‌شوند. بر این اساس اهداف جزیی این پژوهش در سه مورد نوشته می‌شوند.

(1-4-2) اهداف فرعی پژوهش:

  • تعیین تأثیر محیط‌های یادگیری تلفیقی (تعاملی تجربی) بر سواد بهداشتی دانش آموزان مورد مطالعه
  • تعیین تأثیر محیط‌های یادگیری تلفیقی (تعاملی تجربی) بر سواد درمانی دانش آموزان مورد مطالعه
  • تعیین تأثیر محیط‌های یادگیری تلفیقی (تعاملی تجربی) بر سواد پیشگیرانه دانش آموزان مورد مطالعه

 

[1] Tang·hanakanvnd

[2] Bohlman

[3] European citizens’ digital health literacy

[4] Magford

[5] Grant

[6] Plihal & Born

[7] DeWalt & McNeill

[8] Rajecki

[9] Kollmuss & Agyeman

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت